eitaa logo
بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
324 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
70 فایل
لینک ارتباط با ادمین @basej_tolab_ilam
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️🌱 «علی‌اشرف» فرزند سهراب در اول شهریور سال ۱۳۴۵ در شهر ایلام در خانواده‌ای مذهبی و معتقد دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در دامان مادری مومن و مهربان گذرانید. ارتباط برادر بزرگش با حوزه علمیه قم و نهضت امام‌خمینی (ره) موجب شد تا علی‌اشرف از همان کودکی با نام امام و خیزش انقلابی مردم آشنا شود. پخش اعلامیه‌ها، شعارنویسی بر دیوار و شرکت پر شور در راهپیمایی‌ها، برنامه روزانه او تا پیروزی انقلاب به شمار می‌رفت. علی‌اشرف نعمتی پس از پیروزی انقلاب، فعالیت‌های ضد گروهکی خود را نخست در مدرسه راهنمایی فردوسی و سپس در دبیرستان شریعتی ایلام بر علیه سمپات‌های آنان آغاز کرد. روحیه ترحم و رسیدگی به مستضعفان و حساسیت نسبت به معضلات اجتماعی و موضع‌گیری قاطع در برابر ابتذال و التقاط از ویژگی‌های بارز این شهید بزرگ بود. سرانجام این طلبه‌مبارز پس از سال‌ها مجاهدت‌نفسانی و مبارزه خستگی ناپذیر و پس از حضور مستمر در جبهه‌های حق علیه باطل در تاریخ ۳۰ بهمن ماه سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر۵ در منطقه چنگوله به شهادت رسید. و پیکر پاکش در مزار شهدای صالح‌آباد و در جوار امامزاده علی‌صالح (ع) به خاک سپرده شد. می‌گوید: در بحبوحه سال‌های حضور شوم منافقین در جامعه همواره پیش می‌آمد که علی‌اشرف علیرغم سن کمش افراد مسافر و مستضعف را موقتا به مسجد آورده بعد از ادای فریضه نماز (به ویژه بعد از نماز مغرب و عشاء) به منزل می‌آورند و پای درد دل آنها می‌نشست و غذای خود را با آنها میل می‌کرد و هر گاه به دلیل عدم اعتماد به افراد ناشناس (چون در آن زمان منافقین به شدت مشغول فعالیت بودند از طرفی من چند بار تهدید به ترور شده بودم و در جنب منزل یکی از برادرانم مورد حمله نارنجک یکی از اعضا گروهک منافقین قرار گرفته بود) به این عمل ایشان ایراد می‌گرفتم و به او می‌گفتم در دعوت از این گونه افراد به منزل احتیاط لازم را بنماید. اما او بی‌اعتنا به مصلحت اندیشی‌های من از انجام وظایف شرعی همچون دیگر تکالیف خود هرگز غفلت و شک و تردید به خود راه نمی‌داد و این رویه را هم در برخورد با همکلاسی‌های مستضعف خود نیز اعمال می‌کرد و این را ما در مراسم شهادت ایشان زمانی متوجه شدیم که مشاهده کردیم خانمی با لباس‌های بسیار مندرس و کهنه که هیچ گونه نسبت فامیلی با ما نداشت به شدت گریه می‌کرد و به سر و روی خود می‌زد، فهمیدیم که این خانم مادر یکی از همکلاسی‌های شهید است و علی‌اشرف بارها برای کمک به فرزندش (هم از نظر درسی و هم از لحاظ مادی) به منزل آنها رفت و آمد داشته است. حالا هم هر وقت آن خانم یکی از اعضا خانواده ما را می‌بیند بی اختیار در فراق علی‌اشرف چشم‌هایش پر از اشک می‌شود و با حسرت از آن عزیز سفر کرده به نیکی یاد می‌کند. تا بزرگداشت آیت‌الله‌ حیدری ایلامی و یادواره شهدای روحانیت استان ایلام @basij_tolab_ilam