برای رسیدن به
عاشـورا باید از تاسوعـا گذشت..
تاسوعا یعنی ...
مادیت دنیا را کم دیدن ،
یعنی دست رد به امان نامه زدن ،
یعنی غیرت داشتن ،
تاسوعا یعنی ولایت پذیری ..
یعنی بر لب آب تشنه شهید شدن ..
تاسوعا یعنی ابوالفضل عباس (ع)
و آنان که عاشورایی شهید شدن و تاسوعایی زیستن ..
در زندگیتان تاسوعای زیادی سراغتان می آید ، زنهار که غفلت نکنی ،
وگرنه در عاشورای
زندگیات نخواهی دانست چه باید
کرد ...
سمت چپ:
🌷شهید مصطفی ردانی پور🌷
فرمانده قرارگاه فتح
۱۵ تیر ۱۳۶۲ - سالروز شهادت مصطفی ردانیپور شاگرد آیت الله بهاء الدینی، بهجت و جانشین شهید خرازی و فرمانده قرارگاه فتح سپاه
آدرس مزار: مفقود الجسد.
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
برای رسیدن به عاشـورا باید از تاسوعـا گذشت.. تاسوعا یعنی ... مادیت دنیا را کم دیدن ، یعنی دست رد به
🚩🚩 🚩 علمدار نیامد ...
#جاویدنشان_مصطفی_ردانیپور
شاگرد آیت الله بهاء الدینی، بهجت - جانشین شهید خرازی و فرمانده قرارگاه فتح سپاه
🕊🕊 او در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۶۲ (عملیات والفجر ۲) درمنطقه حاج عمران به شهادت رسید و پیکر مطهرش هیچگاه به میهن بازنگشت!
🌿 دوران دفاع مقدس
آخرین یادگار هنری طلبهای که پرچم گنبدِ
امامحسین(ع) را با خونش رنگین کرد!
محمدجواد در تبلیغات لشکر بود
و کارهای نقاشی با او بود
نزدیک غروب وقتی محمدجواد
بارگاه امام حسین (ع) را کشید،
با اشاره به پرچم کنار گنبد گفت:
این پرچم باید قرمزِ خونی رنگ شود!
هنوز جمله محمدجواد تمام نشده بود
که صدای سوت خمپاره پیچید
ترکش به پیشانی محمدجواد بوسه زد
و خون سر محمدجواد بر بالای گنبد
درست در محل پرچم پاشید.!!
و خواسته شهید برآورده شد...
#السلام_علی_انصارالحسین
#شهید_محمدجواد_روزیطلب
#لشکر۱۹_فجر_فارس
📌 هنا آبادان صدایی ماندگار از خبرنگاری که «خون نگار جنگ» شد.
🔹️ غلامرضا رهبر متولد ۱۳۳۶ درآبادان بود و پدرش خبرنگار و گوینده رادیو و تلویزیون بود و غلامرضا نیز زمانی که کودک بود برای اولین بار برنامه کودک رادیو نفت آبادان را اجرا کرد
◇ «غلامرضا» استعداد خاصی در زمینه گویندگی و خبر داشت به طوری که در مسابقات گویندگی آموزشگاهها و مدارس استان خوزستان دو سال مقام اول گویندگی را به دست آورد
◇ در سال ۱۳۵۸ فعالیت رسمی خود را در صداوسیما از رادیو نفت آبادان آغاز کرد و با آغاز دفاع مقدس، خود را به مناطق جنگی رساند و به تهیه گزارش و خبر پرداخت.
◇ شهید رهبر در طول ۶ سال حضورش در مناطق عملیاتی بارها مورد اصابت ترکشها قرار گرفت و مجروح شد اما این امر باعث نشد وی از جمع همرزمانش جدا شود
🔻 " هنا آبادان؛ اینجا آبادان؛ اینجا رادیو آبادان؛ صدای جمهوری اسلامی ایران ..." ؛ آبادانیها این جملات را در دوران مقاومت و خون با صدای غلامرضا بسیار شنیدند و به حق شهید رهبر را «خون نگار جنگ» نامیدهاند
◇ مدیر خبر رادیو آبادان و نماینده صدا و سیما در قرارگاه خاتم الانبیا (ص) در مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور از سوابق این شهید رسانهای است که روز شهادتش با عنوان روز «بسیج رسانه» نامگذاری شده است.
◇ در ۲۱ دی ماه سال ۱۳۶۵ در حالی که با تیم خبری با نفربر برای تهیه گزارش به خط مقدم میرفتند مورد اصابت موشک هلیکوپتر قرارگرفته و همگی به شهادت رسیدند.
📌 خبرنگاری که بنیانگذار اطلاعات سپاه شد!
🔹 حسن باقری (غلامحسین افشردی) معروف به «سقای بسیجیان»، جوانترین فرمانده جنگ ایران در دوران جنگ عراق علیه ایران بود. فرماندهان جنگ حسن باقری را از فرماندهان نابغهی سپاه ایران میدانستند و از او به عنوان بنبست شکن در این عرصه نام میبردند.
◇ او در سال ۱۳۵۸ با ورود به روزنامه جمهوری اسلامی در سرویس فرهنگی و سیاسی فعالیت خود را به عنوان خبرنگار آغاز کرد.
◇ در سال ۱۳۵۹ با نام مستعار حسن باقری به جبهه رفت اما چند ماهی طول نکشید که نابغه جبهههای ایران شد. تا آنجا که او را بنیانگذار اطلاعات سپاه و یکی از استراتژیستهای مطرح جنگ مینامند.
#خبرنگار_شهید_حسن_باقری
#سازمان_اطلاعات_سپاه
#روز_خبرنگار
هدایت شده از معلمانه/ جعفر روحی
جمعی از خبرنگاران اسلام شهری در ضیافت فرمانداری شهرستان اسلامشهر
به خوبی میدانم و باور دارم اگر رسالت خبرنگاری #بدرستی محقق گردد ، جامعه ما سریعتر به اهداف مادی و معنوی خودش پیش خواهد رفت...
اما یک فرمولی را در طی این سالهای انقلاب در عملکرد خبرنگاران دیدیم که :
خبرنگاری که جیبش باز بود ، دهانش بنویسید (قلمش) بسته بود.
خبرنگاری که جیبش بسته بود ، دهانش بنویسید (قلمش) باز و در جهت منافع مادی و معنوی مردم جامعه اش
منظور از جیب (حقوق و دستمزد و...) نیست... اهل فن متوجه عرض بنده میشوند.
در این میان هم نقش مسئولان بشدت موثر و پر رنگ است.
مسئولی که از نقد و گزارش صادقانه استقبال کند یا مسئولیکه فقط دوست داشته باشد برایش رپرتاژ بروند و همه چیز را گل و بلبل نشان دهند ....
👌خدا به خبرنگاران ما جرات #بیان_حق و به مسئولان بخوانید (نوکران) جرات #شنیدن_حق عنایت کند.
#حق_را_بگو
#حق_را_بشنو
┏━━ 🖌 ━┓
🆔 @j_roohi
┗━━ 🖌 ━┛
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
🌷 #عید_قربان سال ۶۶ - سالروز شهادت محسن دین شعاری, جانشین واحد تخریب لشگر ۲۷ محمدرسول الله ﷺ 🔴 در
📌 ″گوگوری مگوری … بیا بغل عمو …″
🔹 یکی از همرزمان شهید دین شعاری می گوید: مرداد سال ۶۶ بود و این بار عملیات در غرب کشور در حال انجام بود.
◇ بچه های گردان تخریب هم به وظیفه خطیرشان که خنثی سازی مین ها و باز کردن معبرها بود ادامه می دادند..
◇ آن روزها خصلت فرمانده ها این بود که یا جلوتر یا دوشادوش نیروهایشان پای کار بودند و حاج محسن هم یکی از همان ها بود،
◇ و با اینکه به خاطر جراحتهای قبلی نمیتوانست پاهایش را به راحتی خم کند و برای کار روی زمین بنشیند، از کمر خم می شد و شاخک های مین والمری را لا به لای انگشتانش قرار می داد و لبخندی بهش می زد و می گفت:
– گوگوری مگوری … بیا بغل عمو …
◇ آن وقت شاخک را میپیچاند و چاشنی را درآورده و مین را خنثی می کرد.
◇ این لحن حاجی برای همه بچه های لشکر آشنا بود و هر وقت که او شروع به خنثی سازی می کرد، بچه ها را به خنده وادار می کرد.
◇ آن روز هم مثل روزهای دیگر باز حاج محسن سر به سر مین ها می گذاشت و یکی یکی آنها را خنثی می کرد و مایه خنده بچه ها می شد.
◇ مجتبی هم با اینکه سرگرم بود اما مدام نیم نگاهی به حاجی داشت و دید که باز هم انگشتانش را لابه لای شاخک های والمری برده و تا مجتبی آمد جمله "گوگوری مگوری" حاجی را تکرار کند،
◇ صدای انفجار و دود غلیظ و آتش و ساچمه های فلزی بود که به اطراف پراکنده می شد، حرف مجتبی ناتمام ماند اما او منتظر بود تا حاجی باز هم بچه ها را بخنداند که پیکر غرقه به خونی را دید در حالی که صورتی برایش نمانده بود."
#شهید_حاجمحسن_دینشعاری
🌹با شهدا تا ظهور مهدی (عج)🌹
🌷 #عید_قربان سال ۶۶ - سالروز شهادت محسن دین شعاری, جانشین واحد تخریب لشگر ۲۷ محمدرسول الله ﷺ 🔴 در
📌 ماجرای قبری که شهید دین شعاری به عنوان مزار خودش معرفی کرد.
🔹 از برادر شهید محسن دین شعاری نقل است:
«چند هفته قبل از شهادت حاج محسن، با هم به مزار پاک پدر و مادرمان رفته بودیم، محسن حال و هوای دیگری داشت.
◇ از من خواست که با هم بر سر مزار شهدا نیز برویم، وقتی وارد قطعه شهدا شدیم حاجی انگار دنبال چیزی میگشت علت سرگردانیاش را پرسیدم گفت میخواهم مزار شهید نوری در قطعه ۲۹ را پیدا کنم.
◇ پس از کمی جستجو مزار شهید علیرضا نوری را پیدا کردیم در کنار مزار او یک قبر خالی بود حاج محسن با دیدن آن آرام نشست، دستش را بر روی مزار خالی گذاشت و گفت مرا اینجا دفن کنید، با تعجب پرسیدم، اشتباه نمیکنی اما محسن آرام گفت اینجا قبر من است،
◇ بعد از شهادت حاجی با اینکه ما در دفن او سهمی نداشتیم اما نمیدانم برنامهها چطور ردیف شده بود، که بچههای تخریب هماهنگ کردند و محسن را در همان جایی که پیشبینی کرده بود به خاک سپردند، محسن خانه آخرت خود را پیدا کرده بود.
🩸#شهید_حاج_محسن_دینشعاری
فرمانده دلاور گردان تخریب لشکر۲۷ حضرت رسول ﷺ در ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ در سردشت، ارتفاعات دوپازا و بُلفت در حین خنثی کردن مین ضدتانک به درجهی رفیع شهادت رسید.
#شهید_حاج_محسن_دینشعاری
#روحش_شاد_باصلوات
◀دائم الوضو
روستای سابقیه را تازه فتح کرده بودیم.
درگیری سنگینی داشتیم. در آن درگیری ها، تانک را پشت دیواری از دید پنهان کردیم.
همان موقع گوشی همراه محسن شروع کرد به اذان گفتن. سریع پیاده شد و ایستاد به نماز. دائم الوضو بود.
بین آن همه سر و صدا و شلوغی، با یک آرامش مثالزدنی نماز می خواند.
ما هم با تأسی به او قامت بستیم برای نماز اول وقت.
شهید#محسن حججی
برگرفته از کتاب #سرمشق
صفحه ی ۳۹
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
💠اخلاص شهید محسن حججی
حسینه ای بود در اصفهان که آقا محسن 2 سال خادم اونجا بودند. محسن 60 کیلومتر هر شب از نجف آباد میومدند حسینیه ی ما در اصفهان... نماز مغرب را آنجا می خواند... ایشان جزو خادمان اونجا بودند، کاراشو انجام میداد و آخر شب هم دوباره 60 کیلومتربرمی گشت...
💠محسن👈 دوتا شرط برای خادمی در حسینیه گذاشته بود👈 اول اینکه منو جایی بزارین که جلوی چشم نباشم. (در ویترین جلوی چشم مردم نباشم)👈 دوم هم اینکه هر چی کار سخت هست بدین به من انجام بدم(شستن دیگهای غذا و...)
💠بعضی شب ها مسئول حسینیه به محسن می گفتند: آقا محسن! ببخشید، خیلی خسته شدید. شرمنده هستم... ولی محسن در جواب می گفت: این کارا که چیزی نیست!👈 "برای امام حسین(ع) فقط باید سر داد."😇نیت محسن این بود که در حسینیه نوکریش دیده نشود، ولی خدا👈 کاری کرد که در تمام کشورهای اسلامی عراق، سوریه، نیجریه و غیره... دیده شد و در اربعین عکس این شهید جهانی شده است... محسن با اخلاصش رضایت خدا را کسب کرد و شد
۱۸ مرداد ماه سالروز شهادت
#شهید_محسن_حججی
#شادے_روح_پاڪش_صلوات
شهیدی که از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یا اباعبدالله»
امام جماعت واحد تعاون لشگر ۲۷ رسول (ص) بود بهش میگفتند حاج آقا آقاخانی
روحیه عجیبی داشت زیر آتیش سنگین عراق در #شلمچه شهدارو منتقل میکرد عقب توی همین رفت و آمدها بود که گلوله مستقیم تانک سرش را جدا کرد من چند قدمیش بودم هنوز تنم میلرزه وقتی یادم میاد از سر بریده اش صدا بلند شد: «السلام علیک یااباعبدالله»
راوی :جواد علی گلی- همرزم شهید
فرازی از وصیت نامه شهید:
"خدایا من شنیدم که امام حسین(ع) سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود من شنیدم که سر امام حسین بالای نی قرآن خوانده، من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمیدانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید میشوم سر بریده ام به ذکر یاحسین یاحسین باشد...
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🌹
6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 وقتی #سوران واقعی، تقاضای جالبی را از امام خامنهای مطرح می کند...
#بیایید_ببوسید!
| فیلم دیدار زیبای #راوی و #نویسندهکتاب «عصرهای کریسکان» با رهبرانقلاب..|
🔹 پ.ن: سریال سوران مانند مشعلی شد که مظلومیت مردم ایران و خصوصا برادران و خواهران اهل #کردستان را در برابر ددمنشی #کومله در قاب نور به تصویر کشید که جای تشکر وافر دارد.
◇ پ.ن۲: سریال سوران برگرفته از کتاب «عصرهای کریسکان»، نوشته کیانوش گلزارراغب در مورد خاطرات «امیر سعیدزاده» است که در این سریال «سوران» نام گرفته است.
◇ پ.ن۳: و سرانجام امیر سعیدزاده یا همان سوران واقعی، در ۲۹ دیماه ۱۴۰۰ در بیمارستان ساسان به یاران شهیدش پیوست و به شهادت رسید.