#شهیدانه 🕊 🕊
● دور میز نشسته بودیم. زینب از آنجایی که بسیار وابسته به پدرش بود، اخمایش توی هم بود. حسین هم لباس نظامی پوشیده بود. #سردار_سلیمانی دستی به شانه حسین کشید و پرسید: پسر کدام شهید هستید؟ گفت: پسر #شهید_انصاری. رو به زینب کرد و خطاب به او گفت: دختر شهید انصاری! زینب پرسید: سردار چی بر سر بابام آمده است؟ واقعاً شهید شده! اگر شهید شده، پس پیکرش کجاست؟ سردار سلیمانی گفت: پدرت شهید شده، اما پیکرش همان جاست. زینب گفت: خبری از پیکرش به من بدهید. #حاج_قاسم گفت: من هم زینب دارم، میدانم زینبها خیلی باباییاند. سردار به قولش عمل کرد. پیکر همسرم بازگشت. چون داعش پیکر بیشتر شهدا را مثله میکرد و آتش میزد، تنها استخوان جمجمه و دندههایش برگشت.
#شهید_سعید_انصاری
#سالروز_شهادت 🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄