eitaa logo
عصر هنر
479 دنبال‌کننده
795 عکس
149 ویدیو
60 فایل
سازمان بسیج هنرمندان استان چ و ب
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳تقدیم به روح بلند وآسمانی استاد عزیز مرید محمدی نهاده شهر سر از درد و غم به دامانش ز هجرِ گوهر ارزنده و درخشانش بهار بود و صفایی از او به گلشنِ ما مُرید بود و مُرادِ تمام یارانش برای ما پدری بود مهربان که مدام نصیبمان شد از امواجِ لطف و احسانش معلمی که نشد قدرِ لحظه‌‌ای تعطیل بساطِ دفترِ تعلیم در دبستانش بزرگوار ادیبی که بود رونقِ شهر شکوه‌مندیِ یکشنبه‌هایِ عُمانش بزرگوار حکیمی، بزرگ استادی که بود برکت دنیایِ معرفت، خوانش چه قیصری که در این مُلک شعر حاضر بود همیشه لشکری از واژه‌ها به فرمانش چه شاعری که به محضِ بیانِ نام حسین(ع) شروعِ روضه‌یِ ما بود چشم گریانش چه شاعری که همیشه، هزار دغدغه داشت برایِ رونقِ شعر و ادب در ایرانش به سوز سینه‌ی خود هر کجا بیان می‌کرد از این حکایت و اوضاع نا به سامانش همیشه داشت غمِ دیگران به خاطر خویش برایِ درد وطن غصه بود در جانش چه شاعری که جدایش نکرد از مکتب کمینِ وسوسه‌های عیان و پنهانش همیشه یادِ شهیدان به شعرهایش بود همیشه سوخت به هر داغ قلب سوزانش دل شکسته‌یِ او بود آشنا با جنگ سرود هر نفس از شیرهایِ میدانش طنین سرخ صدایش حماسه‌ای نو بود برایِ یادِ بزرگیِ قهرمانانش همیشه در کفِ میدان به عشق حاضر بود نبود در پی جاه و مقام و عنوانش خدا گواه که جز خیر از او نشد حاصل گواه باد گواهیِ ما به غُفرانش چگونه مرده؟! که او زنده است با شعرش قسم به روح بلندش که نیست پایانش
مهربانی که به یاد همه بود آن مریدی که مراد همه بود او یکی بود و به تنهایی او هر کجا بود نماد همه بود غزلش شرح غم مردم شهر شعر او اشک مداد همه بود خانه ای داشت در آبادی عشق سرزمینی که بلاد همه بود حیف شد حیف که بر خاک افتاد تکیه گاهی که عِماد همه بود 📲 ما را در کانال عصر هنر شهرکرد دنبال کنید؛ 👇 https://eitaa.com/basijhonarmandanshk1401
غزلی ساخته ام مانده در او رنگ امید غزلی از عطش و شوق، هم آوای شهید غزلم بوم نجیبی است که درسینه ی آن دست نقاش زمان نقشی ازاحساس کشید واژه واژه همه‌ی حرف مراگفت غزل لحظه لحظه همه‌ی داغ مرا گفت جدید ایل من آتش غم شعله‌ور از رفتن شد بازهم زهر فراق است که اندیشه، چشید بلبلی خون دلی خورد در این مزرع شوق اجل از راه رسیده است که آن مرغ پرید باورش سخت ولی هست خبرها انگار رفته تا سمت خدا چرخ زنان روح مرید رفته از خاک به پرواز در آبان غریب پیر نیکو صفت زنده دل موی سپید ای مسافر سفر آخر تو بی تشویش برو آینه به کف سوی دیار خورشید خاطراتش همه جاهست غزل باید ساخت غزلی ساخته ام مانده در او رنگ امید 📲 ما را در کانال عصر هنر شهرکرد دنبال کنید؛ 👇 https://eitaa.com/basijhonarmandanshk1401