40.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"🥀"
توخوبباش!
مهمهمینه!
توخوبباشیجاتخوبباشه...
دیگهمهمنیست...
مهمنیستکهصبحها
کسینیستزنگبزنهبیدارمکنه
مهمنیستکهکسیروندارمباهاش
ازعمقوجودمبگم
کسینیستسراینکهچیبپوشهباهاش
کَلکَلکنم!
مهمنیستدانیال
مهمنیستکهتنهاشدیم...
مهمنیستکهمنِ۱۷سالهپیرشدم...
توخوبباشیهیچیمهمنیست!
فقطخودمونیم...
یکمحواستبهاینپایینیهاهمباشهکه
ازنبودتتامرز،دقکردنرفتن...(: ✍دلنوشتههمسرشهید #شهیددانیالرضازاده : 🕊باشهداتاشهادت🕊 @bashohadatashahadattt ─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌻#یوزارسیف
💥 #قسمت99
امیرعلی تازه یک سالش شده وصورتش مثل خورشید میدرخشه وبا سرزدن دوتا دندان بالا ودوتا دندان هم پایین مثل خرگوش ملوسی میمونه,که اثم با نگاه کردن بهش ناخوداگاه دوست داره گازش بگیره وبچلونتش عباس دستش را میگیره وروی خونه تا تا میکنه و ورد زبانش شده بابا...بابا,امیرعلی هم مثل عباس، مثل من ,خیلی وابسته به یوزارسیف شده وانگار ساعت بیداری وشارژ شدن وشیطنتهای شیرینش را با ورود یوسف به خونه تنظیم کرده باشند واین دو روزی که یوسف رفته سفر,از تک تک حرکات امیرعلی بی قراری وچشم انتظاری ,میبارد.
غذای امیرعلی را دادم وبا دو تا پسرام راهی طبقه پایین شدیم,اخه طبقه پایین هنوز بابا ومامان ساکن هستند اما بهرام دیگه شده همون بهرام قبل از ورشکستگی وخونه را جابه جا کرده وما به واحد بهرام اینا جون بازتر بود اسباب گشی کردیم اما داداشم هرگز نفهمید که این چند وقت دست تنگی به زندگیشان عارض شده بود,میهمان سخاوت چه کسی بود وصاحب خونه اش که بود,همانطور که هنوز که هنوز است بابا متوجه نشده,مستاجر چه کسی هست.
,از یک سال پیش بابا,پیش حاج محمد میره واصرار میکنه که حتما باید کرایه خانه را بدهد,چون الان دیگه وضعش خوب بود وبه قول معروف دستش به دهنش میرسید,حاج محمد هم به خاطر اصرار بابا وصدالبته تهدیدی که کرده بود مبنی برخالی کردن خانه اگر کرایه گرفته نشه,یه مقداری کرایه تعیین میکند ,وماه به ماه پولی را که از بابا میگیره به سفارش یوسف به حساب من میریزه,اخه,یوسف خانه را به عنوان مهریه به نام من کرده بود تمام عایداتش هم مختص من میدانست.
در حیاط خونه بابا را با دسته کلید خودم باز کردم وعباس درحالیکه دست امیر علی را به دست گرفته بود,با سروصدا به سمت درهال رفتند,هنوز در را تازه بسته بودم که شخصی شروع به در زدن کرد...
برگشتم طرف در وگفتم:کیه؟؟
مردی با لهجه ای اشنا وصدایی غریب گفت:باز کنید ,دنبال کسی هستم...
#ادامه دارد...
📝نویسنده: ط، حسینی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
<<━━⊰♡❀🇮🇷❀♡⊱━━>>
🌻#یوزارسیف
💥 #قسمت100
در را که باز کردم با چهره ی پیرمردی نورانی که تا به حال ندیده بودمش اما سخت برایم اشنا میزد مواجه شدم ,از لباسها ولهجه اش کاملا مشخص بود افغانی ست,چادرم را جلوتر اوردم وگفتم:بله بفرمایید...
پیرمرد همانطور که سرش پایین بود گفت:ببخشید اینجا منزل اقای یوسف سبحانی ست؟؟
در نیمه باز را تمام باز کردم وبااشاره به در کوچک کناری گفتم:اون خانه منزل اقای سبحانی ست ومن هم همسر ایشون هستم,اینجا هم منزل پدرم است,الان اقای سبحانی تشریف ندارند,شما بفرمایید داخل....
پیرمرد که انگار محبتی شدید بروجودش مستولی شده بود گفت:من....من...از,افغانستان دنبال گمشده ای امدم....
یک باره ذهنم رفت طرف عباس,باخود فکر کردم حتما این اقا پدر بزرگ عباس هست...
از دیدنش خوشحال شدم وبا شادی گفتم:ادرس را درست امدین ,بفرمایید ,اینجا هم منزل خودتانه,تورا خدا بفرمایید داخل ...
پیرمرد درحالیکه سرش پایین بود یاالله یا الله گویان وارد خانه شد,زودتر از اون اقا داخل شدم ,مادرم که با شنیدن صدای مرد غریبه چادربه سرکرده بود امد جلو بعداز,سلام واحوال پرسی بااشاره چشم وابرو از من پرسید کی هست؟
ومن طبق اون فکرای خودم به عباس,اشاره کردم وگفتم:مامان جان ایشون فک کنم از,اقوام پسرم عباس,باشند,عباس که گرم بازی با امیرعلی بود انگار تمام حواسش پیش,مهمان تازه رسیده بود با شنیدن این حرف من برگشت طرف اقاهه وبا کمال ادب سلام کرد,پیرمرد ,با تعارف ما روی مبل نشست ,من رو به پیرمرد کردم وگفتم:ایشون عباس واون کوچلو هم امیر علی پسرای حاج اقا هستند,حالا شما خودتون را معرفی نمیکنید؟
پیرمرد که غرق تماشای عباس وامیرعلی شده بود با ذوقی کودکانه اشاره به امیرعلی کرد وگفت:درست شبیهه کودکیهای یوسف هست...
با تعجب بهش نگاه کردم....مگه این اقا کی هست؟؟یوسف را از کجا میشناسه؟کودکی های یوسف؟؟
یعنی ایشون......
#ادامه دارد...
📝نویسنده : ط، حسینی
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
شهید حسن باقری••|🍃🌸|••
اگر از دست کسی ناراحت هستید #دورکعت_نماز بخوانید و بگویید :خدایا
این بنده تو حواسش نبود،من از او گذشتم توهم بگذر^^👌🏻😔^^.....
#مکتب_شهدا
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
#گنده_لات
#راوی امیرمنجر
🕊🌷بسم رب الشهدا والصدیقین🌷🕊
یادم هست درزورخانه حاج حسن،پیرمردی می آمدوآن بالادرگوشه ای می نشست و ورزش جوان هارانگاه می کرد
درآن جمع،ابراهیم هرگاه ازدر واردمیشداین پیرمردرا حسابی تحویل میگرفت واو رادر آغوش می فشرد.گویی دوست صمیمی اش را دیده
من دقت کردم که ابراهیم،درحین روبوسی مبلغی راداخل جیب آن پیرمردمی گذاشت.
مدتی ازآن ماجراگذشت. یک روزبه اوگفتم ابرهیم، این پیرمرد را از کجا میشناسی؟
جواب درست و حسابی نداد
یقین داشتم که اوبه خوبی این پیرمردرا می شناسد
دوباره سوالم راپرسیدم
مکثی کرد وگفت: اوپهلوان عباس.است،یکی از پهلوان های قدیم تهران
اودرجوانی گنده لات بود وکارهای خلاف بسیاری انجام داد
اماحالاسرش به سنگ خورده ودیگر توان قبل راهم ندارد
من هرباربه زورخانه می رفتم، شاهد برخوردهای دوستانه ابراهیم بااین پهلوان بودم
ازطرفی شاهد بودم که برخی دوستان مابه ابراهیم انتقادمی کردند که اودرگذشته چنین وچنان بوده،
چرابه اوکمک می کنی؟
ابراهیم بامهربانی می گفت
در گذشته این طور بوده،الان پشیمان است خداپشیمان هاراقبول می کند
چراماقبول نکنیم؟!
مدتی گذشت، تااینکه یک شب متوجه شدم ابراهیم ساعتها باپهلوان عباس خلوت کرده و مشغول صحبت است
آخرشب وقتی پیش من آمدگفت
این پهلوان عباس دستش خالی است میخواهددختر شوهربدهند
امانمیتواندجهیزیه تهیه کند
می توانی بی سر وصداکاری انجام دهی؟
صبح فرداباابراهیم راهی بازارشدیم
ازهربازاری که می شناختیم کمک گرفتیم.
یک نفر فرش داد
یک نفر ظرف وظروف ودیگری رخت و لباس. خلاصه جهیزیه خوب فراهم شد
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatas
امام علے"ع"🦋
خشم ::😡::
را با سکوت درمان کنید…[🤭🤗 ]…
🌹🍃🌹🍃
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
فرازی از #وصیت_نامه؛
آن چه از این خلقت به این حقیر اثبات شده است، این بود که هیچ چیز را بهتر از این ندیدم که دوستان، صداقت دینی داشته باشند و کاری به این ناملایماتی که اتفاق می افتد در بین افراد، سازمان و جامعه نداشته باشند. ما باید سعی کنیم کار و وظیفه خود را به نحو احسن و آن طوری که وظیفه ما است، انجام دهیم و سعی کنیم در حیطه کاری خود پیشرفت کنیم و یک فردی دارای معلومات عالی باشیم و بدانید که ما باید با کسب تجربه افرادی مفید باشیم برای حفظ و حراست و نگهداری اسلام.
#شهید_مهدی_ثامنی_راد🌷
#امام_زمان_عج
:
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
2.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به خدا اعتماد کن
یوسف در ته چاه و در زندان و حتی زمان بردگی هیچ گاه امیدش را به خدا از دست نداد، به او اعتماد داشت،
تا زمانی که عزیز مصر شد.
هیچ وقت از اینکه به خدا اعتماد کردی، پشیمون نمیشی.
•🌿•🌺آرامشمعنوی🌺•🌿•
🌿💐🌿💐
🌹 #عجب_حڪایتی_دارد
#این_شهیدوالامقام:
در #۷تیر متولد می شود
در #۷تیر اسمش برای حج در می آید
در #۷تیر به عضویت_سپاه در می آید
در #۷تیر عازم جبهه می شود
در #۷تیر ازدواج می کند
در #۷تیر تنها دخترش بدنیا می آید
در #۷تیر هم به شهادت می رسد..
🌷 #شهید_احمد_اللهیاری
«#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج»
🌹🍃🌹🍃
1.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#به_وقت_ساعت_عاشقی
بر ضامن غربتـــ غریبان صلوات
بر پادشه ملکِ خراسان صلوات
یارب به رضای تو رضا بود، رضا
خشنودی جمله اهل ایمان صلوات
الهی اّللهُم ارزقنا🤲
وعجّل فی فرج مولاناصاحب الزّمان(عجّ)
بحق علی بن موسی الرضا عليه السًلام
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
وبه برکت صلوات برمحمدوآل محمد(ص)
سه قدم برای یک زندگی شاد
1 : خود را به خاطر افراد بی فایده ای که لایق داشتن هیچ جایگاهی در زندگی تان نیستند، دچار استرس نکنید
2 : هیچگاه احساسات خود را بیش از حد صرف چیزی نکنید، چون در غیر این صورت صدمه خواهید دید
3 : بیاموزید بدون نگرانی زندگی کنید، چون خدا در همه حال هوایتان را خواهد داشت، اعتماد کنید و ایمان داشته باشید ...!
وین دایر
#کیانا
620K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آرام جانم !
در جاده های مه آلود زندگی ، مرا از تابش نور هدایتت ، لبریز کن ...
میدانی من شکوهی جز تو سراغ ندارم.... پس مرا در زلال مهربانی ات تطهیر کن!
وقتی به تجربه های زندگی ام می اندیشم میبینم که زندگی ام را با همه درد ها،وهمه لذت هایش دوست دارم.بدون آنها محال بود خودم را کامل ببینم. تو تنها پشتیبان قدرتمند من هستی .من با تو مقتدر میشوم
کارهای تو شگفت انگیز است. زیرا تو قدرت و خرد مطلقی... یقین دارم هر چه خیراست برایم در نظر میگیری.
🍃🌸🍃🌸
🕊باشهداتاشهادت🕊
@bashohadatashahadattt
🍃🌸🍃🌸