فرماندهای با پوتینهای پاره
🔹یکی از همرزمان شهید تعریف میکند: " یکروز بچهها به شهید احمد اللهیاری گفتند: احمد آقا پوتینهای ما خراب است. ایشان فرمودند چشم، فردای آن روز یک تویوتا پوتین آورد و گفت: بچهها هر کدام از شما که پوتینهایش خراب است میتواند تعویض کند در همین حین دیدم خود احمد آقا کف یکی از پوتینهایش افتاده است و با بند پوتین آن را بسته است تا نیفتد. گفتم احمد آقا شما هم یک پوتین نو بردارید .گفت: نه این پوتینها برای بچههاست. همین پوتینها هم که پایم هست برای من زیاد است.
🔹همرزم شهید احمد اللهیاری میگوید: یک روز من با ماشین اصلاح سر حاج احمد را اصلاح میکردم که دیدم ماشین گیر کرد. نگاه کردم، دیدم یک ترکش به سرش خورده و نصف آن بیرون است و اطراف آن چرک کرده. گفتم این ترکش شما را اذیت نمیکند؟ گفت برو و انبر دست را بیاور و ترکش را بیرون بکش. گفتم نمیشود باید برویم پیش دکتر. احمد آقا گفت: این که چیزی نیست بچهها ترکشهای از این بزرگتر را هم تحمل میکنند.
شهید #احمد_اللهیاری
#شهید_دفاع_مقدس
عجب حڪایتی دارد این شهید والامقام:
در ۷ تیر متولد می شود.
در ۷ تیر اسمش برای حج در می آید.
در ۷ تیر به عضویت سپاه در می آید.
در ۷ تیر عازم جبهه می شود.
در ۷ تیر ازدواج می کند.
در ۷ تیر تنها دخترش بدنیا می آید.
در ۷ تیر هم به شهادت می رسد...
شهید #احمد_اللهیاری🌷
🌹🍃🌹🍃