#گنده_لات
#راوی امیرمنجر
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷🕊
یادم هست درزورخانه حاج حسن،پیرمردی می آمدوآن بالادرگوشه ای می نشست و ورزش جوان هارانگاه می کرد
درآن جمع،ابراهیم هرگاه ازدر واردمیشداین پیرمردرا حسابی تحویل میگرفت واو رادر آغوش می فشرد.گویی دوست صمیمی اش را دیده
من دقت کردم که ابراهیم،درحین روبوسی مبلغی راداخل جیب آن پیرمردمی گذاشت.
مدتی ازآن ماجراگذشت. یک روزبه اوگفتم ابرهیم، این پیرمرد را از کجا میشناسی؟
جواب درست و حسابی نداد
یقین داشتم که اوبه خوبی این پیرمردرا می شناسد
دوباره سوالم راپرسیدم
مکثی کرد وگفت: اوپهلوان عباس.است،یکی از پهلوان های قدیم تهران
اودرجوانی گنده لات بود وکارهای خلاف بسیاری انجام داد
اماحالاسرش به سنگ خورده ودیگر توان قبل راهم ندارد
من هرباربه زورخانه می رفتم، شاهد برخوردهای دوستانه ابراهیم بااین پهلوان بودم
ازطرفی شاهد بودم که برخی دوستان مابه ابراهیم انتقادمی کردند که اودرگذشته چنین وچنان بوده،
چرابه اوکمک می کنی؟
ابراهیم بامهربانی می گفت
در گذشته این طور بوده،الان پشیمان است خداپشیمان هاراقبول می کند
چراماقبول نکنیم؟!
مدتی گذشت، تااینکه یک شب متوجه شدم ابراهیم ساعتها باپهلوان عباس خلوت کرده و مشغول صحبت است
آخرشب وقتی پیش من آمدگفت
این پهلوان عباس دستش خالی است میخواهددختر شوهربدهند
امانمیتواندجهیزیه تهیه کند
می توانی بی سر وصداکاری انجام دهی؟
صبح فرداباابراهیم راهی بازارشدیم
ازهربازاری که می شناختیم کمک گرفتیم.
یک نفر فرش داد
یک نفر ظرف وظروف ودیگری رخت و لباس. خلاصه جهیزیه خوب فراهم شد
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatas