#واجب_مغفول
#امام_جواد
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
#سکوت_ممنوع
#الگوی_بشریت
#روش_صحیح
#تاریخ_سیره
متن زیر را حتما بخوانید.
در گزارش ها آمده که در مراسم ازدواج امفضل با امام جواد(ع)، به دستور مامون، نوازندهاي به نام «مخارق» دعوت شده بود که صدايي جذاب و ريش بلندي داشت و هنگام آواز خواندن، از لوازم موسيقي و ابزار نوازندگي بهره ميگرفت.
او مأموريت داشت امام را با فضاي آن جمعِ غافل و آلوده، هماهنگ کند.
وي که به مأمون قول داده بود با استفاده از هنرش، دل امام را بربايد و ايشان را به لذتهاي ظاهري مشغول کند، در مقابل ايشان نشست و عود نواخت و آواز خواند. پس از مدتي که نتوانست به اهدافش برسد، با بيتوجهي ايشان مواجه شد.
حضرت سرش را پايين انداخته، به راست و چپ نمينگريست؛ ناگهان سرش را بلند کرد، نهيب زد: «اتَّقِ اللَّهَ يا ذَاالْعُثْنُونِ؛ اي ريش بلند! از خدا بترس!» در همان لحظه، عود از دستش افتاد و تا زمان مرگ نتوانست از دستانش بهره گيرد.
پس از مجلس، مأمون از حالش جويا شد؛ مخارق گفت: «هنگامي که ابوجعفر بر من فرياد زد، بر وجودم ترس و لرزي افتاد که هرگز آن خوف و هراس از من جدا نميشود.» (کليني، 1407، ج1: 494).
لطفا انتشار دهید...
@bashirseraj