#قسمتصدوسیونهم
بغلم کرد. اشکاش روی مقنهم ریخت. کنار اتوبان نشستیم؛ کاری غیر معمول و غریب.
یه نفر این گوشه اتوبان داشت برای خدا گریه میکرد؛ کاری غیر معمولتر و غریبتر. چه حالی شدم!
بغلش کردم. باهاش نشستم.
باهاش به از دست دادن یه عزیز فکر کردم.
باهاش به خدا متوسل شدم.
باهاش گریه کردم.
باید برای خدا از عزیزترین متعلقاتت بگذری تا خدا برات دعوتنامه اختصاصی بفرسته....
یه دعوتنامه اختصاصی...😉👆🏻🌹
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوچهلم
گفتم: «اشکای فرشتهها روی صورت تو چیکار میکنه دختر مسلمون!؟»
سرش رو بلند کرد.
نگاهم کرد.
گفتم: «اسلام یعنی تسلیم بودن در برابر خدا. تو خودت گفتی تسلیم خدایی!»
از پشت چشمههای چشماش خندید.
گفتم: «من به دوستی با تو افتخار میکنم. خدا به همه کمک میکنه. اما تو، به خاطر خدا، از عزیزترین فرد زندگیت گذشتی.
مطمئن باش اون برای این کار تو پاداش خیلی ویژهای در نظر گرفته. اون به تو خیلی ویژه کمک میکنه.
من یقین دارم تو اون چیزی رو که دنبالشی پیدا میکنی.»
کل جهان را گشتم به دنبال کسی که بیهدف مرا بخواهد...
اما غافل بودم که تو تنها کسی هستی که مرا بیهدف و بیقصد میخواهد...🙂🤲🏻
❤️خدا❤️
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوچهلویکم
درباره مسیحیت حرف زدیم.
درباره دینداری صحبت کردیم؛ درباره زندگی با افراد معتقد، درباره «عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم.» و چقدر از شنیدن این آیه لذت برد!
قرار شد برای یکی از کشیشایی که بهش اعتماد داره ایمیل بزنه و درباره تحریف انجیل بپرسه.
کمکم داشتم میفهمیدم چرا اون دختر باید سر بحثای ما سر میرسید و باید همیشه توی گفتوگوهای ما میبود.
🌹🌿
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوچهلودوم
توی خوابگاه یه اتفاق خیلی قشنگ افتاده بود و اون اینکه یه سری جلسات بحث منظم شروع شده بود و برای من خیلی جالب بود که بچهها اونقدر جدی بحثا رو دنبال میکردن.
خیلی احساس رضایت میکردم.
خیلی خوشحال بودم.
از خدا میخواستم همهمون کارگرای خوبی برای خدا باشیم.
اون تنها کسیه که دستمزد خدمتکاراش رو خیلی بیشتر از اونچه حقشونه بهشون میده.
🍏💚
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوچهلوسوم
قرار بود تابستون یه کنفرانس درباره طراحی محصولات برگزار بشه و من داشتم براش مقاله مینوستم.
میخواستم توی بخش طراحی و فرهنگ شرکت کنم.
برگزارکننده فرانسه بود؛ اما مکان برگزاری مراکش بود. یه روز، بعد از آماده کردن بخشی از مقاله و برای رفع خستگی، یه سر رفتم پیش ملیکا که قبلاً هزار بار گفتهم که منشی لابراتواره.
ملیکا و لوغانس توی اتاق داشتن با هم حرف میزدن.
اجازه گرفتم برم تو و ملیکا بلند داد زد که همه ایرانیا میتونم هر وقت که خواستن، بدون اجازه، وارد اتاقش بشن؛ چون ارادت زیادی به همهشون داره.
بعید میدونم ملیکا بدونه که ایران هفتاد میلیون جمعیت داره!😂
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوچهلوچهارم
بحث ملیکا و لوغانس درباره جشن شنبهشب دانشگاه بود که ظاهراً همه استادا و کارمندا، به اتفاق همسر یا دوستشون، توی اون شرکت کرده بودن.
حالوهوای حرفای ملیکا چندان خوشحالکننده نبود.
داشتن درباره یکی از استادان صحبت میکردن که بعد از مست کردن رفتار بدی از خودش نشون داده.
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوچهلوپنجم
لوغانس میگفت: «چرا ... خوب هم حواسش بود! اون عادتشه. همیشه بعدش میگه من مست بودم؛ هیچی یادم نمیآد. اما دروغ میگه.
انگار من احمقم و نمیفهمم مست یعنی چی!»
ملیکا گفت: «من همیشه متنفر بودم از کسایی که حد خودشون رو نمیشناسن.
فیلیپ (یکی از استادای لابراتوار مهندسی الکترونیک) هیچوقت شعورش نمیرسه که باید با یه خانوم چطور رفتار کنه.
دیدی چهکار کرد مردک احمق!
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوچهلوششم
ژَک کل یکشنبه رو با من دعوا میکرد.
البته اصلا بهش حق نمیدمها!! دیروز هم بهش گفتم مگه وقتی تو از هر فرصتی برای نگاه کردن به زنا استفاده میکردی من جلوی آزادی تو رو گرفتم؟»
به وضوح صورتش قرمز شده بود. روی صندلی چرخدارش بود؛ از همونا که خیلی دوست دارم روش بشینم و پا بزنم و برم اینور و اونور!!😂
دست به سینه نشست. پای راستش رو انداخت روی پای چپش و همونطور که روی صندلی جلو و عقب میرفت زل زد به تلفن روی میز.
لوغانس پا شد که بره توی اتاقش. همینطور که میرفت گفت: «ما همیشه با آدمای بیشعور سروکار نداریم.»
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوچهلوهفتم
ملیکا رو دوست داشتم. اصلاً دلم نمیخواست ببینم ناراحته.
شاید این حسم توی قیافهم پیدا بود. سعی کرد به زور لبخند بزنه.
بهم گفت: «آره دخترخاله ایرانی من ... لوغانس راست میگه.
مشکل اینه که ما همیشه با آدمای بیشعور سروکار نداریم.»
_خیلی ناراحته ملیکا!
+بله که ناراحتم. وقتی آدما هنوز شعور زندگی کردن با هم رو ندارن، وقتی نمیفهمن کجا چه رفتاری داشته باشن، باید هم ناراحت بود.
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوچهلوهشتم
_موافقم باهات. اما درست نمیفهمم چیشده؛ البته، اگه دوست داری بگی!
ملیکا اونقدر دلش پر بود که ترجیح میداد چیزایی رو تعریف کنه که خودش دلش میخواد.
+ خیلی از همین استادایی که امروز دیدی باید میبودی و میدیدی چه رفتاری داشتن. هانری، رئیس بخش، نه! اون خیلی عاقله.
من واقعا به این مرد احترام میذارم.
اما بقیه رو باید میدیدی.
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوچهلونهم
از همین استادای محترمی که امروز با کت و شلوار و کراوات خیلی متشخص راه میرن چیزایی دیدم ... اگه برات بگم، شاخ در میآری.
باعث تاسفه! این پییر هر وقت الکل میخوره میآد پیش من.
میبینی چقدر زننده! مردک دستشو گذاشته بود روی شونه من و پا نمیشد بره.»
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh
#قسمتصدوپنجاهم
گفتم: «خب، این که تو میگی چه اشکالی داره؟ حتما منظور بدی نداشته. به نظرم آدم محترمی میآد.»
+محترم!؟ ... آره عزیزم برای اینکه نمیشناسیش! من مست نبودم. کاملاً متوجه بودم.
اونقدر عقل دارم که نیتش رو بفهمم.
_تو مطمئنی میدونی توی دل اون چی بود!؟
+بله من بهت تضمین میدم!
_نمیدونم! من فکر میکنم شاید سوء تفاهمه. مسئله اینه که پییر اومده کنار تو دستش رو گذاشته روی شونهت. حالا تو میگی که قصد بدی داشته. یعنی نمیفهمم چرا نباید پییر دستش رو میذاشته روی شونه تو.
✍🏻ا.م
#کتابخوانی
#زندگی_مثبت_کتاب_خوانی
#چشمهایباز_پلکهایبسته
#بصائرحسینیه_ایران
#basaerehoseiniyeh
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، ویسگون، باهم، نزدیکا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇
🆔 @basaerehoseiniyeh