#روز_هشتم_محرم
#موذن_حرم
▪️فَقَطَعُوهُ بسُیوفَهُم اِرباً اِرباً▪️
🔘شبیه پیکرت تقطیع شد صوت حجازی ات
به دستی که زدم بر سر شمردم با و بای تو🔘
🔘تنت مانند قرآنی که زیر دست پا مانده
اذان می گوید ای قرآن زخمی هر هجای تو🔘
🔘 علی، آشکارا سبکتر شده بود. من که حامل او بودم و مرکب و مرکوب او، به وضوح این سبکی را در مییافتم. پیش از این احساس میکردم که علی بر من نشسته است با یک سلسه از حلقههای سنگین رنجیر. علی بر من نشسته است با یک سلسله کوه. اگر چه سخت نبود، اگر چه به خاطر علی همه چیز آسان مینمود، اما متفاوت بود.
🔘 اکنون احساس میکردم که پرندهای بر من نشسته است به همان بیوزنی و سبکبالی. گفت :«بچرخیم» و من از خدا میخواستم. و با خود شروع کرد به ترنم این عبارات. ترنمی که آرام آرام، جوهرهاش بیشتر شد و رنگ رجز به خود گرفت :«اکنون زمین و زمان جان میدهد برای جنگیدن. حالیا پردهها کنار رفته است. مصداقها آشکار شده است و حقیقت رخ نموده است. بیایید! پیش بیایید که من عقبگرد نیاموختهام. تا بدنهای شما هست، غلاف، به چه کار میآید؟!» او اگر چه این چنین میگفت، اما احساس من این بودکه این بار برای جنگیدن نیامده است؛ آمده است برای کشته شدن.
🔘 جنازهها را از زمین برچیده بودند، اما خون همچنان بر سطح میدان دلمه بسته بود. خون بسان اسفنجی شده بود که اگر چه به چشم جامد میآمد، ولی وقتی بر آن پا مینهادی خون تازه از زیر آن ترشح میکرد. آفتاب درست در وسط آسمان، نه، درست در وسط میدان بر زمین نشسته بود. هرم گرما پلک چشمها را هم میسوزاند. نه فقط دهان که حتی مجاری بینیام هم از شدت عطش خشک شده بود. احساس میکردم که خون به زحمت در لابلای رگهایم راه باز میکند. اما علی به گمانم دیگر تشنه نبود.
🔘اسب اگر حال و روز سوارش را نفهمد که اسب نیست! آن عقیقی که او مکیده بود، به آن چشمهای که او دهان سپرده بود، بر آن جامی که او لب زده بود و گذاشته بود و برنداشته بود، در پس آنچه نوش کرده بود، تشنگی دیگر معنا نداشت. آنچه او اکنون داشت، شادمانی و طربی غیرقابل وصف بود. حال او آسمان تا زمین با میدان اول تفاوت میکرد. تفاوتی میان مبارزه و معانقه. تفاوتی میان ستیز و معاشقه. این حال خوشش مرا نیز به وجد آورده بود. چرخ میزدیم. شمشیر آختهاش با تمام شانه و کتف، در هوا میچرخید، اما گردن هیچ گردنکشی داوطلب تماس با این شمشیر نمیشد.
🔘برشی از کتاب پدر، عشق و پسر به قلم سید مهدی شجاعی
#معاونت_فرهنگی_بسیج_دانشجویی
▫️بسیج دانشجویی علوم پزشکی اهواز
➥「 @BasijAjums 」