eitaa logo
داداش شهیدم ابراهیم هادی
357 دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
15.7هزار ویدیو
76 فایل
اللهم الرزقنا توفیق الشهادة في سبیلک @zolfaqar4
مشاهده در ایتا
دانلود
14.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️ کربلا کربلا ما داریم میایم... 🎙حاج میثم مطیعی 📜 استاد : حماسۀ اربعین، نمایش اسلامی است که سر مظلوم نمی‌بُرد، بلکه برای یک «سرجدای مظلوم» جمع می‌شوند و مهربانی می‌کنند
❤️دو حبیب ، دو غریب 🍃معرفی دو پیرِ شهیدِ دزفول ، شهید علی کمیلی فر و شهید کرم خاکسار مدنی 🕊🌹 پیرمرد اول «شهید علی کمیلی فر» است که حکایت غریبی دارد. پسرش «رجبعلی »، در همان روزهای اول شروع جنگ و در 6/7/59 در پدافندی دهلران آسمانی می شود و او در همان روزهای اول جنگ مدال افتخارِ پدر شهید بودن می آویزد بر گردنش و خود می شود همراه و همسنگر و همرزم رزمندگان اسلام. شهید علی کمیلی فر ، در روز 18 آبان ماه 61 آنگاه که پیشاپیش رزمندگان عازم به میدان های نبرد، پرچم سرخ «هل من ناصر ینصرنی» در دست دارد ، شوق وصال یار امانش نمی دهد و در راه مسجد جامع دزفول ، قبل از اعزام آسمانی می شود. یادم هست می گفتند که پزشک در گواهی دفنش دلیل مرگ را شوق شهادت نوشته است و این حبیب شهر ، در 61 سالگی اش اقتدا می کند به حبیب بن مظاهر و به میهمانی فرزند شهیدش می رود. 🕊🌹 پیرمرد دوم «شهید کرم خاکسار مدنی» است که یک سال از همسایه ی خود ، کوچکتر است. او با این که شصت بهار را تجربه کرده است ، باز هم مجنونِ از قصه ی حبیب ، دل بسته است به اذن مولایش تا رخصت میدان بگیرد و بالاخره در 12/5/1361 در عملیات رمضان و جبهه کوشک ، راهی به آسمان پیدا می کند. 💔شهید خاکسار، مدال « مُسِن ترین شهید عملیاتی» شهرستان دزفول را بر گردن خود تا قیامت آویخته است و در جوار همسایه اش شهید کمیلی ، یکی از زیباترین تصاویر گلزار شهدای شهید آباد دزفول را آفریده است. 🕊 مزارمطهر شهیدان «» و «» در جوار هم و در گلزار شهدای شهیدآباد دزفول زیارتگاه عاشقان است شادی روح همه شهدا صلوات...❣
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای کاش این کلیپ را زودتر دیده بودم نذر دو دقیقه یعنی👇👇 نذر کنید فقط دو دقیقه این محتوا را برای همه ارسال کنید.
°❀°🍃°❀°🍃°❀° 🍃 °❀° +میگفت.. ای‌خواهران!جهادِ شما‌.. واثری‌که‌حجاب‌شما‌میتواند‌بررویِ‌ مردم‌بگذارد، خونِ‌مانمیتواند‌بگذارد!' -شهیدمحمدرضاشیخی ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🌹 ⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱
🕊شهید خدامراد برکنانی در تاریخ 1338/1/1 و در روستای شهید پرور برکنان دیده به جهان گشود. وی پس از پایان خدمت سربازی در آموزش و پرورش شهرستان بافت به تدریس مشغول و از طریق آموزش و پرورش بسیج به جبهه اعزام و در تاریخ 21 مرداد 1365 به درجه رفیع شهادت نائل آمد. وصیتنامه شهید👇 🍃🌹بسمه تعالی با سلام و درود بیکران به ارواح روح مطهر بنیانگذار انقلاب روح الله خمینی و با سلام به مقام معظم رهبر کبیر انقلاب خامنه ای بزرگ.من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا لله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینظروا ما بلدوا تبدیلاای مؤمنین مردانی هستند که صادقانه به آنچه با خدای خویش عهد بسته بودند وفا کردند. پسر برخی از آنان شربت شهادت نوشیدند و شهید شدند و برخی دیگر در انتظار شهادت و لقاءالله هستند و ؟؟؟ رأی و عهد ندارند.آری از مردان خدا دسته ای هستند که تمام دارایی حتی جان خویش را در طبق اخلاص گذاشته و ارزانی راه خدا می کنند تا خود منبع حیات شده و جمع جامعه ای را از ظلمت و فساد و ستمها به سمت نور حق رهنما شوند و بدین طریق صداقت خویش را به اثبات رسانده و عهد را وفا کرده باشند و برخی دیگر یعنی یاران و همراهان ایشان تو لحظه لحظه همچون تشنگان درکویر مانده، شربت شهادت را می جویند. همچون یارانش گوارایی و جان بخشی آن را بعینه بچشند و لذا هیچگاه از راهی که شهداء در پیش روی خویش داشتند منحرف نگشته و جلوه لقاءالله در تمامی رفتار و کردارشان همچون جلوه های ملکوتی بدل می نشیند . شادی روح همه شهدا صلوات...❣ شهید🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
4.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 وساطت دوستان شهید ┄┅┅┅❀🌴❀┅┅┅┄ 🔻اعزامش نمی کردند. قدرت گویایی اش به خاطر یک ترکش از دست رفته بود. بعد از اذان صبح یکی از مسئولان اعزام در زد. ¤¤¤ به علتی که فقط خودم می‌دانم اعزامت می‌کنم. دوستان شهیدش به خواب آن آقا رفته بودند و برای اعزام دوستشان وساطت کرده بودند! 🔻 مینی بوس خراب شد. راننده صندوق عقب ماشین را باز کرد، با فریاد راننده همه از مینی بوس ریختند پایین. آخه با تو چکار کنم بچه؟ بزنمت؟ اگه طوری ات می‌شد، چه خاکی سرم می ریختم؟ کی به تو گفته قایم بشی تو صندوق عقب؟ پسرک با صورتی روغنی و سیاه و بوی گازوئیل، بی حال افتاده بود كف صندوق عقب! ¤¤¤ با یک ماشین کرایه ای برش گرداندند عقب 🔻 طبق رسم و رسوم وقتی می.خواست از در خارج شود، پشت سرش‌آب ریختم. برگشت و با دلخوری نگاهم کرد. ¤¤¤ - مادر تو رو خدا این بار پشت سر من آب نپاش! شاید این نگذاره من شهيد بشم. •┈••✾○✾••┈• از کتاب وقتی سفر آغاز شد
✍_اگر تمام علمای جهان یک طرف باشند و حضرت آقا یک طرف، مطمئناً من طرفِ حضرت آیت اللّٰه العظمی خامنه ای (دام‌ظله) میروم. کربلا یعنی که یار رهبری از حسین عصر خود فرمانبری ســـرداردلــهــا ...🌷🕊