📚 #هفتهکتابوکتابخوانی
📚 #معرفی_کتاب
📚 #یکقطارفشنگبرایدکتر
🔶️ کتاب یک قطار فشنگ برای دکتر؛ زندگینامه داستانی نفر اول کنکورسراسریپزشکی سال۱۳۶۴، شهید احمدرضا احدی 🔶️
با صدای محمدمسیح از خواب میپرم. تنم خیس از عرق است. تب دارم. خوابی را که دیدم ادامه همان کابوس بود یا جایی خواندهام یا زائیده ذهنم است؟
احمدرضا همراه یک همرزمش در محاصره دشمن افتاده است با خشابهای خالی و پاهای زخمی. پسری با محاسن مشکی که در تاریکی شب هالهای از نور آبی به دور اوست، میدود به طرف احمدرضا فریاد میزند: دکتر فقط چندلحظه دیگر مقاومت کنید. مهمات میرسد. احمدرضا فریاد میزند: مجید را نجات بده. مجید را...
سه سرباز دشمن در ردیفی منظم به پیش میآیند هر کدام از آنها قطاری از فشنگ روی دوش دارند. هر کدام نوک اسلحههایشان را به سمت یکی از پسرها گرفتهاست. یکی از سربازان فرمان میدهد: شلیک و صدای رگبار قطار فشنگهاست...
"تولیدی از دبیرخانه ی مرکزی کنگره ی ملی شهدای دانشجو"
°بسیــج دانشجویــی دانشکــده عـلـــوم قرآنی تهـران°
🆔 @basiij_quranii