برپا شده است
جبهه و سربند دیگری
شد #سوریه برایِ تو اروند دیگری ...
سردار حاج #قاسم_سلیمانی:
بنده مخالف اعزام حسین بودم. امّا او با پافشاری و اصرار، ۴۰ روز بر سرِ قبر شهید یوسفالهی🌷چله گرفت و مشغول راز و نیاز شد؛ هنوز نمی دانم که روزِ #اعزام وقتی با خنـده به من نگاه ڪرد چی شد تا به آمدن بادپا راضی شدم‼️
▫️جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس
▫️شهادت: ۹۴/۰۱/۳۱ بصریالحریر
#رزمنده_دیروز_مدافع_امروز
#شهید_حسین_بادپا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍فدای ام لیلاهای دیار علویان که علی اکبرهای رشیدشان را راهی جبهه های نبرد کردند و در کربلای ایران شلمچه در خون خود غلطیدند و هم نشین اباعبدلله الحسین(ع) شدند...
.
🔹عکس : #مازندران_#اعزام نیرو #سال ۱۳۶۵_ #مادر در کنار علی اکبر خود آخرین #عکس #یادگاری را میگیرد و #پسرش را راهی #جبهه ها میکند و 9 سال بعد استخوان هایش را #تحویل میگیرد( شهید علی اکبر احمدیان وسطی کلایی)
#عاقبتتان_شهدایی
4.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 وساطت دوستان شهید
┄┅┅┅❀🌴❀┅┅┅┄
🔻اعزامش نمی کردند. قدرت گویایی اش به خاطر یک ترکش از دست رفته بود.
بعد از اذان صبح یکی از مسئولان اعزام در زد.
¤¤¤
به علتی که فقط خودم میدانم اعزامت میکنم.
دوستان شهیدش به خواب آن آقا رفته بودند و برای اعزام دوستشان
وساطت کرده بودند!
🔻 مینی بوس خراب شد. راننده صندوق عقب ماشین را باز کرد، با فریاد
راننده همه از مینی بوس ریختند پایین.
آخه با تو چکار کنم بچه؟ بزنمت؟ اگه طوری ات میشد، چه خاکی سرم می ریختم؟ کی به تو گفته قایم بشی تو صندوق عقب؟ پسرک با صورتی روغنی و سیاه و بوی گازوئیل، بی حال افتاده بود كف صندوق عقب!
¤¤¤
با یک ماشین کرایه ای برش گرداندند عقب
🔻 طبق رسم و رسوم وقتی می.خواست از در خارج شود، پشت سرشآب ریختم. برگشت و با دلخوری نگاهم کرد.
¤¤¤
- مادر تو رو خدا این بار پشت سر من آب نپاش! شاید این نگذاره
من شهيد بشم.
•┈••✾○✾••┈•
از کتاب وقتی سفر آغاز شد
#اعزام
#دانش_آموزان
44.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حاجی_فرزندت_کجاست ؟!
_تو کولهمه!
+اونجا چی کار میکنه؟!
_میخواد باهام بیاد منطقه!
#محمدمهدی فرزند شهید_خیزاب شبهای قبل از #اعزام به #کوله_پشتی پدر میرفت تا با پدرش عازم سوریه شود