فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ وقت دشمن را دست کم نگیرید حتی اگر زیر پای شما باشد!
1⃣ شاهین یک قدم تا پیروزی قطعی فاصله داشت ولی یک لحظه صدای مار را شنید که پیشنهاد مذاکره میداد.
2⃣ مار درحالیکه نفسهای آخر را میکشید دَرِ گوشِ شاهین گفت:
حیفِ این منقار زیبای #هشتاد_میلیونی نیست که میخوای با زَهرِ مار خرابش کنی و #زیرساختهای منقار خودتو نابود کنی؟!
چند لحظه صبر کن! حالا که منو شکست دادی و همه فهمیدند تو چقدر شجاع هستی، دیگه خودتو به زحمت ننداز... من قبلا با خیلی از اهالی جنگل مذاکره کردم و نتیجهاش بُرد_بُرد بوده! قبول نداری برو از خرگوش و آهو بپرس!
3⃣ همونطور که شاهین داشت به پیشنهاد جذّاب مار و حفظ زیرساختها فکر میکرد، مار دُمِ خودش رو دور گردن شاهین حلقه کرد و در چشم بر هم زدنی فتیلهپیچش کرد!
4⃣ شاهین درحالیکه جنگِ بُرده را باخته بود با حسرتی به بلندیِ یک دنیا آخرین جمله را گفت:
✅ «بابا»... بارها... گفت... که... هرگز... به... مار... اعتماد... نکن!
5⃣ و مار که جنگِ باخته را بُرده بود گفت:
قبول نداری برو از قذافی بپرس... از مُرسی... از یاسر عرفات... از محمودعباس... من با همهی اونها مذاکره کردم!!!