شعر محتشم بند ۶؛
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یکباره بر جریدهٔ رحمت قلم زنند
ترسم کزین گناه، شفیعان روز حشر
دارند شرم کز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حقّ بهدر آید ز آستین
چون اهلبیت، دست در اهل ستم زنند
آه از دمی که با #کفن_خونچکان ز خاک
#آل_علی_چو_شعلهٔ_آتش_علم زنند
فریاد از آن زمان که #جوانان_اهلبیت
#گلگونکفن به #عرصهٔ_محشر قدم زنند
جمعی که زد بههم صفشان شور کربلا
در حشر صفزنان صف محشر بههم زنند
از صاحب حرم چه توقّع کنند باز
آن ناکسان که تیغ به صید حرم زنند
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
اخبار فوری 👇👇👇
#بسیج
#خبرگزاری_بسیج
@Basij_qazvin