eitaa logo
خبرگزاری بسیج استان قزوین
4.6هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
5.5هزار ویدیو
37 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🥀🥀🌴🥀🕊🌹 گریه بر پیکر برادر عملیات «والفجر۱۰» بود. رزمندگان حدود چهارده ساعت در سرمای بسیار شدید منطقه توانسته بودند ارتفاعات صعب‌العبور «حلبچه» را پشت سر گذاشته و تمامی پایگاه‌های دشمن را به تصرف خود درآورند. من به همراه یکی از دوستانم، وارد یکی از پایگاه‌ها شده و با صحنه‌ی بسیار عجیبی روبرو شدیم. « اسماعیلی» فرمانده گروهان را دیدم که در کنار جنازه‌ی یکی از شهدا نشسته است. وقتی ما را دید، با لبخند و خوشرویی خاصی، از ما استقبال کرد. پرسیدم: «این شهید کیست؟» با لبخند در پاسخم گفت: «یکی از نیروهای گروهانم بود، که شب گذشته در درگیری با دشمن شهید شده است.» بعد از کمی صحبت با ایشان، خداحافظی کرده و راهی پایگاهی دیگر شدیم. در بین راه سؤالی ذهنم را مشغول خود کرده بود که: «چرا فرمانده کنار آن جنازه نشسته بود؟» از برادری که همراهم بود، موضوع را پرسیدم. ایشان گفت: «مگر شما متوجه نشدید؟» گفتم: «متوجه چی؟» گفت: «آن دو با هم برادر بودند و آن که شهید شده بود، برادر بزرگ‌تر فرمانده بود و «آرپی‌جی»زن گروهان!» خشکم زده و اشک در چشمانم حلقه زده بود و به این همه صبر و استقامت غبطه می‌خوردم. جالب‌تر این که هنوز چهلم شهادت برادر بزرگ‌تر فرا نرسیده بود، که برادر کوچک‌تر (فرمانده)‌ هم در عملیاتی در ارتفاعات «شیخ محمد» به شهادت رسید. ▫️یوسف حسین‌پور اخبار فوری 👇👇👇 @Basij_qazvin