eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
: ♦️مردم بدانید راهى را که در آن گام نهاده ‌ایم که همانا راه حسین (ع) است و به اختیار انتخاب کرده و تا آخرین نفس و آخرین رمقى که به تن داریم در سنگر رضاى خدا خواهیم ماند ♦️‏موحد دانش دست راستش از مچ قطع بود پشت سرش قایم کرده بود. ظهیرنژاد دستش را آورد دست موحد را بگیرد، یکباره علیرضا دست قطع شده‌اش را در شکم ظهیرنژاد زد. ظهیرنژاد به عقب رفت و متعجبانه او را نگاه کرد. دست‌های موحد را دید لبخندی زد و او را در آغوش گرفت و خداحافظی کردند. ‎ ♦️‏تاریخ ۱۳ مرداد ۶۲ حین عملیات والفجر ۲ در منطقه حاج عمران در سمت فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع) آسمانی شد. 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🍁 عملیات نزدیک بود. اومد پیش بچه‌ها و پرسید: بدهی به کسی ندارم؟ زیر پیرهنی، پوتینی، چیزی از کسی نگرفتم؟ داشت تسویه حساب می‌کرد و از طرفی یاد شهدا هم می‌کرد. می‌گفت: یاد حاج احمد بخیر، وقتی لبنان بودیم، می‌گفت: اینجا جنگیدن صفا داره. مبارزه با دشمنان قسم خورده اسلام، لذت دیگه‌ای داره. بچه‌ها گفتند: انشالله بعد از این جنگ، با اسرائیل می‌جنگید. علی سرش را تکان داد و گفت: عمر ما دیگه کفاف نمی‌ده، این کارها رو شما باید انجام بدید. ایستاد برای نماز. یکی از بچه‌ها هم پشت سرش. علی گفت: مگه نشنیدی پشت آدمی که بخشی از اعضای بدنش قطع باشه، نمی‌شه ایستاد و اقتدا کرد. جواب داد: ما خودمون با خدا کنار میاییم. بچه‌های دیگر هم پشتش صف بستند. علی گفت: بابا، این مسخره بازیا چیه؟ با خدا که نمی‌شه شوخی کرد! بچه‌ها گفتند: شما قبول کن، بقیه‌اش پای خودمون. هر چی گفت: بابا من راضی نیستم. بچه‌ها قبول نکردند. انگار همه فهمیده بودند آخرین حاج علی است. بین نماز حالش بد شد و نتوانست نماز را بخواند. به یکی از بچه‌ها گفت روضه حضرت زهرا(س) را بخواند. خودش هم گریه می‌کرد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄