🌷#قرآن_و_شهدا
💬 شهید مدافع حرم شهید عبدالمهدی کاظمی:
🔸در آیات قرآن تدبر کنید و به فرامین آن عمل نمایید.
@bashohada_takhoda
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید:
ایتا 🌹 روبیکا 🌹 بله 🌹 سروش
🌱من مطمئن هستم چشمے ڪه به نگاه حرام عادت ڪند خیلے چیزها رو از دست میده. چشم گنهڪار لایق شهادت نیست.
#شهید_محمد_هادے_ذوالفقاری
#bashohada_takhoda
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید:
ایتا 🌹 روبیکا 🌹 بله 🌹 سروش
✍حاج قاسم سلیمانی:
دفاع مقدس ما، الگویی است برای همه دفاعهایی که ملّت های مستضعف میخواهند در مقابل ظالمان انجام دهند.دفاع مقدس[ما] سیرهای و شیوهای است برای هر دفاعی که نابرابر باشد.
@bashohada_takhodaa
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید:
ایتا 🌹 روبیکا 🌹 بله 🌹 سروش
شهید رضا دامرودی 🌹
✨چند روز قبل از رفتنش گفت من برا پیاده روی اربعین با چند تا از بچه ها هماهنگ کردم گفتم اسم منم بزارن تو لیست...
گفتم شما که معلوم نیس کی برگردی از سوریه
مگه قرار نیس دو ماه اونجا باشین؟
گفتش آره خب شایدم زودتر برگشتیم
اینو گفتم که بدونی اربعین خدا بخواد کربلام...
گفتم خوشبحالت..
ان شاالله
گفتش ان شاالله بعد عید همه با هم میریم.هوا یکم بهتره بشه بخاطر نیایش چون ممکنه اذیت بشه
بعد عید سه تایی میریم...
خیلی خوشحالم میکرد با این حرفاش
من به همه حرفاش اعتماد داشتم
محال بود کاری رو بگه و انجام نده
شهید #رضا_دامرودی
اولین شهید مدافع حرم سبزوار
نقل شده از همسر شهید💔
@bashohada_takhodaa
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید:
ایتا 🌹 روبیکا 🌹 بله 🌹 سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷نکند آخر کار دست خالی از این ویرانه برویم
و راهی سفر شویم. نکند اصلا ندانیم برای
چه آمده بودیم .....
🌹طلبه شهید احمدعلی نیری
#bashohada_takhoda
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید:
ایتا 🌹 روبیکا 🌹 بله 🌹 سروش
🔴وقتی میگیم ما مفت این انقلاب رو به دست نیاوردیم که راحت از دست بدیم
🔷منظورمون دقیقا همین عکس هاست
#bashohada_takhoda
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید:
ایتا 🌹 روبیکا 🌹 بله 🌹 سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهیادشهدا 🌱
اولین شهید مدافع حرم اهل سنت🕊🌹 #عمر_ملازهی
@bashohada_takhodaa
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید:
ایتا 🌹 روبیکا 🌹 بله 🌹 سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃فیلم کمتردیده شده از شهید حججی
اینها فکر میکنند من شهید میشم!
شهید مدافع حرم🕊🌹
#محسن_حججی
@bashohada_takhodaa
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید:
ایتا 🌹 روبیکا 🌹 بله 🌹 سروش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 وقتی شرط ضمن عقد تازه عروس، مدافع حرم شدن داماد است!
🎙حسین یکتا
@bashohada_takhodaa
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید:
ایتا 🌹 روبیکا 🌹 بله 🌹 سروش
هدایت شده از 🇮🇷 با شهدا ..... تا خدا 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹مصاحبه شنیدنی با رزمنده نوجوان، شهید حسن ذاکری، اعزامی از استان هرمزگان، جزیره قشم را ببینید که برای خودش یک کلاس ایثار و عرفان است.
🌹ما به ندای امام خمینی (ره) لبیک گفتیم و پاسدار خون شهدا هستیم...
#bashohada_takhoda
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🆔 ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید:
ایتا 🌹 روبیکا 🌹 بله 🌹 سروش
کتاب صوتی " سید ابراهیم"
خاطراتی از زندگی شهید مدافع حرم #سید_مصطفی_صدرزاده
مولف : مهدی گودرزی
ناشر : نشر تقدیر
تولید ایران صدا
#bashohada_takhoda
📗#معرفی_کتاب📗
کتاب " سید ابراهیم" از مجموعه کتابهای «یک بغل گلسرخ» در ۷۲ صفحه دربردارنده داستانهایی کوتاه از زندگی و خاطرات شهيد مدافع حرم « سید مصطفي صدرزاده» است.
اين داستانها از زبان نزديکان و آشنايان شهيد روايت شدهاند و در آنها سعی شده سيمای واقعي شهيد «مصطفی صدرزاده» بهخوبی برای مخاطبان به خصوص نسل جوان روشن گردد.
شهید سید مصطفی صدر زاده با نام جهادی «سید ابراهیم» فرمانده ایرانی گردان عمار از لشکرفاطمیون بود. او آبان ماه سال ۱۳۹۴ و در روز تاسوعا حین عملیات محرم در حومه حلب به شهادت رسید.
مقام معظم رهبری درباره شهید صدر زاده فرمودند : "گاهی اوقات شما میبینید از یک روستا یک شخصیت منور و نورانی برمیخیزد از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفی صدرزاده به وجود میآید. ما از این مصطفیهای صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم اینها همه امیدبخش است."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عارف بزرگ آیت الله حق شناس فرمودند…
رفقا! آیت الله بروجردی هم حساب و کتاب داشت
اما من نمی دانم این شهید چه ڪرد که به این مقام رسید…
شهید احمد علی نیری» در تابستان 1345 در روستای آینه ورزان دماوند چشم به جهان گشود.
از همان زمان کودکی به حق الناس و نماز اول وقت بسیار حساس بود.
در مقابل معصیت و گناه واکنش نشان میداد.
همه میدانستند که اگر در مقابل او غیبت کسی را بکنند با آنها برخورد سختی خواهد کرد.
او در تاریخ 27 بهمن ماه سال 64 و در سن 19 سالگی
طی عملیات والفجر8 به آرزوی دیرینهاش یعنی شهادت رسید.
احمدعلی یکی از شاگردان خاص آیت الله حق شناس بود.
«دکتر محسن نوری» یکی از دوستان شهید بود که از دوران کودکی با او همراه بوده
و خاطرات مشترکی با این شهید والامقام و عارف مسلک داشته است.
او در مورد نحوه تحول این شهید که با وجود سن کمش اما مراتب عرفانی زیادی را طی کرده بود
به ذکر خاطرهای از زبان خود شهید اشاره میکند…
یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم
اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من…
لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند
اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد
و گفت: طاقتش را داری؟!
با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟!
گفت بنشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند.
شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند.
یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم.
بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم.
راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم
تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!
بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم!
همان جا پشت بوتهها مخفی شدم. من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم.
در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.
من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :
«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود
اما به خاطر تو از این از این گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند.
من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت.
اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:
«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم.
حالم خیلی منقلب بود.
از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم.
همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…»
به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم.
از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد.
همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح»
(پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح)
وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند.
من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید
به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم!
احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد:
از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد!
احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.
گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد.
بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»