✅۱۳-۴. «قائِمُنا اَهْلَ البَیتِ» (قائم ما اهل بیت) امام باقر علیه السلام فرمود: «بهترین لباس هر زمان، لباس اهل آن زمان است؛ اما آن گاه که قائم ما اهل بیت قیام میکند، لباس علی علیه السلام را بر تن کرده و بر روش او حکومت خواهد نمود».
🔶کافی، ج ۱، ص ۴۱۱🔶
✅ ۱۳-۵. «قائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ» (قیام کننده از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم) امام رضا علیه السلام فرمود: «تَمامُ الاَمْرِ بِقائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ»؛
🔶شیخ صدوق، التوحید، ص ۲۳۲، ح ۱🔶
«تمام امر به دست قائم آل محمد است».
https://eitaa.com/bashakhsiyatha
🌒 دعای روز بیستوششم ماه مبارک رمضان
💠 اللَّهُمَّ اجْعَلْ سَعْيِي فِيهِ مَشْكُوراً وَ ذَنْبِي فِيهِ مَغْفُوراً وَ عَمَلِي فِيهِ مَقْبُولاً وَ عَيْبِي فِيهِ مَسْتُوراً يَا أَسْمَعَ السَّامِعِينَ
▫️ای خدا در اين روز سعيم را (در راه طاعتت) بپذير
▫️و گناهانم را در اين روز ببخش
▫️و عملم را مقبول
▫️و عيبم را مستور گردان
◻️ اي بهترين شنواي دعاي خلق.
•┈┈••✾••┈┈•
📚 سیمای حضرت فاطمه علیهاالسلام در سخنان فرزندان اشاره نکات فراوان از سیره صدّیقه طاهره در سخنان پیشوایان معصوم آمده، که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
🌺 از منظر امام مجتبی علیه السلام
1⃣ از مادرم حضرت فاطمه علیهاالسلام شب جمعه ای در محراب عبادتش در حال رکوع و سجود بود، همه اش برای دیگران دعا میکرد و برای خودش دعا نمی کرد. گفتم: مادر جان! دیدم که همه اش برای دیگران دعا کردید، برای خودتان دعا نکردید، فرمود: یَا بُنَیَّ الْجَارَ ثُمَ الدَّار؛ _فرزندم! اول همسایه، سپس داخل خانه.
🔶شیخ صدوق، علل الشّرایع، ج ۱، ص ۱۸۱🔶
2⃣امام مجتبی علیه السلام با مادرش در یک ظرف غذا نمی خورد، حضرت فاطمه علیهاالسلام از علّت آن جویا شد، عرضه داشت: میترسم دست من پیشی بگیرد به لقمه ای که چشم تو بر آن پیشی گرفته باشد، پس عاق بشوم، فرمود: بخور، تو در حلالیت هستی.
🔶حضوری شافعی، نزهة المجالس، ج ۱، ص ۱۹۹🔶
https://eitaa.com/bashakhsiyatha
💟نظیر این مطلب در مورد امام سجاد علیه السلام نیز نقل شده، که با دایه اش در یک ظرف غذا نمی خورد و میفرمود: میترسم دستم پیشی بگیرد بر لقمه ای که چشم مادرم بر آن پیشی گرفته است.
🔶ابن قتیبه، عیون الأخبار، ج ۳، ص ۹۷🔶
3⃣امام مجتبی علیه السلام در موقع احتضار حضرت فاطمه علیهاالسلام، او را بوسه باران کرده بود و عرضه میداشت: یَا أُمَّاهْ! کَلِّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی؛
☘مادر جان! با من سخن بگو، پیش از آن که روح از بدنم مفارقت کند.
🔶بیرجندی، الکبریت الأحمر، ص ۲۸۳🔶
4⃣ امام مجتبی علیه السلام نقل میکند که مادرم در حال احتضار نگاه تندی کرد و گفت: درود بر جبرییل، درود بر رسول خدا، خدایا با پیامبرت، در رضوان تو، در جوار تو و در خانه تو: دارالسّلام.
🌹 سپس فرمود: آیا شما نیز میبینید آنچه را که من میبینم؟
☘پرسیدیم: شما چه چیزی میبینید؟
🌸فرمود: موکبهای آسمانی را میبینم، این جبرئیل است و این رسول خداست که میفرماید: یَا بُنَیَّةِ اقْدَمِی، فَمَا أَمَامَکِ خَیْرٌ لَکِ؛ _دخترم، به پیش، که آنچه در پیش روی توست، برای شما بهتر است.
🔶علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۰۰🔶
https://eitaa.com/bashakhsiyatha
5⃣ امام مجتبی علیه السلام نقل میکند که هنگامی که مولای متّقیان چهره حضرت فاطمه علیهاالسلام را گشود، نامه ای بالای سرش بود که در آن پس از بیان عقاید، خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام نوشته بود:
🌸 مرا شبانه غسل بده، حنوط کن، کفن نما و بر پیکرم نماز بخوان و شبانه دفن کن و کسی را آگاه نکن، تو را به خدا میسپارم. وَ أَقْرَأُ عَلَی وُلْدِیَ السَّلَامَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة؛ _تا روز رستاخیز به فرزندانم سلام برسان.
🔶 همان، ص ۲۱۴🔶
https://eitaa.com/bashakhsiyatha
📜 آورده اند که «ابوعلی سینا» در هنگام عبور از شهری، جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد.
خر سواری به آنجا رسید، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابن سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار وی نشست.
شیخ به او گفت :
«خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و یونجه او میخورد و اسب هم به خرت لگد زده و پایش را میشکند!»
خر سوار آن سخن نشنیده گرفت و مشغول خوردن طعام شد.
ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد!
خر سوار گفت :
«اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی»
شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد!
صاحب خر ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد!
قاضی سوال کرد که چه شده اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود هیچ چیز نگفت!
قاضی به صاحب خر گفت :
«این مرد لال است!؟»
او گفت : «خیر! این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد!»
قاضی پرسید :
«با تو چه گفت؟»
صاحب خر پاسخ داد :
«او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را میشکند»
قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت!
قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود!
ابن سینا به قاضی پاسخی داد که امروزه در زبان پارسی به ضرب المثل بدل گشته است!
🔹 «جواب ابلهان خاموشی است»
📚 برگرفته از کتاب «امثال و حکم» نوشته «علی اکبر دهخدا» ادیب، لغت شناس، سیاستمدار و شاعر ایرانی
@sorayya_net