eitaa logo
⚘ خاطرات شهدا ⚘
715 دنبال‌کننده
712 عکس
89 ویدیو
0 فایل
با شهدا و راه و رسم شهدا تا ظهور امام زمان(عج) ارتباط با ادمین : @smh66313
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه لباس کهنه می‌پوشید. سر آخر اسمش پای لیست دانش‌آموزان کم بضاعت رفت. مدیر مدرسه دایی‌اش بود. همان روز عصبانی به خانه خواهرش رفت‌. مادر عباس بابایی، برادرش را پای کمد برد و ردیف لباس‌ها و کفش‌های نو را نشانش داد. گفت عباس می‌گوید دلش را ندارد پیش دوستان نیازمندش اینها را بپوشد 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
همسر شهید دقایقی: یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم، هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم، او عصبانی شد، اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.» می گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند.» 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
همسر شهید میثمی: پرسید: «ناراحت می شی برم جبهه؟ (چون قبل از تولد بچه بود: روزهای آخر حملم بود) گفتم: آره، امّا نمی خوام مزاحمت بشوم! رفت و دو روز بعد هادی به دنیا آمد. بعد که برگشت بوسیدش و اسمش را گذاشت "هادی". پرسیدم: دوستش داری؟ گفت: «مادرش را بیشتر دوست دارم.» 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
ترکشی به پهلویش اصابت کرد وقتی بر زمین افتاد از ما خواست که بلندش کنیم روی پاهایش که ایستاد.. رو به سمت کربلا دستش را روی سینه نهاد و آخرین کلمات را بر زبان جاری کرد گفت: السلام علیڪ یا اباعبدالله... موقع خاکسپاری با اینکه ۶روز از شهادتش گذشته بود ولی دستش هنوز به نشانه ادب بر سینه‌اش قرار داشت.. 🌷 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
ترکشي به سينه اش نشسته بود . برده بودنش برای اخرين عمل جراحي. قبل از عمل بلند شد که برود بهش گفتن : بمان! بعد از عمل مرخصت مي کنن ،اينجوري خطرناکه. گفت: وقتي اسلام در خطر باشه من اين سينه رو نمي خوام... خاطره اي از زندگي زندگی بی شهدا ننگ بود @bashohada_313
خمپاره که آمد يکي داد مي زد : ساکت شو ! ساکت شو ! تو نمي توني اشک منو در بياري!!؟؟ رفتم سمت صدا. ديدم يک نفر انگشت هايش قطع شده . اين حرف را به دست خوني اش مي گويد : ساکت شو! ساکت شو! تو ... 🌹زندگی بی شهدا ننگ بود🌹 🆔 @bashohada_313
هر وقت میخواهيم با سيد برويم توي شهر قدمي بزنيم ، يکي دو نفر جلوترمي روند تا اگر بوي کباب شنيدند خبرش کنند. حساسيت دارد به بوي کباب ،خيلي حالش بد مي شود!!. يک بار خيلي اصرار کرديم که چرا؟ گفت:«اگر در ميدان مين بودي و به خاطر اشتباهي،مين فسفري عمل مي کرد و دوستت براي اينکه معبر و عمليات لو نرود ، آن را مي گرفت زير شکمش و ذره ذره آب مي شد و حتي داد وفریادهم نمي زد و ازاين ماجرا فقط بوي بدن کباب شده توي فضا مي ماند، تو به اين بو حساس نمي شدي؟» 🌹زندگی بی شهدا ننگ بود🌹 🆔 @bashohada_313
دو تا از بچه‌های گردان، غولی را همراه خودشان آورده بودند و‌ های های می‌خندیدند. گفتم: 'این کیه؟' گفتند: 'عراقی' گفتم: 'چطوری اسیرش کردید؟ ' می‌خندیدند .. ! گفتند: 'از شب عملیات پنهان شده بود ..! تشنگی فشار آورده ، با لباس بسیجی‌ها آمده ایستگاه صلواتی شربت گرفته بود، پول داده بود! ' اینطوری لو رفته بود. بچه ها هنوز میخندیدند .. 🌹زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313
🔰 در تاریخ بنویسید در یک شب پنج جوان رشید برای جلوگیری از ورود اشرار به کشورشان شدند اما صدا از یک سلبریتی هم درنیامد؛ اما اگر فردا قاتلان آنها را بخواهند اعدام کنند همه مدافع حقوق بشر می‌شوند 🌷@bashohada_313
سر تا پاش‌ خاکی‌ بود. چشم‌هاش‌ سرخ‌ شده‌ بود؛ از سوز سرما. دو ماه‌ بود ندیده‌ بودمش‌. ـ حداقل‌ یه‌ دوش‌ بگیر، یه‌ غذایی‌ بخور. بعد نماز بخون‌. سر سجاده‌ ایستاد. آستین‌هاش‌ را پایین‌ کشید و گفت‌ :“من‌ با عجله‌اومده‌م‌ که‌ نماز اول‌ وقتم‌ از دست‌ نره‌” کنارش‌ ایستادم‌. حس‌ می‌کردم‌ هر آن‌ ممکن‌ است‌ بیفتد زمین‌. شایداین‌جوری‌ می‌توانستم‌ نگهش‌ دارم‌. زندگی بی شهدا ننگ بود @bashohada_313
صبح روز بعد از خاکسپاری، خانواده‌اش نماز صبح را خواندند و رفتند بهشت زهرا(س)، اما پیش از آنها کس دیگری آمده بود، مقام معظم رهبری، که فرمودند: «دلم برای صیادم تنگ شده». شهید صیاد در اخلاص به بالاترین مراتب رسیده بود. موقعی که بنی صدر در اوایل جنگ، درجه سرهنگی شهید صیاد را از روی دوشش کند، ایشان به عنوان یک بسیجی به بچه های سپاه و بسیج مشورت می داد. همچنین ایشان مهمترین شخصی بود که ارتباط سپاه و ارتش را مستحکم کرد. * زندگی بی شهدا ننگ بود * @bashohada_313
حاج حسین خرازی سه روز به شناسایی رفته بود. بعد شناسایی و با خستگی زیاد نقشه عملیات را پهن کرد و نقطه ای را نشان داد و گفت: اگر من در این عملیات زنده ماندم که هیچ، اگر شهید شدم اینجا از روی چند خوشه گندم رد شدم. به صاحبش بگویید راضی باشد. * زندگی بی شهدا ننگ بود * @bashohada_313
شهید فلاح پیشه برای گذران زندگی به شغل دوم نیز مشغول بوده است. دخترش محدثه فلاح پیشه می‌گوید: «بابا از ساعت ۱۲ الی ۵ صبح مسافر جابجا می کرد. در طول زندگی هر شغلی را امتحان می‌کرد. پدرم کار را عار نمی‌دانست. اعتقاد داشت روزی حلال باشد از هرجایی دربیاید.» @bashohada_313
گوشه ای از : اما شهادت چیست؟ شهادت خلوت عاشق و معشوق است. شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنان که در زندان تن اسیرید به تفسیر شهادت نیندیشید که از درک قصه ی شهادت عاجزید. فقط شهید می تواند شهادت را درک کند. شهید کسی نیست که ناگهان در خون بغلتد و نام شهید را بر خود بگیرد. شهید در آن دنیا قبل از این که در خون بتپد شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی توانید بشناسید و بفهمید بعد از وصلشان نیز هرگز نمی توانید درکشان کنید. شهید را شهید درک می کند. اگر شهید باشید شهید را می شناسید وگرنه آیینه ی زنگار گرفته چیزی را منعکس نمی کند که نمی کند. برخیزید و... فکری به حال خود کنید... @bashohada_313
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم صحبت‌های ما خیلی کوتاه بود، اما در همان فرصت کوتاه روی یک چیز خیلی تأکید کرد؛ او بارها گفت که یک همسنگر می‌خواهد. شاید کسی که به خواستگاری می‌رود بگوید همسر و همدم می‌خواهد، اما مصطفی گفت که همسنگر می‌خواهد. بعد از چند سال به او گفتم: «ما که الآن در زمان جنگ نیستیم، علت اینکه همسنگر خواستی چی بود؟» او گفت: «جنگ ما، جنگ نظامی نیست؛ جنگ الآن ما جنگ فرهنگی است. اگر همسنگر خواستم، به خاطر کارهای فرهنگی است تا وقتی من کار فرهنگی انجام می‌دهم، همسرم هم در کنار من کار فرهنگی کند.» راوی: همسر شهید ، @bashohada_313
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم روبرت پسری باحیا، بااخلاق، دلسوز، مهربان و شجاع بود. هرچه درباره او بگویم، کم گفته ام. روبرت در آخرین روز خدمتش در بالای کوه های گیلان-غرب و مهران شهید شد. هرچه فرمانده اش به او می گوید خدمتت تمام شده، برگرد به خانه، او قبول نمی کند. تیربارچی بود. قسم می خورد تا آخرین نفس سنگرش را ترک نکند. حتی برادرش هم که برای آوردنش رفته بود، نتوانست او را راضی به ترک سنگر کند. روایت مسیحی، @bashohada_313
💢لحظه‌ی آخر قمقمه را آوردن نزدیک لب های خشکش ... گفت : مگه مولایمان حسین (ع) در لحظه شهادت آب نوشید ؟! که شد هم بود ، هم ... @bashohada_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمیگم شهید بشید، خدا کنه شهید نشید تا هفتاد،هشتاد سالگی ... فعلاً تا جوانید کارتون داریم اما مثل شهیدها زندگی کنید ... @bashohada_313
💠شهید محمد اسلام نسب نقل می کرد: یک شب دلم گرفته بود، گفتم برم پیش دست بالا... تا نیمه شب سرگرم صحبت بودیم، بعد هم در همان چادر غلامعلی خوابیدم. هوا سرد بود و خوابم نمی برد. حدود ساعت 3 شب بود که دیدم آرام بلند شد و به نماز قامت بست. تا اذان صبح، در حال رکوع و سجود بود. "الله اکبر" اذان که در محوطه پیچید، خودش را از سجاده کند و خزید زیر پتو... اذان به "حی علی خیر العمل" که رسید یکی از بچه ها ما را برای نماز صدا زد. غلامعلی بلند شد.دست هایش را به دو سمت کشید تا مثلاً خستگی خواب از تنش برود. جوری ادا در می آورد که گویی در خوابی عمیق بوده، به اتفاق برای گرفتن وضو به سمت تانکر آب رفتیم. گفتم: غلامعلی، تو که وضو داری... سرخ و سفید شد و گفت: هیس... خواب دیدی خیر باشه... غلامعلی دست بالا @bashohada_313
+ گفت چی باعث میشه که مهر یه به دل آدم میاد؟ - گفتم،خـــدا واسطه می‌فرسته برای ... آشــــتیِ بــا خدا ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@bashohada_313
چند سالتون بود فهمیدید توی جنگ تحمیلی 6420 نفر خانوم بودن که شهید شدن 💔🙂؟؟؟ -قابل توجه اونایی که میگن خانما شهید نمیشن:) @bashohada_313
خاطرہ ای کوتاه از شهید مدافع حرم احمد ابراهیمی(شهیدی که پیکرش عید قربان برگشت...) چندروزی قبل از عید قربان شهید احمد با پدرش تماس گرفت، خیلی خوشحال بودو گفت من ودوستانم توانسته ایم 2تا داعشی ملعون، را دستگیر کنیم، وحاج قاسم عزیز برای تشویق گفتند شما میتوانید برای عید قربان به دیدار خانواده هایتان بروید. ما از اینکه شنیدیم شهید احمد می خواهد باز گردد، از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدیم اما چند روز قبل از عید قربان خبر شهادتش برایمان آمد،😭 وپیکر شهید احمد در روز عید قربان به دست مان رسید... 😭💔 قربان @bashohada_313
شهادت فقط درجبهه جنگ نیست!! اگر انسان برای خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد است... 🌹🕊 @bashohada_313
هدایت شده از ⚘ خاطرات شهدا ⚘
هرموقع‌به‌بهشت‌زهرا‌میرفت؛ آبےبرمیداشت‌وقبورشهدارومیشسٺ‌! میگفٺ‌:باشهداقرارگذاشتم‌که‌من غبارروازروی‌قبرهای‌آنها‌بشورم‌و‌آنھـٰا هم‌غبارگناه‌رو‌از‌روی‌دلِ‌مـن‌بشورند...! شهید 🌹 زندگی بی شهدا ننگ بود 🌹 🆔 @bashohada_313