9.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#روایتگری_شهدایی
📌مادرشهیدی که متوسل به حضرت معصومه شد؛وقتی حقیقت شهید آشکار شد
🔸حاج حسین کاجی:یادواره ای بود در نطنز قبول کردم بروم چون می خواستم سر مزار شهید ابراهیمی هم بروم
🔹 وقتی رسیدم،دیدم دو جوان از دور دست تکان می دهند.پرسیدم مزار شهید ابراهیمی کجاست، گفتند:ما شهید ابراهیمی نداریم.
▪️با اصرار، آنها بالاخره من را به مزار بردند.شب در یادواره از رشادتها و فداکاریهای شهید ابراهیمی گفتم، اما کسی حتی گریه نکرد. با خودم گفتم شاید سخنران خوبی نیستم.
▫️فردای آن روز همان جوانها زنگ زدند و گفتند: حاجی دیشب شهر را به هم ریخته بودی!
□گفتند:مردم قبل از این فکر میکردند شهید اعدام شده، چون قبل از رفتن به جبهه، دعوایی شده بود که فرد دیگری فوت کرده و خود شهید مدتی زندان رفته بود.
●بعد از آزادی به جبهه رفته بود، اما مردم نمیدانستند و فکر میکردند قرار است اعدام شود.
○همان شب وقتی به محضر مادر شهید رفتیم ،گفت:میدانم، پسرم یک ماه پیش گفته بود: مادر،حاج حسین میآید و از من خبر میدهد من در بغل حاج حسین شهید شدم.
◇او تعریف کرد که به حرم حضرت معصومه رفته بود و به ایشان توسل کرده،شب پسرش در خواب گفته بود:مادر نگران نباش، حاج حسین می آید و همه چیز مشخص می شود.
🔻نکته اینجابود که گفتند:ما اصلاً به شما زنگ نزدیم، فقط به حاج حسین یکتا زنگ زدیم،اما خدا خواست شما بیایید و حقایق شهید را آشکار کنید.
#شهیدمحمدابراهیمی
#حضرتمعصومهس
#معجزهیشهدا
https://eitaa.com/bashohadataazohoor