eitaa logo
⚘ خاطرات شهدا ⚘
1.1هزار دنبال‌کننده
826 عکس
98 ویدیو
0 فایل
با شهدا و راه و رسم شهدا تا ظهور امام زمان(عج) ارتباط با ادمین : @smh66313
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺️از رفاقت تا شهادت... 🎙شهید حاج قاسم سلیمانی جانم بود و جان احمد. هیچ وقت نفهمیدم احمد من را بیشتر دوست دارد یا من او را. از هر چیزی، اگر دوتا داشتم، دوست داشتم یکی اش را ببخشم به احمد حتی اگر آن چیز کلیه بود. 🔶️مثلا نگاهش که می کردم تمام دلتنگی هایم یادم می رفت. باکری، همت، خرازی و زین الدین را در چهره اش می دیدم. یادگار عزیزی بود برایم؛ یادگار تمام دلبستگی هایم. خیلی از رفقایمان را در روزهای آتش و خون از دست دادیم؛ مانده بودیم ما دو نفر. تمام دلخوشی مان به هم بود. اصلا قوت قلب بودیم برای همدیگر. 🔷️آیا جلسه برای خداست؟ نشد یکبار جلسه بگیریم و احمد در شروعش این جمله را نگوید. قربش به خدا دلمان را این قدر نزدیک به هم کرده بود. هربار که قربان صدقه اش می رفتم می گفتم: «الهی دردت بخوره توی سرم. دورت بگردم». احمد که رفت، دلم آتش گرفت و حس بی کسی آوار شد به روی دلم. شهید حاج قاسم سلیمانی⚘️⚘️⚘️ شهید احمد کاظمی⚘️⚘️⚘️ 🔰پیشنهاد نشر با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد @bashohada_313
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ ویژه ایام پنجمین سالگرد شهید سلیمانی 📹 نماهنگ | «پهلوان قاسمِ نامدار» 👆 روایت حضور تاریخی رهبر انقلاب در منزل یک شهید کرمانی با همراهی شهید حاج قاسم سلیمانی؛ 🌷 دیداری که رهبر انقلاب در آن گفتند «این آقای حاج قاسم از آن‌هایی است که شفاعت می‌کند ان‌شاءالله» 🔹در قالب شعرخوانی آقای آهنگران در ابتدای دیدار دوم دی‌ماه ۱۴۰۲ مردم کرمان و خوزستان با رهبر انقلاب 📥 سایت | آپارات 🖥 صفحه ویژه قهرمان؛ سلیمانی 👇 farsi.khamenei.ir/ShahidSoleimani
سلام علیکم از شما دعوت می‌شود از کانال اطلاع رسانی فروشگاه کتابستان معرفت قاین بازدید و در صورت تمایل عضو شوید. http://eitaa.com/ketabestanmarefat
🔺️روضه ی حضرت عباس بخوان... هر سال فاطمیه ده شب روضه داشت. 🔶️برنامه حاجی این بود که شب اول و آخر روضه را به مداح و سخنران توصیه می کرد روضه حضرت عباس بخوانند. 🔷️موقع روضه هم که از شدت گریه بی حال می شد و بلندبلند گریه می کرد تا جایی که بچه ها از ترس جان حاجی بلند می شدند میکروفون را از دست مداح می گرفتند. ⚘️⚘️⚘️ ♥️ @bashohada_313
🔺️از گناه بسیار میگذری... در زمان شهادت دعایی در جیب شهید بود‌. دعایی که میگفت: 🔶️یامَن یَقبَلُ الیَسیرَ وَیَعفُو عَن الكَثیر، اِقبَل مِنّى الیَسیرَ وَ اعفُوعَنى الكَثیر، اِنّكَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم 🔷️اى خداوندى كه عمل اندک را مى‌پذیرى و ازگناه بسیار مى‌گذرى. عمل نیک اندكم را بپذیر و گناه بسیارم را ببخش، همانا كه تو آمرزنده و مهربان هستی شهید ابو مهدی المهندس🥀 @bashohada_313
🔺رد پای امام هادی علیه السلام‌... ▫️راوی: مریم عظیمی؛ همسر شهید سال ۱۳۸۸ پیش دانشگاهی بودم. در بسیج هم فعالیت می کردم. همان سال در ایام شهادت امام هادی علیه السلام مقاله ای نوشتم. آن مقاله نگاه و حسّم را به این امام عزیز عوض کرد و از آن به بعد در تمام زندگی رد پای امام هادی (ع) را مشاهده می کردم. 🔷️سال ۱۳۹۱ بود که مهدی با خواهرش آمدند خانه مان برای دیدار اول. روز شهادت امام هادی علیه السلام بود. با خودم گفتم: اگر این ازدواج پا گرفت و پسردار شدم، اسمش را می گذارم محمد هادی. 🔶️مهدی هم به امام هادی خیلی علاقه داشت. به طوری که یک بار قبل از آنکه برود سامرا گفت: «حتما مرا در حرم امام هادی (ع) دفن کنید». دلم را به دریا زدم و گفتم: اگر روزی شهید شدی باید قبری باشد برای آرام کردن ما. که نهایتا به خاطر دل ما کوتاه آمد و قرار شد پیش پدرش دفن شود. آن اواخر که سامرا در محاصره نیروهای تکفیری قرار گرفته بود، شده بود فرمانده عملیات سامرا. آنقدر ماند پای کار سامرا و حرم عسکریین تا شهید شد. بعد از طواف توی حرم ائمه سامرا و کاظمین و کربلا و نجف آوردندش ایران. شهید مهدی نوروزی⚘️ ♥️ @bashohada_313
🔺️موذن... ▫️شهید بهشتی(ره): 🔶️دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا می‌شود. شهید بهشتی(ره)⚘️ @bashohada_313
🔺️چند شب دیگه مهمان امام حسین هستم تا نشستیم روی موتور، گفت:روضه بخوان. هر چه بهانه آوردم قبول نکرد. قسمم داد. 🔶️می گفت: من چند شب دیگه مهمان امام حسین (ع) هستم. 🔷️می خواهم به آقا بگویم که همه جا برایت گریه کرده ام. پشت ماشین، سنگر، حسینیه. فقط مانده پشت موتور. با سلام به امام حسین (ع) روضه کوتاهی را شروع کردم؛ اما او گریه اش طولانی شد. رسیدیم اردوگاه شهدای تخریب، هنوز گزیه می کرد. چند شب بعد عازم مهمانی شد. شهید حسین نیکو صحبت 🌹 @bashohada_313
🔺️دعا کن خدا ... بهش‌گفتم: چند‌ وقتیه به خاطر اعتقاداتم مسخر ام‌ ی کنن... 🔶️بهم‌گفت: برای اونایی که اعتقاداتتون‌‌ رو‌ مسخره‌ میکنن‌، دعا کنین‌خدابه عشق حسین‌ دچارشون‌ کنه :) شهید احمد مشلب⚘️⚘️⚘️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@bashohada_313
شهدای دو قلوی پرورشگاهی که پدر و مادر نداشتند ولی غیرت داشتند🥀 شهیدان «ثاقب و ثابت شهابی نشاط» دوقلوهای پرورشگاهی بهزیستی در سال ۱۳۴۳ داخل سبدی در کنار یک شیرخوارگاه رها می‌شوند، قصه غریبی دارند که حتی در میانه مستندها و کتابهای مطرح زندگینامه شهدا مهجور مانده‌است. غریب‌تر اینکه نام "ثابت" به واسطه پرورشگاهی بودن و قوانین خاص آن زمان، در پیچ و خم‌های اداری بنیاد شهید این جانباز شیمیایی دفاع مقدس حتی به عنوان شهید دفاع مقدس ثبت نشده است. سال ۶۲ این دو بردار به عنوان امدادگر به همراه ۱۲ نفر دیگر از جوان هم پرورشگاهی وارد مناطق عملیاتی شدند. وقتی به آنها گفتند که شما که پدر و مادر ندارید و پرورشگاهی هستید برای چی آمده‌اید جبهه؟ گفتند: ما پدر و مادر نداریم؛ شرف که داریم، غیرت که داریم. این دو برادر تا روز آخر جنگ حضور داشتند و بارها مجروح شدند و سرانجام ثاقب سال ۱۳۷۷ در اثر استنشاق گازهای شیمیایی شهید شده و ثابت هم به همین شکل در سال ۱۳۸۵ بعد از تحمل رنج‌های بسیار به شهادت رسید. جالب بود که این دو بعد از جنگ در پرورشگاه هم حضور داشتند و به بچه‌های بی سرپرست خدمت می‌کردند. @bashohada_313