eitaa logo
بصائر رضوی
5.9هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
14.8هزار ویدیو
101 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: این نظام قطعه ای از بهشت است ، به این دلیل باید روی پلک های چشممان حفظش کنیم .... باید جان بدیم براش ... ✍اعتقاد سلیمانی عزیز این است ، اعتقاد ما چیست ؟  🇮🇷کانال بصائر رضوی @basaerrazavi کانال تلگرام https://t.me/basaerrazavi
🔴 نجاح کارشناس مسائل سیاسی عراق: مردم ایران به که را خواهند گرفت.. بسم الله فردا وقت است     🇮🇷کانال بصائر رضوی @basaerrazavi کانال تلگرام https://t.me/basaerrazavi
❌روایت دختر سوری در محاصره داعشی‌ها پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی افتاد و من نبودم خودتان را بکشیداز پدرم پرسیدم چرا ؟گفت اگر خودتان را نکشید داعشی ها بلایی سرتان می‌آورند که آرزو می‌کنید بدنیا نیامده بودید. فردای آن روز چند خانواده از خانواده های منطقه به دست داعش اسیر شدند که پسرها .مردها، پیرمردها و پیرزن‌ها را سر بریده و دختران و زنان را برده بودند. اینجا بود که مجبور شدیم یکی از خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی افتاد همان همه ما را بکشد و بعد هم خودش را بکشد. در آخر برادرم که ۱۲ سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد این کار را انجام دهد. ما نه شب داشتم نه روز واقعا در شدیدترین و سخت‌ترین شرایط روحی بودیم مادرم با گریه به برادرم گفت که اسلحه را از خودت جدا نکن چون هر لحظه ممکن است که اوضاع جوری شود که از ان استفاده کنی و نگذاری که ما زنده به دست این داعشی های کافر بیفتیم و می‌گفت پسرم، نکنه دلت به رحم بیاد اگر دلت به رحم آمد ما را نکشتی آنها به طرز فجیعی ما را میکشند. چند روزی را با این اوضاع بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز بعد داشتم نماز صبح میخواندم که شلیک گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی شدید بودهمه بیدار شدیم و برادرم اسلحه را به دست گرفته بود مادرم گفت هر وقت بهت گفتم اول من را بکش بعد سه خواهرت بعد خودت. درگیری ۳ ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه. در همین لحظه پدرم در را باز کرد مادرم گفت چی شده؟ پدرم گفت ما درگیر نشدیم ایرانی‌ها آمدند و با داعشی ها درگیر شدند، می‌خواهند محاصره روستا را بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند. یک ساعت بعد محاصره شکسته شد. خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی روستا با دیدن نیروهای ایرانی از خوشحالی گریه شوق میکردیم و بالاخره این کابوس حقیقی تمام شد. آن روزها را هیچوقت فراموش نمی‌کنیم، چگونه شب را به‌صبح و روز را به شب میرساندیم برای شادی روح و یاران با وفایش صلوات ✍️ امیر احمدی 🇮🇷کانال بصائر رضوی http://eitaa.com/basaerrazavi سروش splus.ir/basaerrazavi15