#نهج_البلاغه
▫️وَالْحِرْفَةُ مَعَ الْعِفَّةِ خَيْرٌ مِنَ الْغِنَى مَعَ الْفُجُورِ
🟠درآمد (کم) همراه با پاکى و درست کارى بهتر از ثروت فراوان توأم با فجور و گناه است
✍عفت از نظر لغت و موارد استعمال نزد علماى اخلاق، تنها به معناى خودنگهدارى جنسى نيست، بلکه هرگونه خويشتن دارى از گناه را شامل مى شود و در جمله بالا به اين معناست، زيرا بعضى به هر گناه و زشتى تن در مى دهند تا ثروتى را از اين سو و آن سو جمع آورى کنند اما مؤمنان پاک دل ممکن است از طريق حلال و خالى از هرگونه گناه به ثروت کمترى برسند; امام(عليه السلام) مى فرمايد اين را بر آن ترجيح بده.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
#نهج_البلاغه
▫️وَمَرَارَةُ الْيَأْسِ خَيْرٌ مِنَ الطَّلَبِ إِلَى النَّاسِ
🟠تلخى يأس (از آنچه در دست مردم است) بهتر است از دراز کردن دست تقاضا به سوى آنها
✍منظور از «يأس» در اين عبارت همان نااميدى است که انسان بر خود تحميل مى کند، به گونه اى که راه طلب از ديگرن را بر خويش مى بندد. اين کار گرچه تلخ است ; ولى سبب عزت و شرف انسان مى شود و به همين دليل، امام(عليه السلام) اين تلخى را از شيرينى طلب بهتر مى شمرد.
اين سخن بدان معنا نيست که انسان، تعاون و همکارى با مردم را در زندگى از دست دهد، زيرا زندگى اجتماعى چيزى جز تعاون و همکارى نيست، بلکه منظور اين است که چشم طمع بر اموال مردم ندوزد و سربار مردم نشود و با تلاش، براى معاش بکوشد.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
#نهج_البلاغه
▫️وَإِنْ کُنْتَ جَازِعاً عَلَى مَا تَفَلَّتَ مِنْ يَدَيْکَ، فَاجْزَعْ عَلَى کُلِّ مَا لَمْ يَصِلْ إِلَيْکَ
🟠«و اگر قرار است براى چيزى که از دست رفته ناراحت شوى و بى تابى کنى پس براى هر چيزى که به تو نرسيده نيز ناراحت باش (زيرا هر دو يکسان است)
✍بسيارند افرادى که اگر مال و مقامى که داشتند از دست رفت، ناله و فرياد سر مى دهند روزها و گاه ماه ها و سال ها دريغ و حسرت مى خورند; اما نسبت به اموال و مقامى که به آنها هرگز نرسيده چنان ديدى را ندارند. در حالى که اگر دقت کنند هر دو شبيه هم است; مقدر بوده مال و مقامى يک يا چند سال در اختيار من باشد و بعد از آن به حسب اسباب ظاهرى يا ماوراى طبيعى براى من تقدير نشده بوده است. چه فرق مى کند ميان بقا و حدوث; هرگاه در حدوث مقدر نبوده جزع نمى کنم چرا در بقا نيز چنين نباشد؟ البتّه گاه انسان خيال مى کند که مى بايست بيش از آن مدت در اختيارش بود; ولى بر حسب عالم اسباب خيال باطلى بوده و تأسف بر آن همانند تأسف کسى است که در خواب مال و مقامى را مى بيند و هنگامى که بيدار مى شود به سبب از دست رفتنش جزع و فزع مى کند.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
#نهج_البلاغه
▫️مَا أَقْبَحَ الْخُضُوعَ عِنْدَ الْحَاجَةِ، وَالْجَفَاءَ عِنْدَ الْغِنَی
🟠چه زشت است خضوع (در برابر ديگران) به هنگام نياز و جفا و خشونت به هنگام بى نيازى و توانگرى
✍اشاره به اينکه افراد ضيعف النفس به هنگام نياز به اين و آن چنان ذليلانه عرض حاجت مى کنند که تمام شخصيت آنها را زير سؤال مى برد; ولى به هنگام بى نيازى و توانگرى کسانى را که دست نياز به آنها دراز مى کنند با خشونت بر مى گردانند. هر دو صفت از نکوهيده ترين رذايل اخلاقى است. بايد به هنگام نياز، مناعت طبع را حفظ کرد و به هنگام بى نيازى و توانگرى، لطف و محبّت و تواضع را دريغ نداشت.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
#نهج_البلاغه
▫️مَنْ أَمِنَ الزَّمَانَ خَانَهُ، وَمَنْ أَعْظَمَهُ أَهَانَهُ
🟠کسى که خود را از حوادث زمان ايمن بداند زمانه به او خيانت خواهد کرد و کسى که آن را بزرگ بشمارد او را خوار مى سازد.
✍جمله اوّل اشاره به اين است که هيچ يک از نعمت هاى دنيا مورد اعتماد نيست; پيروزى ها، ثروت ها، حسن و جمال، محبوبيت ها و ساير مواهب مادى در هر لحظه در معرض زوال است. آنها که بر اين امور اعتماد کنند ناگهان دنيا به آنها خيانت کرده و يکى را پس از ديگرى از آنها مى گيرد. اين درست به آن مى ماند که انسان در مسير سيلاب خانه مجللى بنا کند که هر لحظه ممکن است سيلاب عظيمى جارى شود و خانه را در هم بکوبد، بنابراين منظور از زمان در اينجا دنيا و مواهب مادى دنياست و منظور از جمله دوم اين است که دنيا در نظرش مهم باشد و براى به چنگ آوردن آن تن به هر کارى بدهد. به يقين چنين کسى خوار و بى مقدار و در نظرها موهون خواهد شد.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
#نهج_البلاغه
▫️إِنَّمَا لَکَ مِنْ دُنْيَاکَ، مَا أَصْلَحْتَ بِهِ مَثْوَاکَ
🟠تنها از دنيا آنقدر مال تو خواهد بود که با آن سراى آخرتت را اصلاح کنى
✍اشاره به اينکه ثروت هاى دنيا مى آيد و مى رود و گاه آلاف و الوف از انسان باقى مى ماند و به دست ديگران مى افتد که حسابش در قيامت با اوست و لذتش در دنيا براى ديگران. هيچ يک از اينها مال حقيقى انسان نيست. تنها آن مقدار که براى اصلاح سراى آخرت از پيش فرستاده است مال حقيقى اوست.يعنى مال واقعى انسان تنها دو بخش است: بخشى که آن را مصرف و حدّاقل در دنيا از آن استفاده مى کند و بخش ديگرى که ذخيره آخرت و يوم المعاد مى سازد، بقيه اموالى خيالى هستند که گاه در حوادث از بين مى روند و اگر باقى بماند نصيب وارث است.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
#نهج_البلاغه
▫️وَمَنْ لَمْ يُبَالِکَ فَهُوَ عَدُوُّکَ
🟠کسى که به (کار و حق) تو اهمّيّت نمى دهد در واقع دشمن توست.
✍البتّه منظور کسانى هستند که به نحوى با انسان ارتباط دارند و شايد دم از دوستى مى زنند; اما هنگامى که پاى دفاع از حق، آبرو و شخصيت به ميان مى آيد کاملاً خونسرد و بى تفاوتند. اين نشان مى دهد که آنها در اظهار دوستى صادق نيستند و نوعى عداوت مضمر در درون دارند.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
#نهج_البلاغه
▫️إِذَا کَانَ الرِّفْقُ خُرْقاً کَانَ الْخُرْقُ رِفْقاً رُبَّمَا کَانَ الدَّوَاءُ دَاءً، وَالدَّاءُ دَوَاءً
🟠در آنجا که رفق و مدارا سبب خشونت مى شود، خشونت، مدارا محسوب خواهد شد; چه بسا داروهايى که سبب بيمارى گردد و بيمارى هايى که داروى انسان است
✍اصل و اساس در برنامه هاى زندگى، نرمش و مداراست; ولى گاه افرادى پيدا مى شوند که از اين رفتار انسانى سوء استفاده کرده بر خشونت خود مى افزايند؛ در مقابل اين افراد خشونت تنها طريق اصلاح است. جمله بعد در واقع به منزله علت براى اين جمله است، زيرا مواردى پيدا مى شود که دوا، درد را فزون تر مى سازد و تحمل درد، دوا محسوب مى شود اشاره به اينکه زخم هايى است که تنها درمان آن در گذشته داغ کردن و سوزاندن بود، به يقين در آنجا مرهم نهادن بيهوده و گاه سبب افزايش بيمارى است و به عکس گاه بيمارى هايى عارض انسان مى شود که سبب بهبودى از بيمارى هاى مهم ترى است.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
#نهج_البلاغه
▫️وَخَيْرُ مَا جَرَّبْتَ مَا وَعَظَکَ
🟠بهترين تجربه هاى تو آن است که به تو اندرز دهد
✍اشاره به اينکه تجربه ها گاه سود مادى مى آورد و گاه سود معنوى و بهترين تجربه ها آن است که داراى سود معنوى باشد.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
#نهج_البلاغه
▫️بادِرِ الفُرصَةَ قَبلَ أن تكونَ غُصّةً
🟠پيش از آن كه فرصت از دست برود، و اندوه ببار آورد، از فرصت ها استفاده كن.
✍فرصت به معناى فراهم بودن مقدمات براى رسيدن به يک مقصد است; گاه انسان مقصد مهمى دارد و مقدماتش فراهم نيست; ولى ناگهان در يک لحظه فراهم مى گردد که بايد بدون فوت وقت از آن لحظه استفاده کند و خود را به مقصد برساند که اگر غفلت کند و از دست برود چه بسا در آينده هرگز چنان شرايطى براى رسيدن به مقصد فراهم نگردد. فرصت مانند بادها و نسيم هاى موافقى است که به سوى مقصد مى وزد که اگر کشتى بادبانى از آن استفاده نکند ممکن است ساعت ها و روزها بر سطح دريا بماند و مايه غصه و اندوه شود.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام
#نهج_البلاغه
▫️وَبَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْيَا وَحَذِّرْهُ صَوْلَة الدَّهْرِ وَفُحْش تَقَلُّبِ اللَّيَالِي وَالاْيَّام
🟠با نشان دادن فجايع دنيا قلب را بينا کن و از هجوم حوادث روزگار و زشتى هاى گردش شب و روز آن را برحذر دار
✍گاه بر قلب انسان پرده هاى غفلت و هوا و هوس چنان فرو مى افتد که از درک حقايق مربوط به زندگى و سعادت خويش باز مى ماند براى کنار زدن اين پرده هاى غفلت و بينا ساختن دل چيزى بهتر از آن نيست که انسان حوادث تلخ دنيا و آفات و بلاها و دگرگونى هاى ناگهانى را که در زندگى قدرتمندان جهان نمونه هاى زيادى از آن ديده مى شودمورد دقت قرار دهد و بينايى را به دل باز گرداندتعبير به «فَجَائِعَ الدُّنْيَا» اشاره به فجايع مردم دنياست که همواره دگرگونى هايى را به دنبال دارد، يا اشاره به حوادث تلخى که ناخواسته در زندگى انسان ها رخ مى دهدجمله «صَوْلَةَ الدَّهْرِ» با توجّه به اينکه«صَوْلَة» به معناى حمله قاهرانه است خواه اين حمله از سوى حيوان درنده اى باشد يا انسان نيرومندِ ظالم، اشاره به آفات و بلاها و بيمارى ها و ناکامى ها ست که همچون حيوان درنده اى به انسان حمله مى کند در حالى که در مقابل آن قادر به دفاع از خويشتن نيست.فقره فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّيَالِي وَالاَْيَّامِ با توجّه به اينکه فحش به معناى هرگونه کار زشت و ناخوشايند است اشاره به اين دارد که با گذشت روزها و شب ها دگرگونى هاى ناخوشايندى در زندگى فرد و جوامع بشرى رخ مى دهد و فضاى زندگى را تيره و تار مى سازد اگر انسان در اين امور دقت کند بر بينايى او نسبت به حقايق اين جهان و مسير صحيح زندگى مى افزايد
📘#نامه_31
#نهجالبلاغه
▫️وَأَمْسِکْ عَنْ طَرِيق إِذَا خِفْتَ ضَلاَلَتَهُ، فَإِنَّ الْکَفَّ عِنْدَ حَيْرَةِ الضَّلاَلِ خَيْرٌ مِنْ رُکُوبِ الاَْهْوَالِ
🟠در راهى که ترس گمراهى در آن است قدم مگذار چه اينکه خوددارى کردن به هنگام بيم از گمراهى بهتر از آن است که انسان خود را به مسيرهاى خطرناک بيفکند
✍ جمله «وَأَمْسِکْ...» به رعايت احتياط در شبهات اشاره دارد که يکى از اصول مسلم عقلانى است; هرگاه انسان در برابر دو راه قرار گرفت: راهى روشن و خالى از اشکال و راهى مجهول و تاريک، عقل مى گويد هرگز در چنين راهى گام مگذار که ممکن است سرانجام شومش دامانت را بگيرد و اگر هم به مقصد برسى با ترس و وحشت و اضطراب خواهد بود. در راهى گام بنه که با اطمينان و آرامش تو را به مقصودت مى رساند.
📘#نامه_31
✅ سازمان بسیج طلاب و روحانیون استان ایلام