eitaa logo
از ازل تا قیامت
299 دنبال‌کننده
129 عکس
132 ویدیو
1 فایل
بررسی عوالم شش گانهٔ خلقت آدمی
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺🌺🌺🌺 ⭕️🌹 #همه_می_آئیم 🌹امام خامنه ای:مردم پاسخ آمریکا را #۲۲بهمن خواهند داد. #انقلاب_اسلامی #دهه_فجر #راهپیمایی #سیاسی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 ✨روایت از چهل سالگی انقلاب 🇮🇷چهل سال از انقلاب گذشت و چهل سیاهی به ذغال ماند❗️ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 📸شعار جالب در راهپیمایی ۲۲ بهمن #انقلاب_اسلامی #دهه_فجر #سیاسی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 📸حضور سردار قاسم سلیمانی در راهپیمایی یوم الله ۲۲ بهمن امروز در کرمان #انقلاب_اسلامی #دهه_فجر #سیاسی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 📸نمایی بی نظیر از راهپیمایی باشکوه ۲۲ بهمن در مشهد #انقلاب_اسلامی #دهه_فجر #سیاسی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 📸 آمدیم اما گله‌مندیم... #انقلاب_اسلامی #دهه_فجر #سیاسی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 بر همان عهد ڪه بستیم بر آنیم هنوز ... #به عشق رهبر #به عشق شهدا #به عشق وطن 👈تا ڪور شود هر آنڪه نتواند دید☺️ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 💢 یاد و نام زکریا، شهید ۶ ساله شیعه عربستانی در راهپیمایی ۲۲ بهمن این شهید مظلوم سندی است بر این مدعا که دنیا حقیقتا محتاج و تشنه ی نسیم عدالت مهدوی است. #انقلاب_اسلامی #دهه_فجر #سیاسی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🔴 کارنامه ۴۰ ساله انقلاب یعنی بین تو و فرزند رهبر مملکتت فاصله ای نباشد #انقلاب_اسلامی #دهه_فجر #سیاسی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 📸 تصویر یک پیرمرد معلول اهل سنت در راهپیمایی ۲۲بهمن زاهدان #انقلاب_اسلامی #دهه_فجر #سیاسی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴ملاقات شیخ حسنعلی نخودکی با امام زمان علیه‌السلام و گرفتن سرمایه حلال از آن حضرت🌴 مرحوم حاج شیخ حسنعلی نخودکی می فرمودند: «برای مسئله یکسال تمام به و ریاضت مشغول شدم و درخواست من این بود که شرفیاب حضور حضرت ولیّ عصر (ع) شوم و سرمایه ای از آن حضرت بگیرم. پس از یک سال، شبی به من الهام شد که فردا در بازار خربوزه فروشان اصفهان اجازه ملاقات داده شده است. در اصفهان بازارچه ای بود که تمام دکّانهای اطراف آن خربوزه فروشی بود و بعضی هم که دکّان نداشتند خربوزه را قطعه قطعه می کردند و در طبقی می گذاشتند و خورده فروشی می کردند. فردای آن شب پس از غسل کردن و لباس تمیز پوشیدن با حالت ادب، روانه بازار شدم. وقتی داخل بازار شدم از یک طرف حرکت می کردم و اشخاص را زیر نظر می گرفتم ناگاه دیدم آن دُرّ یگانه عالم امکان، در کنار یکی از این کسبه فقیر که طبق خربوزه فروشی دارد نزول اجلال فرموده است. مؤدّب جلو رفتم و سلام عرض کردم. جواب فرمودند و با نگاه چشم فرمودند: «چه می خواهی؟» عرض کردم: «استدعای سرمایه ای دارم.» آن حضرت خواستند (پول خورد آن زمان) به من عنایت کنند. من عرض کردم: «برای سرمایه می خواهم.» پس از پرداخت آن خودداری فرمودند و مرا مرخّص کردند. وقتی به حال طبیعی آمدم فهمیدم که هنوز قابل نیستم. لذا یک سال دیگر به و ریاضت به منظور رسیدن به مقصود مشغول شدم. پس از آن روز گاهی به دیدن آن مرد عامی خربوزه فروش می رفتم و گاهی به او کمک می کردم. روزی از او پرسیدم: «آن آقا که فلان روز این جا نشسته بودند چه کسی هستند؟» گفت: «او را نمی شناسم، مرد بسیار خوبی است گاهگاهی این جا می آید و کنار من می نشیند و با من دوست شده است. بعضی از اوقات که وضع مالی من خوب نیست به من کمک می کند.» سال تمام شد باز به من اجازه ملاقات در همان محلّ عنایت فرمودند. در این دفعه آدرس را می دانستم، مستقیماً به کنار طبق آن مرد رفتم و دیدم حضرت روی کرسی کوچکی نزول اجلال فرموده است. سلام عرض کردم. جواب مرحمت فرمودند و باز همان چند جندک را مرحمت فرمودند و من گرفته سپاسگزاری کردم و مرخّص شدم. با آن چند جندک مقداری مهر خریدم و در کیسه ای ریختم و چون فنّ کنی را بلد بودم هر چند وقت، کنار بازار می نشستم و چند عدد مهر برای مشتریها می کندم، البته بقدر حدّاقلی که به آن قناعت می شود، و از آن کیسه که در جیبم بود پایه مهر بر می داشتم بدون آنکه به شماره آنها توجّه کنم. سالهای سال کار من موقع اضطرار استفاده از آن پایه بود و نمی شد و در حقیقت در سر سفره آن بزرگوار مهمان بودم.» منبع: شمّه ای از کرامات شیخ حسنعلی نخودکی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🍁این قسمت از بیانیه آقا رو باید با #طلا نوشت و سر در همه ارگان‌ها و سازمان‌ها و معابر و مجالس و شوراها نصب کرد: #طهارت اقتصادی، شرط #مشروعیت همه‌ی #مقامات حکومت جمهوری اسلامی است #مقام_معظم_رهبری #گام_دوم_انقلاب #سیاسی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴ام البنین سلام الله علیها🌴 🍁ازدواج حضرت (ع) و حضرت البنین(س) سال پس از رحلت حضرت رسول(ص) و حضرت فاطمه(س)، بنابر وصیت خود حضرت فاطمه(س) وقتی علی(ع) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، در برابر دیدگانش بود. برادرش «عقیل » را که در علم نسب‏ شناسی وارد بود و قبایل و تیره‏ های گوناگون و خصلتها و خصوصیّتهای اخلاقی و روحی آنان را خوب می‏شناخت طلبید. از عقیل خواست که: « برایم همسری پیدا کن شایسته و از قبیله ‏ای که اجدادش از و دلیر مردان باشند تا بانویی این چنین، برایم فرزندی آورد شجاع و تکسوار و رشید.» مراسم خواستگاری از ام البنین : حضرت علی (ع) پس از اینکه کلابیه را تایید کرد وپسندید عقیل برادرش را برای خواستگاری به نزد پدر فاطمه فرستاد و حرام که بسیار میهمان دوست بود پذیرایی کاملی از او کرده و با احترام فراوان به او خیرمقدم گفته و در مقابل وی قربانی کرد. سنت و رسم عرب این بود که تا روز از میهمان پذیرایی می کردند و روز سوم او را می پرسیدند و از علت آمدنش سؤال می کردند و خانواده ام البنین که خارج از مدینه زندگی می کردند نیز چنین رسمی را به جای آوردند. روز چهارم با ادب و احترام از علت ورود وی جویا شدند و عقیل گفت: به دخترت فاطمه آمده ام، برای پیشوای دین و بزرگ و امیر مؤمنان علی بن ابیطالب. حزام که هرگز پیش‌بینی چنین پیشنهادی را نمی‌کرد، حیرت‌زده ماند. با کمال صداقت و راستگویی گفت : بَه بَه چه نسب شریفی و چه خاندان با مجد و عظمتی! اما ای عقیل «شایسته امیرالمؤمنین یک زن بادیه نشین با فرهنگ ابتدایی بادیه نشینان نیست. او با یک زن که فرهنگ بالاتری دارد باید ازدواج کند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.» عقیل پس از شنیدن سخنان وی گفت: امیرالمؤمنین از آنچه تو می گویی خبر دارد و با این اوصاف میل به ازدواج با او دارد. پدر البنین که نمی دانست چه بگوید از عقیل مهلت خواست تا از مادر دختر، بنت سهیل، و خود دختر سؤال کند و به او گفت: «زنان بیشتر از روحیات و حالات آگاه هستند و مصلحت آنها را بیشتر می دانند.» (1) منبع: 1_( محمدعلی الناصری، مولد عباس بن علی(ع)، ص36.) ادامه دارد......🚶 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴ام البنین سلام الله علیها🌴 🍁رویای ام البنین (س) وقتي پدر ام البنين به نزد همسر و دخترش برگشت ديد همسرش گیسوان ام البنين را شانه مي زند و او از خوابي كه شب گذشته ديده بود براي مادر سخن مي گفت: «مادر خواب ديدم كه در باغ سرسبز و پردرختي نشسته ام. نهرهاي روان و ميوه هاي فراوان در آن جا وجود داشت. ماه و ستارگان مي درخشيدند و من به آن ها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرينش و مخلوقات خدا فكر مي كردم. در مورد آسمان كه بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنين روشني ماه و ستارگان... در اين افكار غرق بودم كه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوري از آن ساطع مي شد كه چشم‌ها را خيره مي كرد. در حال تعجب و تحير بودم كه سه نوراني ديگر هم در دامنم ديدم. نور آنها نيز مرا مبهوت كرده بود. هنوز در حيرت و تعجب بودم كه هاتفي ندا داد و مرا با اسم خطاب كرد من صدايش را مي شنيدم ولي او را نمي ديدم گفت: فاطمه مژده باد تو را به سيادت و نورانيت. به نوراني و سه درخشان پدرشان سيد و سرور همه انسان‌هاست بعد از پيامبر گرامي و اين گونه در خبر آمده است. پس از خواب بيدار شدم در حالي كه مي ترسيدم. مادرم! تأويل رؤياي من چيست؟!». مادر به دخترك و خود گفت: «دخترم رؤياي تو صادقه است اي دختركم بزودي تو با مرد جليل القدري كه مجد و عظمت فراواني دارد ازدواج مي كني. مردي كه مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب 4 فرزند مي شوي كه اولين آنها مثل چهره اش درخشان است و سه تاي ديگر چونان ». پس از صحبت‌هاي دوستانه و صميمانه مادر و دختر، حزام بن خالد وارد اتاق شد و از آن‌ها در مورد پذيرش علي علیه السلام سؤال كرد و گفت: آيا دخترمان را شايسته همسري علیه السلام مي داني؟ بدان كه خانه او خانه و نبوت و خانه علم و حكمت و آداب است اگر او را (دخترت را) اهل و لايق اين خانه مي داني ـ كه خادمه اين خانه باشد ـ قبول كنيم و اگر اهليت در او نمي بيني پس نه؟ همسر او كه مالامال از عشق به داشت گفت: اي «حزام» به خدا سوگند من او را خوب كردم و از خداي متعال و قدير خواستارم كه او واقعا سعادتمند شود و صالح باشد براي خدمت به آقا و مولايم اميرالمؤمنين(ع) پس او را به بن ابيطالب، مولايم تزويج كن. منبع : مولد عباس بن علی (ع) ادامه دارد.....🚶 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 🌴ام البنین سلام الله علیها🌴 🍁 از قبیله بنی کلاب (ام البنین) (علیه السلام) را به عقد حضرتش درآورد، و ام البنین فرزند به نام های: ، ، و به دنیا آورد، که هر چهار فرزند گرامی شان در دفاع از حریم و در در رکاب (علیه السلام) به درجه رفیع شهادت نائل آمدند، و آن چنان جانفشا نی نمودند که تاریخ نظیر آنان را ثبت نکرده. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بعد از شهادت مادری خویش را در وجود این بانوی می دیدند، و رنج فقدان مادر را کم تر احساس می کردند. ام البنین، فرزندان دختر گرامی رسول بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله را بر فرزندان خود که نمونه های والای کمال بودند، می داشتند و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می کرد. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺🌺🌺🌺🌺 🌕"خلقت صدیقه کبری، حضرت زهرا سلام الله علیها" 🍁در روایتی که امام علیه السلام از خلقت حضرت فاطمه علیها السلام صحبت می‌نمایند، تعبیر این است: 🔸 فاطمه را خلق کرد از نور خودش... مبدأ خلقت روح چیست؟ مبدأخلقت او، دیگر درخت بهشتی نیست. «نُورِ عَظَمَتِه» است... از نور خدا خلق شده است. 🔹روح؛ یک چنین روحی، ؛ یک چنان بدنی که مایه اش بهشتی است. وقتی ارتباط بین آن روح و این بدن پیدا شود، چنین بشری چه خواهد شد؟ کجا بود و کجا آمد و اینجا که آمد، چه کرد و بعد که فردا سر از خاک بردارد، چه خواهد کرد؟ 📜 در روایتی دیگر پیامبر صلی الله علیه و آله می‌فرماید: خدا را از آفرید. بیان حضرت این است: آن روح را در حُقّه‌ای قرار داد. تعبیر مهم است، مثل که در یک گنجینه‌ای بگذارند. این روح را در آن حقّه قرار داد و آن حقّه را بر طاق معلّق کرد. 🔸طعام این و این نفس قدسی چه بود؟ طعام او ، سبحان الله و ، سبوح قدّوس و ، لا اله الا الله و تحمید، لله بود. 🔹تا وقتی که آن تعلّق به این بدن نگرفته بود، این روح آن کلمه بود. بحث در این طعام هم بحث دیگری است. 👈 اول طعام است، بعد است. و بعد اگر این نکته را دقت کنید، ارتباط حضرت را با فاطمه در این نشئه و با طعام اش در آن نشئه، پیدا می‌کنید که چه ارتباطی با هم دارند! 🔸وقتی این حقائق روشن بشود، معلوم می‌شود که این چه بشری و چه بود و بیان امام ششم تا حدّی واضح می‌شود که چرا فاطمه، نامیده شد؟! ⭕️ فاطمه از "فطم" است و فطم به معنای است. فرمود: فاطمه، فاطمه نامیده شد چه این‌که از او اند، دست از نیل به مقام منیعش قطع شده است. 🔗 بیانات معظم له در ۱۳۷۴/۸/۲۲ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
🌺🌺🌺🌺🌺 💫گردنبند با برکت💫 ✅پيرمرد فقیري خدمت رسول الله (ص) رسيد و درخواست کمک کرد. حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: «اكنون چيزي ندارم ولي برو به خانه ي دخترم .» پيرمرد به خانه ي فاطمه (س) رفت و گفت: «فقيري هستم که خدمت پدرت رسيدم، مرا به سوي شما راهنمائي نمود. اي دخت پيامبر! گرسنه‌ام، سيرم كنيد. برهنه‌ام، پوششي به من بدهيد، فقيرم، چيزي به من عطا نمائيد.» حضرت (س) كه هيچ غذائي در خانه سراغ نداشت، گردنبندی را كه دخترعمويش به وي اهدا نموده بود به فقیر داد و فرمود: «این را بفروش و زندگي خودت را با آن اصلاح كن.» پيرمرد برگشت و جريان را خدمت رسول الله عرض كرد. عمار ياسر به پیرمرد گفت: «من اين گردنبند را به بيست دينار و يك لباس و يك حيوان سواري و غذایی كه سيرت كند مي‌خرم.» پيرمرد گردنبند را به فروخت. عمار، گردنبند را از پيرمرد گرفت و خوشبو نمود و در پارچه اي گذاشت و به غلامش گفت: «اين گردنبند را برای فاطمه ببر. تو را هم به فاطمه بخشیدم.» فاطمه عليهاالسلام گردنبند را گرفت و غلام را نمود. هنگامي كه غلام به آزادي رسيد خنديد. علت خنده اش را پرسيدند. جواب داد: «خنده من از برکت اين گردنبند است! گرسنه اي را سير كرد. برهنه اي را پوشانيد و تهيدستي را بي نياز كرد و غلامي را آزاد نمود. و باز هم نزد صاحبش برگشت!» منبع: 📚بحارالانوار ، جلد ۴۳، صفحه ۵۶ 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2_5440539106541043907.mp3
8.84M
🌺🌺🌺🌺🌺 🍁مقایسه مقام حضرت (سلام الله علیها ) و حضرت (سلام الله علیها ) 🌳حضرت زهرا(سلام الله علیها ) تنها کسی است که برای حضور در دنیا، سیر در و نداشتند. 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 @barzakh_ghiyamat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا