eitaa logo
بسیج دانشجویی دانشکده علوم قرآنی میبد
428 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
217 فایل
✔️ اطلاع رسانی برنامه‌ها ✔️ گزارش فعالیت‌ها 🇮🇷 بسیج‌ دانشجویی‌ دانشکده‌ علوم‌قرآنے‌میبد 💐 منتظر نظرات ، انتقادات و پیشنهادات شما بزرگواران هستیم. @ALIBARATI110 :برادران خواهران: @Nazanin_4684
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴گناه مانع طول عمر می شود: ✍اگر چه مرگ در اختیار انسان نیست، لیکن اعمال ما در طولانی شدن یا کوتاه شدن عمر ما دخالت دارند؛ یعنی اعمال و رفتار ما در زندگی ما تأثیر می گذارند. حضرت علی (ع) می فرماید: «اعوذ باللّه من الذنوب الّتی تعجّل الفناء؛ از گناهانی که در نابودی شتاب می کنند به خدا پناه می برم». 📚:اصول کافی، ج ۲،ص۳۴۷ بعضی کارها از قبیل: قطع رحم، قسم دروغ، سخنان دروغ، آزردن پدر و مادر و… عمر را کوتاه . و کارهایی از قبیل: صدقه پنهانی، نیکی به پدر و مادر و صله رحم و… عمر را طولانی می کند 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
بسم الله الرحمن الرحیم ▪️إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. با کمال تاسف وتاثر به اطلاع مردم دار العباده یزد میرساند در روز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت روح بلند وملکوتی استاد اخلاق حوزه علمیه عالم فرزانه حضرت آیت الله المعظم حاج سید محمد جواد آیت اللهی (رضوان الله تعالی علیه) به ملکوت اعلی پیوست 🆔@basij.oqm
وظیفه‌ی اوّل شما این است که هر کدام برای خودتان یک جانشین یا تربیت کنید، یا فکر کنید و پیدا کنید، چون اگر یک روز خدای نکرده در راه، پای شما وارد چاله‌ای شد و شکست، کار ما لنگ نماند. بعضی کسان این کار را نمی‌کنند تا مبادا برای خودشان هوو درست شود. پس افراد ذخیره داشته باشید. @basij.oqm
✨﷽✨✅هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست ... ✍پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ... روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟» وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.» 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
این داستان واقعی میباشد ای برای تو❤❤ قسمت نوزده : زندگی در ایران به عنوان طلبه توی مکتب پذیرش شدم ... از مسلمان بودن، فقط و فقط حجاب، نخوردن شراب و دست ندادن با مردها رو بلد بودم ... . همه با ظرافت و آرامش باهام برخورد می کردن ... اینقدر خوب بودن که هیچ سختی ای به نظرم ناراحت کننده نبود ... . سفید و سیاه و زرد و ... همه برام یکی شده بود ... مفاهیم اسلام، قدم به قدم برام جذاب می شد ... . تنها بچه اشراف زاده و مارکدار اونجا بودم ... کهنه ترین وسایل من، از شیک ترین وسایل بقیه، شیک تر بود ... اما حالا داشتم با شهریه کم طلبگی زندگی می کردم ... اکثر بچه ها از طرف خانواده ساپورت مالی می شدن و این شهریه بیشتر کمک خرج کتاب و دفترشون بود ... ولی برای من، نه ... . با همه سختی ها، از راهی که اومده بودم و انتخابی که کرده بودم خوشحال بودم ... . دو سال بعد ... من دیگه اون آدم قبل نبودم ... اون آدم مغرور پولدار مارکدار ... آدمی که به هیچی غیر از خودش فکر نمی کرد و به همه دنیا و آدم هاش از بالا به پایین نگاه می کرد ... تغییر کرده بود ... اونقدر عوض شده بودم که بچه های قدیمی گاهی به روم میاوردن ... . کم کم، خواستگاری ها هم شروع شد ... اوایل طلبه های غیرایرانی ... اما به همین جا ختم نمی شد ... توی مکتب دائم جلسه و کلاس و مراسم بود ... تا چشم خانم ها بهم می افتاد یاد پسر و برادر و بقیه اقوام می افتادن ... . هر خواستگاری که می اومد، فقط در حد اسم بود ... تا مطرح می شد خاطرات امیرحسین جلوی چشمم زنده می شد ... چند سال گذشته بود اما احساس من تغییری نکرده بود ... .
اعمال شب عرفه عبادت در این شب، اجر ۱۷۰ سال عبادت را دارد. خواندن دعایی که با عبارت «اَللّهُمَّ یا شاهِدَ كُلِّ نَجْوى وَ مَوْضِعَ كُلِّ شَكْوى وَ عالِمَ كُلِّ خَفِیَّةٍ وَ مُنْتَهى كُلِّ حاجَةٍ یا مُبْتَدِئاً» آغاز می‌شود(کل دعا در مفاتیح‌الجنان آمده است) كه روایت شده هر كس آن را در شب عرفه یا در شب‎هاى جمعه بخواند خداوند او را بیامرزد؛ خواندن تسبیحات عشر هزار مرتبه؛ خواندن دعای «اللّهُمَّ مَنْ تَعَبَّاَ وَ تَهَیَّاَ» و زیارت امام حسین(ع) توصیه شده‌ترین اعمال این شب است. البته با توجه به اینکه امسال امکان تشرف به کربلای معلی وجود ندارد خواندن زیارت نامه امام حسین(ع) از بعید را باید جایگزین زیارت امام حسین(ع) کنیم. اعمال روز عرفه ۱.غسل که مستحب است قبل از زوال انجام شود. ۲. زیارت امام حسین(ع) كه از هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد بالاتر است و احادیث، در كثرت فضیلت زیارت آن حضرت در این روز متواتر است و اگر كسى توفیق یابد كه در این روز در تحت قُبّه مقدس آن حضرت باشد ثوابش كمتر از كسى كه در عرفات است نیست. ۳. بعد از نماز عصر پیش از آنكه مشغول به خواندن دعاهاى عرفه شود در زیر آسمان دو ركعت نماز بجا آورد و نزد حق تعالى به گناهان خود اعتراف و اقرار کند تا به ثواب عرفات رستگار شود و گناهانش آمرزیده شود. پس چون وقت زوال شد زیر آسمان رَوَد و نماز ظهر و عصر را با ركوع و سجود نیكو به عمل آورد و چون فارغ شود دو ركعت نماز اقامه كند. در ركعت اول بعد از حمد، توحید و در دوم بعد از حمد، قُل یا اَیُّهَا الْكافِروُنَ خوانده شود. و بعد از آن چهار ركعت نماز گزارد که در هر ركعت بعد از حمد، توحید پنجاه مرتبه بخواند. كه این نماز، همان نماز حضرت امیرالمؤمنین (ع) است. ۴. روزه گرفتن براى كسى كه ضعف پیدا نكند و مانع دعا خواندن او نشود. ۵. غسل پیش از زوال آفتاب. ۶. تسبیحات حضرت رسول (ص). ۷. خواندن سوره توحید صد مرتبه و آیة الكرسى صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه. ۸. ذکر صلوات نقل شده از امام صادق(ع). ۹. خواندن دعای عرفه و ام داوود. و ... نیز از توصیه‌شده‌ترین اعمال این روز است که ذکر جزئیات آن را می‌توانید در مفاتیح الجنان بخوانید. 
اعمال شب و روز عرفه
شـ🌙ـب شب دعا، عبادت، توبه و آمرزش الهی 💠🔹پیامبر اڪرم ﷺ فرمودند: ◽️همانا در شـب عـرفـه هر دعای خیری مستجاب می‌شود ◽️پاداش کسی که در این شب به عبادت خداوند متعال بپردازد معادل پاداش عبادت صدوهفتاد سال است ◽️شب عرفه شب مناجات است و در این شب خداوند توبهٔ توبه کننده را می‌پذیرد. 📗اقبال الاعمال، صفحه ۶۳۴
این داستان واقعی می‌باشد ای برای تو❤❤ قسمت بیست : نذر چهل روزه همه رو ندید رد می کردم ... یکی از اساتید کلی باهام صحبت کرد تا بالاخره راضی شدم حداقل ببینم شون ... حق داشت ... زمان زیادی می گذشت ... شاید امیرحسینم ازدواج کرده بود و یه گوشه سرش به زندگی گرم بود ... اون که خبر نداشت، من این همه راه رو دنبالش اومده بودم ... . رفتم حرم و توسل کردم ... چهل روز، روزه گرفتم ... هر چند دلم چیز دیگه ای می گفت اما از آقا خواستم این محبت رو از دلم بردارن ... . خواستگارها یکی پس از دیگری میومدن ... اما مشکل من هنوز سر جاش بود ... یک سال دیگه هم همین طور گذشت ... . اون سال برای اردوی نوروز از بچه ها نظرسنجی کردن ... بین شمال و جنوب ... نظر بچه ها بیشتر شمال بود اما من عقب نشینی نکردم ... جنوب بوی باروت می داد ... . با همه بچه ها دونه دونه حرف زدم ... اونقدر تلاش کردم که آخر، به اتفاق آراء رفتیم جنوب ... از خوشحالی توی پوست خودم نمی گنجیدم ... . هر چند امیرحسین از خاطرات طولانی اساراتش زیاد حرف نمی زد که ناراحت نشم ... اما خیلی از خاطرات کوتاهش توی جبهه برام تعریف کرده بود ... رزمنده ها، زندگی شون، شوخی ها، سختی ها، خلوص و ... تمام راه از ذوق خوابم نمی برد ... حرف های امیرحسین و کتاب هایی که خودم خونده بودم توی سرم مرور می شد ... . وقتی رسیدیم ... خیلی بهتر از حرف راوی ها و نوشته ها بود ... برای من خارجی تازه مسلمان، ذره ذره اون خاک ها حس عجیبی داشت ... علی الخصوص طلائیه ... سه راه شهادت ... . از جمع جدا شدم رفتم یه گوشه ... اونقدر حس حضور شهدا برام زنده بود که حس می کردم فقط یه پرده نازک بین ماست ... همون جا کنار ما بودن ... . اشک می ریختم و باهاشون صحبت می کردم ... از امیرحسینم براشون تعریف کردم و خواستم هر جا هست مراقبش باشن ...
مشاهده‌ی کارت پستال دیجیتال 👇 https://digipostal.ir/cffkmjl
🔻 سخت‌ترین لحظاتِ عمرش بود؛ باید صبح علی‌الطلوع کار را تمام می‌کرد؛ تصوری از فردایش نداشت؛ فردایی که قرار است بزرگترین عزای عمرش تبدیل شود به شیرینترین لحظه‌ی عمرش 🔪 ابراهیم، مامور به ذبح بود؛ اما نه ذبح اسماعیل که ذبح نفسش؛ و در این فدا کردن، فنا شدنی نیست که احیا شدن است و زندگیست... 🔆 ابراهیم با ذبح کردن نفسش به امامت رسید و این درس را به ما داد که ما هم با ذبح کردن نفسمان به امام می‌رسیم. 🌸 را بر امام زمان و شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض می‌کنیم.
کتاب «حلّ تمرین¬های مبادئ العربیة جلد 2 ویرایش حمید محمدی (بخش نحو)» تألیف دکتر مجتبی محمدی مزرعه¬شاهی (عضو هیأت علمی دانشکده علوم قرآنی میبد)، دکتر بهمن هادیلو (عضو هیأت علمی دانشکده علوم قرآنی مراغه )، سید احمد موسوی (عضو هیأت علمی دانشگاه یزد) و عفت رئیسی سرتشنیزی (کارشناس ارشد رشته علوم قرآن و حدیث دانشکده علوم قرآنی میبد) توسط انتشارات شهر علم منتشر شد. کتاب مبادئ العربية یکی از مهمترین کتاب¬هایی است که در زمینه¬ی صرف و نحو نگاشته شده است. این کتاب توسط «رشید الشرتونی» در چهار جلد نگارش یافته و توسط جناب آقای حمید محمدی ویرایش شده است. از ویژگی¬های مهم این ویرایش تغییر بیشتر تمرین¬های این کتاب و انتخاب تمارینی از آیات قرآن و احادیث می¬باشد. تمرین¬های متن اصلی کتاب مبادئ العربية توسط استادان مختلفی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و به چاپ رسیده است، ولی تمرین¬های متن ویرایش شده توسط آقای حمید محمدی تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته است. به همین دلیل در این کتاب به ترجمه و تحلیل تمرین¬های مبادئ العربية جلد دوم ویرایش حمید محمدی (بخش نحو) پرداخته شده است.