eitaa logo
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
156 دنبال‌کننده
1هزار عکس
144 ویدیو
25 فایل
اینجا میقات محبین شهدا است. او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد.... گروه جهادی فرهنگی و رسانه ای نسیم مهر شماره ثبت : 4006312414011 ادمین کانال : @Ammosafer1461
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ 🌷شهید سید مجتبی میرلوحی🌷 نام: مجتبی میرلوحی نام پدر: سید جواد(دانشمند روحانی) ولادت: 1307 (تهران/خانی آباد) شهادت: 1334/10/17(تهران) وضعیت تاهل: متاهل(نام همسر نیره سادات احتسام رضوی/صاحب ۳فرزند) نام جهادی: ندارند اما معروف به سید مجتبی نواب صفوی هستن اخرین مقام: سرباز امام خمینی(ره) رهبر گروه فداییان امام و مبارزه با حکومت مصدق نحوه شهادت: تیر باران در لشکر ۲زرهی تهران سن شهادت: ۲۷ ساله علاقه: ــــــ قسمتی از وصیتنامه شهید: فراموش نكنید كه راه راست از هر كجا كج شد بیراهه و به سوی هلاكت است. و پس ای پیغمبر، راه از خانه اوصیاء او علی و یازده فرزند عزیزش تا امام زمان بوده كه زنده و غایب است (و بملا الله الارض به قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما و جورا) كه به اتفاق احادیث مسلمین (شیعه و سنی) خدا به وسیله او زمین را پر از عدل و داد می‌كند بعد از آنكه پر از ظلم و جور شود، انشاء الله.
🗓 ۲۷ دی سالروز شهادت سید مجتبی نواب صفوی و یاران وفاداراش گرامی باد. 📜بخشی از وصیتنامه شهید بسم الله الرحمن الرحیم ⚠️ برادران! فراموش نکنید که راه راست از هر کجا کج شد، بیراهه و به سوی هلاکت است و پس از پیغمبر، راه از خانه اوصیا الهی و پانزده فرزند عزیزش تا ارواحنافداه بوده که زنده و غایب است و خدا زمین را به وسیله او پر از عدل و داد می کند؛ انشاءالله، به یاری خداوند توانا. 💫 آرزو دارم که تشکیل بشود و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رفتگر خیابان‌هایش باشم. تهران، برادر شما سید مجتبی نواب صفوی ولادت: ۱۳۰۳ شهادت: ۱۳۳۴ ┄┅☫🇮🇷 🌷 🇮🇷☫┅┄ 📌 آرزوی نواب اکنون در دستان ماست ، نگوییم انقلاب برای ما چه کرد؟ ! از خود بپرسیم ما برای انقلاب و مستضعفین تا کنون چه کار کرده ایم !؟ ✨ارواح طیبه شهدا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
شهید سید حمید میر افضلی و دو بار رفتن به کربلا با عراقی ها سید حمید خیلی آرزو داشت به کربلا برود و توانسته بود قبل از شهادت به زيارت برود. در خط مقدم با یک سرهنگ عراقی آشنا شده بود كه با نيروهای خودی همكاری می كرد. به او پول می دادند او هم سيد حميد و چند تن از دوستان در منطقه نيروهای بعثی می برد و آنها از مقر دشمن فيلم می گرفتند تا برای شناسايی استفاده كنند. در يكی از همين ديدارها سيد حميد عنوان می كند كه آيا می شود ما را به كربلا ببری؟ ابتدا سرهنگ عراقی مخالفت مي كند كه از دژبانی بصره به سختی می شود عبور كرد. اما بالاخره قبول كرد و سيد حميد و دوستش را با ماشين به كربلا برده و تذكر داده بود كه به هيچ عنوان گريه نكنيد. آنها هم با لباس عربی به زيارت رفته بعد از دو روز بازگشته بودند. يكی دو ماه بعد از اين قضيه مجدداً سيد حميد از اين سرهنگ عراقی تقاضای كمک برای رفتن به زيارت می كند و چون خود اين سرهنگ از شيعيان علاقمند به جمهوری اسلامی بودند خطر را به جان می خرد و دوباره به مدت يک هفته آنها را به زيارت می برد و به سلامت به جبهه بر می گردند. سيد حميد كه ديگر آرزويی در دنيای خاكی نداشت پانزده روز بعد از زيارت به فيض شهادت نائل آمد. (راوی: اکبر حاج محمدی, همرزم شهید)
🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایقی 💠 فرمانده لشکر بدرسپاه و بنیانگذار حشدالشعبی عراق 🌷محل شهادت: شلمچه – عملیات کربلای 5 ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🔹 هنگامی که فرماندهی «تیپ 9 بدر» را پذیرفت، گردان «احرار» را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آنها به رغم آنڪہ اسیـر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سال‌ها در آن ارتش بودند، می‌جنگیدند و بسیاری از آنها هم به شهادت رسیدند 🔸... و در زمان ما بسیاری از تربیت شدگان شهید دقایقی به یاد او سازمان بدر را که در عراق با داعش جنگید را پایه‌گذاری نمودند . ▪️الآن خانه‌ هر مجاهد عراقی که بروی، سه عکس می‌بینی : امام خمینی، شهید صدر و شهید اسماعیل دقایقی... ▫️در واقع او را باید مبدع فرهنگ بسیجی در میان عراقی ها نامید. همان چیزی که به عنوان حشدالشعبی در میان عراقی ها نام گرفته است.
➖خاطره ای از شهید: 🌸 اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر بدر در تاریکی شب به چادرهای بچه های بسیجی سر می زد و آن ها را نظافت می کرد. ☘️ از بس خاکی می گشت، اگر کسی به لشگر بدر می آمد، نمی توانست تشخیص بدهد فرمانده‌ی این لشگر کیست؟ 🌼 یک بار یکی از بچه ها که اسماعیل را نمی شناخت و فکر می کرد نیروی خدماتی است گفت: 🌿 چرا نیامدی چادرمان را نظافت کنی؟ 🌴 و او جواب داده بود به روی چشم امشب می آیم!!
🔹مادری بود بنام ننه‌علی آلونکی ساخته بود در بهشت‌زهرا بر قبر فرزند شهیدش شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند سنگ قبر پسرش بالش‌ش بود و همونجا هم چشم از دنیا می‌بندد و کنار فرزندش خاک میشود. ◇این داستان یک شهید است خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم... 🔹یاد کنیم همه ی مادران و همسران شهدا را با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد
خطبه‌ی عقد خوانده می‌شد اما داماد نبود! لحظه‌ی جاری‌شدن خطبه‌ی عقدمان مقارن با اذان ظهر شده بود. عاقد، خطبه‌ را آغاز کرده بود ولی داماد نبود! بعد از مدتی آمد. هر که پرسید کجا بودی، توضیح خاصی نداد. از غیبتش کمی ناراحت بودم. به‌آرامی گفت: «می‌دانی که برایم مهم است. نمی‌خواستم شروع مهم‌ترین فراز زندگی‌ام با نافرمانی خداوند باشد.» به مسجد رفته و نماز اول وقتش را خوانده بود. راوی: همسر شهید سعید حسینی
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
🗓 ۲۸ دی ۱۳۶۵ –سالگرد شهادت اسماعیل دقایقی 💠 فرمانده لشکر بدرسپاه و بنیانگذار حشدالشعبی عراق 🌷محل ش
💌 💌 💌 💌 💌 💌 ۳۷سال پیش مثل امروز و این ساعت لحظه شهادت شهید اسماعیل است. مثل دیشب با عزیزانش خداحافظی کرد. صورت بچه ها را بوسید و بدون اینکه بیدارشان کند آنها را به خدا سپرد. همسر اما مطمئن بود که دارد میرود، مییییرود، و این خداحافظی آخر است. دلش گرم بود به قولی که از او گرفته بود» اگر بهشت نصیبم شد منتظرت میمانم». پیشتر با همه دوستان و همرزمانش هم خداحافظی کرده بود و سفارش کرده بود که با تلاش و فعالیت در راه پیشبرد اهداف اسلام حرکت کنند و همواره در مسیر ولایت باشند. سوره واقعه را خواند و آیه والسابقون السابقون را چندین بار زمزمه کرد. فرمانده اجازه نمیداد کس دیگری جز خودش برای عملیات شناسایی برود. تا به نیروهایش بگوید بیایید جلو... سوار بر موتور شد خودش فرمان را بدست گرفت، ...همرزمش هم، ترک موتور .... چند متری نرفته بودند که بمباران هواپیما های بعثی موتور را نگهداشت. و نگذاشت جلو تر برود. بقیه راه را پیاده ادامه دادند. در کانالی پناه گرفتند اما جنگنده امان نمیداد. تا اینکه راکتی روی کانال فرود آمد و به آرزویش رسید. برای پیروزی اسلام و نابودی کفر دعا کرد و خدا را سپاس گفت. انا لله و انا الیه راجعون.
❣ یکی از مجاهدین عراقی می‌گفت: در یک زمستان سرد، با دقایقی، در چادری بودم. متوجه شد یکی از مجاهدان در خواب از سرما می‌لرزد. با این‌که هوا سرد بود و خود او به پتو نیاز داشت، رفت و پتوی خود را آورد و انداخت روی آن مجاهد. بعد گفت: مجاهدین عراقی، ودیعه‌های امام در دست من هستند، و من باید از آن‌ها نگه‌داری کنم. الآن به خانه‌ی هر مجاهد عراقی که بروی، سه عکس می‌بینی؛ عکس حضرت امام، شهید محمدباقر صدر و شهید اسماعیل دقایقی. 🌹۲۸ دی ماه سالگرد شهادت سردار شهید حاج اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر ۹ بدر، مجاهدین عراقی گرامی باد.
🔻 یادداشت تربیتی، اخلاقی اولین فرمانده جبهه مقاومت شهید اسماعیل دقایقی در : کنترل_ذهن_در_مسیر_تقرب : ♨️ بسیار مواظب باشیم که نظرات نفسانی ما نسبت به کار برون مرزی و کار چریکی در داخل عراق ما را از صراط مستقیم بِدر نبرد و با انتساب کار بخود، (خدای نکرده) خودمان عاملی در عدم پیروزی اسلام بر کفر و یا کُندی آن بشویم پیوسته بیاد داشته باشیم که لا حول ولا قوة الا بالله العلی و العظیم.. اگر این عوامل مومن و مجاهد با ما در ارتباط قرار گرفته اند یقینا بلطف خدا بوده و اگر ما هم توانسته ایم فکری بکنیم و طرحی بریزیم آنهم بدلیل مشیّت الهی و خواست قادر متعال بوده است. کاری که نوعا برای ما مشکل است و معمولا بعد از مدتی که بکاری مشغول شویم...
💕 دو دوست، یک پرواز، یک بازگشت با هم رفیق بودند. خیلی. همیشه باهم بودند. ابراهیم بی سیمچی بود و علی رضا هم کنارش. خیلی باهم رفیق بودند. آن قدر که بین بچه ها معروف شده بودند و انگشت نما! آن روز، آخرین روزهای خرداد ماه داغ خوزستان بود. عراق به منطقه فکه حمله کرده بود و ما برای مقابله با آن رفته بودیم. آن روز، ابراهیم و علی رضا کنار هم نشسته بودند و در حال و هوای خود. تا متوجه شدم، دوربین را از جیب درآوردم. تا خواستند عکس العمل نشان دهند، عکس گرفتم. خندیدم و به شوخی و جدی! گفتم: - چه رفقای باحالی ... این عکس رو ازتون گرفتم که ان شاءالله بزنم روی حجله شهادت هر دوتون! و آنها فقط خندیدند. چند ماه بعد، دی ماه 1365، در سرمای استخوان سوز شلمچه، اولین شب های قدر عملیات کربلای 5، "ابراهیم احمدی نژاد" و "علی رضا حیدرنژاد"، از بس که با هم رفیق بودند و دوست جدا ناشدنی، در نبرد سخت با تانک های دشمن به شهادت رسیدند و ... پیکر مطهر هر دوی شان کنار هم بر خاک شلمچه ماند تا این که تیر ماه 1374 جسم استخوانی علیرضا برای خانواده بازامد ولی همچنان از ابراهیم خبری نیست. حمید داودآبادی شهید مفقودالجسد "ابراهیم احمدی‌نژاد" متولد: 1/11/1346 شهادت: جمعه 26/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه. یادبود: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ی 29 ردیف 61 شماره‌ی 15 شهید "علی‌رضا حیدری‌نژاد" متولد: 1/1/1346 شهادت: پنج‌شنبه 25/10/1365 عملیات کربلای 5 در شلمچه.خاک‌سپاری: دوشنبه 2/5/1374 مزار: بهشت‌زهرا (س) قطعه‌ی 53 ردیف 1 شماره‌ی 120 (حمید داودآبادی)
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
نام: یونس زنگی آبادی نام پدر: ملاحسین ولادت: 1340/01/01 (کرمان/زنگی آباد) شهادت: 1365/10/25 (شلمچ
🌷 شهیدی که به هر سه آرزویش رسید🌱 ✍ به روایت همسر: 🔸آمد خواستگاری با یک جلد قرآن و مفاتیح رساله امام را قبلا آورده بود یک برگه بزرگ آورد بیرون و بسم الله گفت... 🔹شرایطش را نوشته بود همه اش از جبهه و ماموریت و مجروحیت و شهادت گفته بود و اینکه من با شرایط سخت حاج یونس بسازم تا با هم ازدواج کنیم شرط کرده بود مراسم عقد توی مسجد باشد... 🔸گفتم من فقط دوست دارم مهریه ام یک جلد قرآن باشد. 🔹گفت نه یک جلد قرآن نمی شود یک جلد قرآن با یک دوره کتاب های شهید مطهری... 🔸همه را دعوت کرده بود مسجد از سپاه کرمان هم آمده بودند دعای کمیل که تمام شد عاقد توی جمعیت دنبالم می گشت تازه فهمیدند مراسم عقد حاج یونس است... 🔹یک قدح آب آورد گفت روایت است هر کس شب عروسی اش پای زنش را بشوید و آبش را در خانه بریزد تا عمر دارند خیر و برکت از خانه شان نمی رود... 🔸به شوخی گفتم پاهای من کثیف نیست گفت مهم این است که ما به روایت عمل کنیم... 🔹سه روز قبل از محرم عروسی کرلدیم وضو گرفتیم و دعای کمیل توسل و زیارت عاشورا خواندیم... 🔸گفت من دعا می کنم تو آمین بگو اول شهادت دوم حج ناگهانی سوم اینکه بچه اولش پسر باشد و اسمش را بگذارد مصطفی همه اش مستجاب شد... 💢راوی خانم طاهره زنگی آبادی همسر سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی... یاران حاج قاسم