eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.6هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر بزرگ شهید : آیدا اعتقاد عجیبی به نماز اول وقت داشت هر زمان که صدای اذان از مسجد به گوش می‌رسید، سریع جانماز خود را پهن می‌کرد و مهیا نماز خواندن می‌گردید، انگار که با خدا سر هر نماز قرار داشت و هر جا و در هر شرایطی که بود نماز اول وقت خود را هیچ وقت فراموش نمی‌کرد نوه من عادت داشت هر روز زیارت عاشورا و حدیث کسا را با حال و هوای معنوی قرائت کند و برخی مواقع از دست او شاکی بودم که چرا که هر روز با گریه دعا می‌خواند اما او باز هم ادامه‌ می‌داد، چراکه معتقد بود انسان باید روح خود را پروش دهد و با خدای خود هر روز هر طور که هست ارتباط بگیرد در هفته‌های قبل از شهادت چند بار به من گفته بود که بوی گل نرگس و یا تربت سیدالشهدا را حس می‌کند و بر مشام او‌ می‌رسد، و من مقداری نگران شده بودم چراکه خود من نیز با این حرف‌های او حدس می‌زدم که اتفاقی ناگوار خواهد افتاد، اما نمی‌دانستم چیست شهیده 🌷یادشهداباذکرصلوات.. 🌹🍃🌹🍃
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای تشنه لبان جُرعه آب حیات وی منتظرانِ مَقدم بابِ نجات از مِهر و صفای دل و جان بفرستید تقدیم به مَحضر شهیدان صلوات 🌸🍃
🍃 لحظاتی با شهید... 🔸خیلی مهمون نواز و اهل رفت و آمد بودند... بی کینه بودند و اهل غیبت کردن هم نبودند. 🔸ایشون مادرشون رو زیاد دوست داشتند برای مادرشون مثل یه دختر بودند به پدرو مادرشون در کار خانه کمک می‌کردند و احترام زیادی می‌گذاشتند. 🔸مادرشون همیشه سر نماز عاقبت بخیریشون رو از خدا میخواستند، واقعا هم عاقبت بخیر شدند که خوش به سعادتشون... 🔻شهید شدن لیاقت می‌خواهد خب وقتی دلی صاف و بی کینه داشته باشی تو لحظه انفجار بمب بین زن و بچه هات باشی و تنها شهید بشی این یعنی لیاقت... یعنی برگزیده شدن! 🔻روز سیزده دی‌ماه؛ من به ایشون گفتم امروز نرید موکب نه شما نه پسرمون... اما همسرم گفتند چرا؟ گفتم من خواب دیدم که در گلزار شهدا بمب گذاشتند... همسرم گفت : پس وضو بگیر و قرصای قلبتو بردار... و حرف آخرشون این بود یه نگاهی به من انداختند و گفتند شهادت «لیاقت» میخواد! 📝 راوی : همسر گرامی شهید
📸 آخرین دست نوشته شهیده مریم سلطانی نژاد یک روز قبل از شهادتش برای حاج قاسمِ عزیز 🌹یادکنیم شهدارا با ذکر صلوات
🍃به عشق امام زمان عجل الله نامش را عبدالمهدی گذاشتند. 🔹نوزاد بود سخت مریض شد به حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسل شدند بهبود یافت. 🔹نیمه های شب بیدار می شد وضو می گرفت و نماز شب می خواند. 🔹از ۱۲ سالگی اذان دعای سحر و ادعیه و قرآن می‌خواند دوستانش به او عبدالله می گفتند. 🔹از اولین کسانی بود که با شنیدن نام امام خمینی (ره) صلوات می فرستاد. 🔹با پیروزی انقلاب به عضویت سپاه درآمد و به کردستان اعزام شد. 🔹مسئول روابط عمومی سپاه کرمان سپاه زرند و فرماندهی سپاه سیرجان و واحد بسیج استان کرمان و جانشین ستاد لشکر ۴۱ ثارالله را به عهده داشت. 🔹چندین بار به جبهه عزیمت و مجروح و شیمیایی شد. 🔹آیت الله سید کمال موسوی عارف به او لقب مجسمه تقوا داده بود. 🔹در همه حال و در هر شرایطی اذان می گفت. 🔹هنگام تشییع و دفنش موقع اذان بود برخی صدای اذانش و تلاوت قرآن را از تابوت شنیدند. 🔹در نماز خضوع و خشوع ویژه ای داشت در جلسه استانداری صندلی را کنار زد و به نماز ایستاد. 🔹هر کاری را با بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ شروع و با الْحَمْدُ للّه... تمام می کرد. 🔹دوستان و همکاران را مؤمن خطاب می کرد. 🔹در حضور او غیبت ممنوع و با ادب تذکر می داد. شادی روح مطهرش صلوات🌹
41.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹هرکس که دلتنگ رفیقان شهید است 🌹مانند عادل،‌ روزی از مادر بگیرد! 🎙خواهر گرامی شهید عادل رضایی ۱۴۰۳/۵/۹
42.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍می گذرد کاروان روی گل ارغوان... 🔹یادی که در دلها هرگز نمی میرد یاد شهیدان است شوری که در دلها پایان نمی گیرد یاد شهیدان است. 🔸نام شهیدان در این عالم هستی پاینده می ماند ایثارشان همچون سرچشمه ای پاک و زاینده می ماند. 🔹میراث جانبازی در نشر فرهنگ آینده می ماند. 🔸بر درک و مفهوم انگیزه شان خلقی مبهوت و حیران است از جوشش خون این عاشقان خون در رگها به جوش آید فریاد پیروزی با گرمی خون ایشان به گوش آید با یاد ایثار و جانبازی آنها دل در خروش آید کاین گونه جانبازی زاینده عزم آزاد مردان است... @shahidan_kerman
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سخنان همسر شهید حاج عادل رضایی درمورد اسرائیل و ماجرای خوابی که که یکی از آشنایان درمورد شهید دیدند ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
35.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. اگه بی بال و پری اگه افسرده دلی متوسل شو بازم به حسین بن علی! 💐 💐
🌹صدایی که از سنگ برمی‌خیزد ✍خیلی وقته که این سنگ را می‌شناسم، سنگی که نام عموی شهیدم را بر خود دارد. اما همیشه چیزی در آن کم بود. یک جای خالی... انگار هنوز چیزی ناتمام است، انگار هنوز حرفی برای گفتن دارد. هر بار که کنار مزارش می‌ایستادم، این فکر در ذهنم ریشه می‌دواند: کاش می‌شد این جای خالی را پر کرد... اما نه با سنگ، نه با کلمات سرد حکاکی‌شده، بلکه با چیزی که زنده باشد، چیزی که روح داشته باشد. و حالا، یک ایده... شهیدی که مداح بود، صدایی که روزی در مجالس حسین (ع) طنین می‌انداخت، نباید در سکوت فرو برود. آن جای خالی، همان‌جایی که همیشه مرا به فکر فرو می‌برد، حالا می‌تواند راهی باشد برای شنیدن دوباره صدایش. یک پل، یک مسیر... روی سنگ مزار، یک بارکد کوچک نقش بسته است. زائر که بیاید، گوشی را که بالا ببرد، صفحه‌ای باز می‌شود. آنجا، صوت زیارت عاشورا با صدای خودش، همان نغمه‌ای که بارها در هیئت‌ها شنیده‌ایم، جاری می‌شود. متن زیارت هم هست، اما این‌بار با صدای او، انگار خودش اینجاست، انگار میان ما نشسته و می‌خواند، و ما، به نیابت از او، زمزمه می‌کنیم: "السلام علیک یا أبا عبدالله..." حالا دیگر جای خالی‌ای باقی نمانده. سنگ، خودش سخن می‌گوید. صدای عموی شهید، فراموش نمی‌شود.
شهید علی ماهانیشهید علی ماهانی(سردار حسنی).mp3
زمان: حجم: 8.67M
🔹حاج قاسم از او به عنوان شهید مستجاب الدعوه یاد می‌کند. 🎙️زندگینامه شهید علی ماهانی با روایتگری سردار حسنی سعدی