eitaa logo
🕊با شهدا
135 دنبال‌کننده
557 عکس
603 ویدیو
18 فایل
•♥•.¸¸.•♥• بــــا شُـــهـــــدا •♥•.¸¸.•♥•.¸ با شُــــهدا راهِـمون، راهِـ خُـــدا میشهـــ به نیت قرب ..🍃 وقف صاحب الزمان(عج) ♦️ارتباط با ادمین : https://daigo.ir/secret/6524937166
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتم سر مزار رفقای شهیدم و فاتحه ای خوندم و برگشتم شب تو خواب رفقای شهیدم رو دیدم گفتن: فلانی خیلی دلمون برات سوخت.. گفتم: چرا؟! جواب دادن: وقتی اومدی مزار ما فاتحه خوندی ما شهدا آماده بودیم هرچی از خدا میخوای برات واسطه بشیم.. ولی تو هیچی طلب نکردی و برگشتی خیلی دلمون برات سوخت..🍃 [راوی:حاج حسین کاجی] ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
اذان پشت چراغ قرمز.. یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باهاش میومد مدرسه و برمیگشت، یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت؛ رسید به چراغ قرمز .. ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد : الله اکبر و الله اکــــبر .. نه وقت اذانِ ظهر بود نه اذانِ مغرب! اشهد ان لا اله الا الله .. هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیَم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه قاطی کرده چرا؟! خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن.. آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید چطور شد یهو؟؟!! حالتون خوب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟! پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن.. من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان(عج) داره گناه میشه ،به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه.. دیدم این بهترین کاره !" همین! ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️شهید علی ماهانی به روایتِ سردار سلیمانی.. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿راهِ شُهدا.. ♦️اگر شهیدان عزیزند که عزیزترینند.. ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
✨ رفته بودیم شناسایی.. پشت عراقی‌ها بودیم و تا مقر نیروهای خودی ، پانزده کلیومتر فاصله داشتیم.. علی آقا جلوی من حرکت می‌کرد، ناخواسته پایم به پاشنه کفشش گیر کرد و کف کفشش کنده شد.. با شرمندگی گفتم: علی آقا! بیا کفش من را بپوش.. اما با خوش‌رویی نپذیرفت و تا مقر با پای برهنه و لنگ لنگان آمد.. وقتی برگشتیم با دیدن پاهای زخمی و تاول زده‌اش باز شرمنده شدم.. اما ایشان از من تشکر کرد!! متعجبانه گفتم: تشکر چرا؟ گفت: ”چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا.. شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضه یتیمان اباعبدالله“ [راوی: هم رزمِ شهید] ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
14.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿نیمه پنهان ♦️شهید منوچهر مُدق به روایتِ بانو فرشته ملکی.. ادامه دارد..✨ @bashohadaaa1
نیـم‌ســاعــت‌ قبــل ‌از اذان کارهای‌خـودش رابااذان‌همـاهنـگ‌میکردکـه‌مبـاداازخـوانـدن نمــاز اول ‌وقـت جـابمـانـد..🍃 ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @bashohadaaa1
✨ من همیشه با کسانی از فامیل و آشنا و حتی غریبه‌ها که فکرهای مخالف داشتند، جر و بحث میکردم؛ چه قبل از ازدواج و چه بعد از آن، اما ابراهیم میگفت: باید بنشینیم و با همه شان منطقی حرف بزنیم.. میگفتم: ولی اینها همه اش آدم را مسخره میکنن.. میگفت: ما در قبال تمام کسانی که راهِ کج رفته اند، مسئولیم، حق نداریم با ایشان برخورد تند کنیم.. از کجا معلوم توی انحراف اینها، تک تک ما نقشی نداشته باشیم؟! گفتم: تو کجایی که بخواهی نقشی داشته باشی، تو را که من هم نمیبینم.. گفت: چه فرقی میکند؟ منِ نوعی برخورد نادرستم، سهل انگاری ام،‌ کوتاهی ام همه اینها باعث انحراف میشود.. [راوی:همسرشهید] کتاب به مجنون گفتم زنده بمان ❀•┈┈•⚘️🕊•┈┈•❀ @bashohadaaa1
اسم خانمشو تو گوشی ۷۲۱ سیو کرده بود.. ینی تو ۷ آسمون و دو دنیا فقط تو یکی رو دوست دارم♡ @bashohadaaa1
14.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿نیمه پنهان ♦️شهید منوچهر مُدق به روایتِ بانو فرشته ملکی..✨ @bashohadaaa1