ســـــلام خدمت اعضای محترم
مــــهمان عزیز امشب ما 👇👇👇👇
شـــــــــهید اسماعیل دقایقی هستند
همسرشون تعریف میکردن که ..
زمستان سال 64در تهران زندگی میکردیم. #اسماعیل برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری را طی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستد از آن محدوده عبور کنند.
او از ناحیه پا هم ناراحتی داشت و حمل یک کیسه برنج با آن مسافت تقریبا یک کیلو متری برایش زجر آور بود .
از او خواستم با #خودروی_سپاه برود که نپذیرفت.
گفتم: حال شما خوب نیست و پاهایت درد دارد!
گفت اگر خواستی همین طور پیاده میروم وگرنه نمی روم.
او کیسه 25کیلویی برنج را روی دوشش نهاد ویک نایلون هم پر از چیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد، اما حاضر نشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند.
ژن_خوب
شهید_دفاع_مقدس
اسماعیل_دقایقی
شهید
بسیجیان_امام_خمینی ..
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
شادی روح مطهر امام و همه ی شهدای
عزیز خاصه مهمان امشب مون
۱۴دسته گل صلوات هدیه کنیم
خدایاازعمرم بگیربرعمر رهبرم بیفزا
کوتاهترین دعا برا بلندترین آرزو
اللهم عــــــــجل لولیک الفرج
الـــتماس دعای فــــرج آقا جانم
https://eitaa.com/bashohadataazohoor
ســـــلام خدمت اعضای محترم
مــــهمان عزیز امشب ما 👇👇👇
شــــــــهید اسماعیل دقایقی هستند
همسرشون تعریف میکردن که ..
زمستان سال 64در تهران زندگی میکردیم. #اسماعیل برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری را طی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستد از آن محدوده عبور کنند.
او از ناحیه پا هم ناراحتی داشت و حمل یک کیسه برنج با آن مسافت تقریبا یک کیلو متری برایش زجر آور بود .
از او خواستم با #خودروی_سپاه برود که نپذیرفت.
گفتم: حال شما خوب نیست و پاهایت درد دارد!
گفت اگر خواستی همین طور پیاده میروم وگرنه نمی روم.
او کیسه 25کیلویی برنج را روی دوشش نهاد ویک نایلون هم پر از چیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد، اما حاضر نشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند.
ژن_خوب
شهید_دفاع_مقدس
اسماعیل_دقایقی
شهید
بسیجیان_امام_خمینی ..
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
شادی روح امام و همه ی شهدای
عزیز خاصه مهمان امشب مون
14دسته گل صلوات هدیه کنیم
خدایاازعمرم بگیربرعمر رهبرم بیفزا
کوتاهترین دعا برا بزرگترین آرزو
اللهم عــــــــجل لولیک الفرج
الـــتماس دعای فــــرج آقا جانم
https://eitaa.com/bashohadataazohoor
ســـــلام خدمت اعضای محترم
مــــهمان عزیز امشب ما 👇👇👇
شــــــــهید اسماعیل دقایقی هستند
همسرشون تعریف میکردن که ..
زمستان سال 64در تهران زندگی میکردیم. #اسماعیل برای گرفتن برنج کوپنی می بایست مسیری را طی کند که جز ماشین های دارای مجوز نمی توانستد از آن محدوده عبور کنند.
او از ناحیه پا هم ناراحتی داشت و حمل یک کیسه برنج با آن مسافت تقریبا یک کیلو متری برایش زجر آور بود .
از او خواستم با #خودروی_سپاه برود که نپذیرفت.
گفتم: حال شما خوب نیست و پاهایت درد دارد!
گفت اگر خواستی همین طور پیاده میروم وگرنه نمی روم.
او کیسه 25کیلویی برنج را روی دوشش نهاد ویک نایلون هم پر از چیزهای دیگر در دستش گرفت و به سختی به خانه آورد، اما حاضر نشد برای چند دقیقه از ماشین سپاه استفاده کند.
ژن_خوب
شهید_دفاع_مقدس
اسماعیل_دقایقی
شهید
بسیجیان_امام_خمینی ..
یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
شادی روح مطهرامام و همه ی شهدای
عزیز خاصه مهمان امشب مون
۱۴دسته گل صلوات هدیه کنیم
[خدایا بقیهی عمرِ مرا بگیر و به عمرِ رهبرم اضافه کن]
کوتاهترین دعا برا بلندنرین آرزو
اللهم عــــــــجل لولیک الفرج
الـــتماس دعای فــــرج آقا جانم
https://eitaa.com/bashohadataazohoor