🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
#قسمت_صد_و_یکم ادامه قسمت قبل
جنگ افغانستان آغاز شد. کشور اسلامی همسایه ما مورد حمله قرار گرفت.به یاری آنها رفت.می گفت: اسلام مرز ندارد.با پسر عمویش راهی دیار غربت شد.
مدتی بعد برگشت. اما پسر عمویش محمد حسین در این نبرد به شهادت رسید.پیکر او هرگز بازنگشت.
ضد انقلاب شهر های ایران را نا امن کرده بود.برای برنامه تبلیغی و دفاع از نظام راهی شمال کشور شد.
در آن سالها لحظه ای آرامش نداشت. قلب تپنده او برای انقلاب و اسلام می تپید.با شروع جنگ از خانواده خداحافظی کرد.به آبادان رفت و به نیروهای ارتش پیوست.
اما مدتی بعد از آنها جدا شد و به نیرو های سید مجتبی هاشمی پیوست...
🔸ادامه دارد..
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_حمیدرضا_نیّری
#شهید_محمدحسین_نیّری
@bashohadaaa1
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#قسمت_پایانی
شهید محمدحسین نیّری
برای احمد آقا حکم استاد را داشت. از کسانی که از خرمن وجود آیت الله حق شناس خوشه ها چیدند. او قبل از انقلاب دیپلم گرفت. از لحاظ ایمان و اعتقاد از بقیه جلوتر بود. برای پیروزی انقلاب هر چه در توان داشت به کار بست.
در شجاعت و قدرت فرماندهی نظیر نداشت. به خاطر همین از مسئولین حفاظت از امام (ره) شده بود.
اوایل سال 58 راهی کردستان شد. تجربیات خوب نظامی کسب کرد. همان سال کشور اسلامی افغانستان مورد حمله روس ها قرار گرفت. محمدحسین از حضرت امام کسب اجازه کرد و با دوستان خود راهی هرات افغانستان شد.
می گفت اسلام مرز نمی شناسد. باید به برادرانمان کمک کنیم.
در منطقه هرات نیروهای افغان را منظم و آماده
مبارزه با دشمن کرد. محمدحسین وقتی مشغول
مبارزه با دشمنان اسلام بود به شهادت رسید.
دوستانش نتوانستند پیکر او را به عقب منتقل کنند. از محمدحسین هیچ خبری نشد. او به جرگه ی شهدای بی مزار پیوست.
🔸پایان
❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀
#شهید_محمدحسین_نیّری
@bashohadaaa1