eitaa logo
از ازل تا قیامت
302 دنبال‌کننده
128 عکس
130 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عواملی که باعث فشار قبر میشود🌴 🍁 سعد ابن معاذ از بزرگ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) از اهل مدينه بود، در جنگهاى اسلامى مانند جنگ بدر، احد، خندق و... شركت داشت، و در جنگ بدر پرچمدار طايفه اوس بود، اين مسلمان متعهد و تلاشگر، در جريان جنگ خندق، بر اثر تيرى كه از ناحيه دشمن به رگ اكحل او همان رگى كه هنگام رگ زدن، آن را نيشتر مى زنند رسيد از آن پس، بر اثر خونريزى روز به روز حال او رو به ضعف نهاد و بسترى گرديد.  او زنده و جانبازى مومن بود، كه در مسير شهادت قرار گرفته بود پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مكرر به عيادتش مى آمد و از او تجليل و احترام كرد، در لحظات آخر عمر او، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در كنار بسترش مى آمد و از او پرستارى مى نمود،  و اين دعا را در حق او مى كرد: خدايا! سعد در راه تو جهاد كرد و پيامبرش را تصديق نمود، روح او را به خوبى بپذير  صبح آن روزى كه سعد از دنيا رفت، بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نازل شد و عرض كرد: اى رسول خدا! چه كسى از امتهاى شما از دنيا رفته است، كه آسمان، روح او را به يكديگر مژده مى دهند؟ (صلى الله عليه و آله و سلم) به مسجد آمد، و از وفات سعد اطلاع يافت آن حضرت پس از نماز صبح همراه مردم به سوى خانه سعد حركت كردند، وقتى كه وارد خانه او شدند، ديدند بستگان او مشغول غسل دادن جنازه سعد هستند، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در كنارى نشست، ناگاه ديدند آن حضرت زانوهاى خود را جمع كرد، علتش را پرسيدند، فرمود: فرشته اى فرود آمد، جا براى او نبود، به او جا دادم هنگامى كه او را برداشتند، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) شخصا جلوى تابوت را گرفته بود... و فرمود: سوگند به كسى كه جانم در دست او است، هفتاد هزار فرشته: جنازه سعد را تشييع مى كردند  طبق بعضى از روايات آمدن هزار فرشته براى تشييع او از اين رو بود كه سعد به خواندن سوره ، مداومت مى نمود مقام سعد در درجه اى بود كه پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) به او فرمود:  مژده باد به تو، خداوند پايان عمرت را با ، ختم كند، و عرش خدا از مرگ تو، به لرزه در آيد، و به تو، مسلمانان در قيامت به عدد موهاى حيوانات قبيله بنى كلب، وارد بهشت مى شوند.  رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) شخصا جنازه سعد را حنوط كرد و آن را تا قبرستان بقيع با سر و پاى برهنه و بدون عبا حمل نمود، و داخل قبر شد و جنازه سعد را به كمك حاضران در ميان قبر نهاد و روى قبر را با سنگ و خشت و خاك پوشانيد.  🍂وقتى كار دفن به پايان رسيد سعد كنار قبر آمد و گفت: هنيئا لك الجنه يا سعد: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) به مادر سعد فرمود: اى مادر سعد! چيزى را به طور جزم بر خدا حكم نكن. فان سعدا قدا اصابته ضمه: همانا اكنون ، سعد را گرفت   پس از فراغ، مردم به خانه هاى خود مراجعت كردند، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) نيز مراجعت نمود، در اين ميان، حاضران از آن حضرت پرسيدند: اى رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) ديديم كه شما به گونه اى با سعد رفتار كردى كه با احدى چنين نكردى، و با سر و پاى برهنه، جنازه او را حمل نمودى، و بدون عبا و رداء او را تشييع نمودى، گاهى طرف راست تابوت و گاهى طرف چپ آن را گرفتى، دستور غسل دادن جنازه اش را دادى، و نماز بر آن خواندى او را خود به خاك سپردى، در عين حال فرمودى : ، او را فشار مى دهد چرا؟  (صلى الله عليه و آله و سلم) در پاسخ فرمود:نعم انه كان فى خلقه مع اهله سوء:آرى، فشار قبر به خاطر كج ( بد اخلاقی) سعد، با اش بود. منبع: عالم برزخ در چند قدمی ما، اشتهاردی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴دفن شهدای کربلا🌴 ✅بدن مطهّر امام (ع) و اجساد مطهّر کربلاء در پایان روز (شب سیزدهم) محرّم توسط گروهی از مردان قبیله اسد که درنزدیکی کربلا چادر زده و سکونت داشتند، انجام شده است. وقتی لشکر عبیدالله بن زیاد به سوی کوفه حرکت کرد، بدنهای و مطهر امام (ع) و یاران با وفایش به صورت بسیار جگر خراشی روی زمین باقی مانده بود و کسی جرأت نمی کرد آنها را دفن کند، تا این که قبیله بنی اسد مردان خود را مورد شماتت قرار دادند و آنان را به انجام دفن این عزیزان ترغیب نمودند. به دنبال آن مردان قبیله بنی اسد برای دفن آمدند ولی چون بدن ها پاره بود را نمی شناختند و در حالت تحیر و تردید باقی ماندند. در این هنگام امام (ع) بصورت ناشناس در جمع آنان حاضر و یکی یکی بدنها را به بنی اسد معرفی کرده و آنها بدنها را دفن می کردند. پس از دفن شهدا حضرت امام (ع) خود را به آنان معرفی کردند. در بعضی از روایات آمده است : امام (ع) به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان و بدن‌ها جدایی افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین(ع) از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقداری کمی خاک قبری ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود : با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت : «هذا قبرُ الحُسَینِ بنِ عَلی بنِ ابی طالِبِ(ع) الّذی قَتَلوُه عَطشَاناً غَریباً» این قبر بن علی بن ابی طالب(ع) است، آن حسینی که او را با لب و غریبانه کشتند. پس از فراغت از دفن به سراغ عمویش (ع) رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد. منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۴ ۲)تذکرة الشهداء، ص۴۴۵ ۳)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۴۱۴ ۴)الوقایع و الحوادث، ج۴، ص۶۰ ۵)کامل الزیارات ابن قولویه،۵۳۷ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 ✅وقتی در #۱۲ محرم کربلا را وارد مجلس پسر زیاد کردند، در حالی که زنان بیت(ع) و زنان بعضی از و خدمتکاران و کنیزان دور کبری(س) حلقه زده بودند، وارد مجلس عبیدالله بن زیاد شد. و زینب زنی بلند بالا بود و در آن میان، او که قدش بلندتر بود نمایان بود. وارد شد و سلام نکرد. ابن زیاد توقع داشت بعد از این حادثه که به خیال خودش اینها را کرده و تمام نیروهایش را گرفته است، دیگر باید اینها تسلیم شده باشند، فکر می کرد اکنون وقت خواهش و التماس است. نمی دانست که روح آن ها خرد شدنی نیست. وقتی زینب نشست، عبیدالله فریاد زد : «مَن هذهِ المُتَکبِّره؟» این زن پر تکبر کیست؟ کسی به او جواب نداد. سؤالش را تکرار کرد. باز هم کسی جواب نداد. دفعه سوم یا چهارم یکی از زنها گفت : «هذه زینبُ(ع) بنتُ علی بنِ ابیطالبِ(ع)» این دختر (ع) است. ابن زیاد شروع کرد به رذالت و نشان دادن و گفت : «الحمدُلله الّذی فَضَحَکُم وأکذَبَ احدوثتَکُم» 🔺خدا را سپاس می گویم که شما را رسوا و دروغ شما را آشکار کرد. خدا را سپاس می گویم که عقده و کینه مرا نسبت به برادرت شفا داد. در این هنگام از این زخم زبان های عبیدالله، کبری(ع) به سخن درآمد و فرمود : خدا را سپاس می گویم که عزّت را نصیب ما کرد. خدا را سپاس می گویم که را در خاندان ما قرار داد. «انَّما یفتَضِحُ الفاسِقَ و یَکذِبُ الفاجرَ و هو غیرُنا و ما رَایتُ اِلّا جَمیلاً و ثَکَلتکَ امُّکَ یا ابنَ مَرجانَه» 🔺رسوایی مال و فاجرهاست. افتخار است نه رسوایی. دروغ را فاسق و فاجرها می گویند نه اهل حقیقت. از ساحت ما به است. 🍁و من جز در چیزی ندیدم!🍁 خدا مرگ بدهد تو را ای پسر مرجانه! ابن زیاد گفت : شما هنوز زبان دارید؟! هنوز دارید حرف می زنید؟! هنوز سر جای خودتان ننشسته اید؟! عبیدالله به قدری خشمگین می شود که کار به جایی می رسد که دستور می دهد تا جلاد حاضر شود و گردن حضرت (س) را بزند‌ که سرزنش و شماتت حاضرین رو به رو شد. در این هنگام رو کرد به امام (ع) و از ایشان پرسید : چه نام داری؟ امام(ع) پاسخ داد: علی بن الحسين(ع)! ابن زياد گفت : مگرخدا علی بن الحسين(ع) را نكشت؟ امام سجاد(ع) فرمود : «كانَ لي اخُ اكْبرُ مِنّي يُسَمّي عَلياً فَقَتَلْتُمُوُهُ» او برادر من بود که نام او نیز، بود، که شما او را کشتید. امام(ع) نیز همانند حضرت (س) جواب زخم زبانهای عبیدالله را داد. ابن زیاد این بار جلّاد را برای زدن گردن امام (ع) آماده می کند ومی گوید جلّاد بیا گردن این جوان را بزن. و حضرت(ع) را تهدید به قتل کرد. این‌جا اولین بروز جلوه ی و معنویت و رهبری حضرت(ع)آشکار شد. حضرت بلافاصله (ع) فرمود: «أ بالقتل تُهَدِّدُنی»؟!! آیا ما را به کشتن تهدید می‌کنی؟ « وکَرامَتُنا الشَهادَةُ» درحالی‌ که ما به است؛ ما کشته‌شدن در راه را می‌دانیم و از مرگ نمی‌ترسیم. و زینب کبری(س) نیز از جا بلند شد و زین العابدین(ع) را در بغل گرفت و فرمود : (به خدا قسم گردن او زده نخواهد شد مگر اینکه اول گردن زینب(ع) زده بشود.) و عبیدالله در مقابل این صلابت، نشست. منابع : ۱)لهوف ابن طاووس،ص۱۶۰ ۲)بحارالانوار،ج۴۵،ص۱۱۷ ۳)بحارالانوار،ج۴۵،ص۱۱۵ ۴)مقتل الحسین(ع)،ص۳۲۵ ۵)وفیات الائمه،ص۴۵۴ ۶)بحارالانوار،ج۴۵،ص۱۱۸ ۷)کتاب انسان۲۵۰ ساله مقام معظم رهبری،ص۱۶۹ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
هدایت شده از از ازل تا قیامت
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴عواملی که باعث فشار قبر میشود🌴 🍁 سعد ابن معاذ از بزرگ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) از اهل مدينه بود، در جنگهاى اسلامى مانند جنگ بدر، احد، خندق و... شركت داشت، و در جنگ بدر پرچمدار طايفه اوس بود، اين مسلمان متعهد و تلاشگر، در جريان جنگ خندق، بر اثر تيرى كه از ناحيه دشمن به رگ اكحل او همان رگى كه هنگام رگ زدن، آن را نيشتر مى زنند رسيد از آن پس، بر اثر خونريزى روز به روز حال او رو به ضعف نهاد و بسترى گرديد.  او زنده و جانبازى مومن بود، كه در مسير شهادت قرار گرفته بود پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مكرر به عيادتش مى آمد و از او تجليل و احترام كرد، در لحظات آخر عمر او، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در كنار بسترش مى آمد و از او پرستارى مى نمود،  و اين دعا را در حق او مى كرد: خدايا! سعد در راه تو جهاد كرد و پيامبرش را تصديق نمود، روح او را به خوبى بپذير  صبح آن روزى كه سعد از دنيا رفت، بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نازل شد و عرض كرد: اى رسول خدا! چه كسى از امتهاى شما از دنيا رفته است، كه آسمان، روح او را به يكديگر مژده مى دهند؟ (صلى الله عليه و آله و سلم) به مسجد آمد، و از وفات سعد اطلاع يافت آن حضرت پس از نماز صبح همراه مردم به سوى خانه سعد حركت كردند، وقتى كه وارد خانه او شدند، ديدند بستگان او مشغول غسل دادن جنازه سعد هستند، پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) در كنارى نشست، ناگاه ديدند آن حضرت زانوهاى خود را جمع كرد، علتش را پرسيدند، فرمود: فرشته اى فرود آمد، جا براى او نبود، به او جا دادم هنگامى كه او را برداشتند، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) شخصا جلوى تابوت را گرفته بود... و فرمود: سوگند به كسى كه جانم در دست او است، هفتاد هزار فرشته: جنازه سعد را تشييع مى كردند  طبق بعضى از روايات آمدن هزار فرشته براى تشييع او از اين رو بود كه سعد به خواندن سوره ، مداومت مى نمود مقام سعد در درجه اى بود كه پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) به او فرمود:  مژده باد به تو، خداوند پايان عمرت را با ، ختم كند، و عرش خدا از مرگ تو، به لرزه در آيد، و به تو، مسلمانان در قيامت به عدد موهاى حيوانات قبيله بنى كلب، وارد بهشت مى شوند.  رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) شخصا جنازه سعد را حنوط كرد و آن را تا قبرستان بقيع با سر و پاى برهنه و بدون عبا حمل نمود، و داخل قبر شد و جنازه سعد را به كمك حاضران در ميان قبر نهاد و روى قبر را با سنگ و خشت و خاك پوشانيد.  🍂وقتى كار دفن به پايان رسيد سعد كنار قبر آمد و گفت: هنيئا لك الجنه يا سعد: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) به مادر سعد فرمود: اى مادر سعد! چيزى را به طور جزم بر خدا حكم نكن. فان سعدا قدا اصابته ضمه: همانا اكنون ، سعد را گرفت   پس از فراغ، مردم به خانه هاى خود مراجعت كردند، رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) نيز مراجعت نمود، در اين ميان، حاضران از آن حضرت پرسيدند: اى رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) ديديم كه شما به گونه اى با سعد رفتار كردى كه با احدى چنين نكردى، و با سر و پاى برهنه، جنازه او را حمل نمودى، و بدون عبا و رداء او را تشييع نمودى، گاهى طرف راست تابوت و گاهى طرف چپ آن را گرفتى، دستور غسل دادن جنازه اش را دادى، و نماز بر آن خواندى او را خود به خاك سپردى، در عين حال فرمودى : ، او را فشار مى دهد چرا؟  (صلى الله عليه و آله و سلم) در پاسخ فرمود:نعم انه كان فى خلقه مع اهله سوء:آرى، فشار قبر به خاطر كج ( بد اخلاقی) سعد، با اش بود. منبع: عالم برزخ در چند قدمی ما، اشتهاردی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat