eitaa logo
بصائرفرماندهان
32 دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
7.1هزار ویدیو
403 فایل
بصیرت رمز نجات
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بارالها! بنده‌ای هستم شایستۀ عقوبت امّا می‌شود التماس کنم که مرا با تازیانۀ عقوبت خویش، ادب نکنی؟ من تاب عقوبت تو را ندارم. عقوبت که نمی‌کنی هیچ، رها هم مکن. 🍃نکند جوری با من رفتار کنی که بر خود ببالم و خیالم تخت شود که قدم به قدم در حال نزدیک شدن به تواَم. امّا وقتی پرده‌ها کنار رفت، دستم را خالی ببینم و خود را در نهایت پریشانی و ناداری و فرسنگ‌ها فاصله با تو. 📚 قصّۀ من و خدا، «قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند» ۱
🍃خداوندا! خواسته‌ها همه در درگاه تو به مقصد می‌رسند و راهِ رسیدن به این مقصد همیشه باز است. 🍃برکۀ امید در پیشگاه تو، پیوسته پر از آب است و آن جا ناامیدی، واژه‌ای بی‌معناست. کاش یکی از این انسان‌های ناامید به من می‌گفت که چگونه با وجود تو، میشود ناامیدی را معنا کرد؟ 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۳
🍃 من نقطۀ مقصد خویش را معیّن کرده‌ام: خدا، فقط خدا. 🍃 با کوله‌باری از خواسته‌ها رو به تو آورده ام 🍃فریاد می‌کشم و فریادرس می‌خواهم؛ امّا می‌خواهم که تو تنها فریادرسم باشی. 🍃به دنبال وسیله‌ای می‌گشتم تا راه آمدن به سوی تو را نزدیک کند که جز دعا در پیشگاه تو وسیله‌ای نیافتم. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۵
🍃خشت‌های خانۀ دلم را با گِل معرفت خویش، روی هم چیده‌ای و همین معرفت است که هر جا باشم خانۀ تو را نشانم می‌دهد. 🍃من دوستت دارم، با بند بند وجودم؛ خودت هم می‌دانی و همین محبّت است که واسطۀ اتّصال من است به تو. 🍃خدای عزیزم! آن گونه که من تو را می‌شناسم یقین دارم مرا به سوی خویش، راهبری می‌کنی و از محبّتی که به تو دارم، اطمینان دارم که مرا می‌پذیری. اگرنمی‌خواستی راهم بدهی، محبّتت را به دلم راه نمی‌دادی. 📚قصّۀ من و خدا "قصّۀ واژه‌هایی که بوی ابوحمزه گرفتند" ۶