⚫ #خاطره یکی از همرزمان شهید مدافع حرم #محمود_مراداسکندری
💢وارد #سوریه که شدیم برای عرض ادب به بارگاه #حضرت_زینب و #حضرت_رقیه سلام الله علیهما رفتیم. بعد از آن هم در محل خود مستقر شدیم.
▪️روز بعد برای شناسایی محیط پیرامون حرکت کردیم. چند قدم که رفتیم دیدم محمود پوتین هایش را از پا درآورد و با #پای_برهنه به راه افتاد.
▪️مدام می پرسیدیم چرا این کار را انجام میدهی آقا محمود؟ هنوز چند متری بیشتر نرفته بودیم که دیدیم نشست و شروع کرد به #گریه . هر چقدر اصرار میکردیم بلند نمیشد چند نفری زیر بغلش را گرفتیم و بلندش کردیم. بلند بلند گریه میکرد و میگفت خدایا حضرت زینب کبری سلام الله علیها چطور این مسیر سنگلاخی را با پای پیاده با بچه های کوچک راه رفته آن وقت من چند متر بیشتر نمیتوانم بروم!
▪️بعد گفت رفقا بیایید تا آنجا که میشود سنگها را از جلو پای #شیعیان برداریم، همانطور که اباعبدالله #شب_عاشورا خارهای اطراف خیمه ها را برداشت که در پای کودکان و اهل حرم نرود
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
شهدای مدافع حرم خوزستان
📸شهید مدافع حرم
#سید_مجتبی_ابوالقاسمی
#دزفول
💢چند روزی تا شروع دهه ی مُحرم نمانده بود. دور هم نشسته بودیم. رو کردم به سیدمجتبی و گفتم: «یه شعری می خوام به زبون محاوره ای برام آماده کنی واسه حضرت رقیه! می خوام شب سوم مُحرم تو حسینیه بخونم!»
گفت: «به روی چشم حاجی! مضمون شعر چی می خوای باشه؟»
موارد را مطرح می کردم و از سید می خواستم که آن روایات و مقاتل و زبان حال ها را در شعرش به کار ببرد و همان مصائب و روایات در خصوص دختر سه ساله امام حسین علیه السلام را یکی یکی برایش شرح دادم. سعی میکردم فضای شهادت #حضرت_رقیه را برایش ترسیم کنم تا بیشتر در فضای شعری که مدّ نظر من است قرار بگیرد.
سرش پایین بود و من مشغول حرف زدن که یکباره چشمم به صورت سید افتاد. اشک هایش جاری و گونه هایش خیس شده بود. آنچه برایش روایت کرده بودم تا در محتوای شعر بگنجاند، شده بود روضه برایش.
با دیدن حالت سید، دیگر حرف نزدم و سکوت کردم. میترسیدم اگر داستان را ادامه بدهم، سید به هق هق بیفتد و صدای گریه اش بلند شود. من بغض کرده بودم و سید آرام اشک می ریخت.
همان مجلس چند نفره مان شده بود مجلس عزای حضرت رقیه! عجب دل صاف و نازک و شکننده ای داشت سیدمجتبی و یقیناً شعری که از این دل برمیخواست بر دل مینشست.
هنوز بند بند شعری را که نوشت به خاطر دارم: «کنج ویرونه شده ام همزبون بابا! بسته جونم به جون بابا! شدهام نوحه خون بابا! پامو دادم نشون بابا!»
آن شبی هم که نوحه را نوشت و آورد تا به من تحویل بدهد، به عنوان تمرین چند بند آن را خواندم.
سید گفت: «حاجی! میشه همه ی بندهای شعر رو بخونی!» تک تک بندها را خواندم و سید زار زار گریست. آن شب هم روضه ای دیگر برپاشد. روضه ای سوزناک تر از روضه ی قبل.
✍🏻راوی: حاج رجب لطفی خلف(مداح اهل بیت)
📕منبع: کتاب «سید زنده است»
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
همیشه دستای خواهرزادههاش رو میگرفت، اشک تو چشماش جمع میشد 😢 و میگفت:
این دست ها خیلی ظریف و کوچیکن
و به یاد #حضرت_رقیه سلام الله علیها اشک میریخت😔♥
📜بخشی از وصیت نامهی #شهید_رضا_عادلی :
مگر ما شیعیان نباشیم که واقعه ی #عاشورا دوباره رقم زده شود و دوباره کودکی سه ساله در خرابه های #شام با پاهای کوچک و دستان کوچک بر روی خارها قدم بزند و سر بریده ی پدر را در آغوش بگیرد...😔
🏴شهادت حضرت رقیه(س)تسلیت باد🏴
📸تصویر شهدای مدافع حرم #احمد_حاجیوند_الیاسی و #رضا_عادلی
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
📽فیلمی از آخرین دیدار و بوسه دختر شهید مدافع حرم #نادر_حمید بر صورت پدر
⚫انتشار به بهانه سالروز شهادت #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها)
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#اربعینی_ها
📸شهید مدافع حرم #عارف_کایدخورده در کنار پدرشان در #پیاده_روی_اربعین
🔰 #مادر_شهید درباره ایشان میگویند:
پدر عارف خیلی مرد بزرگی بود هشت ماه و هشت روز بعد از شهادت عارف جان پدرشان هم شهید شدند. پدر ایشان رزمنده و برادر شهید و خودشان هم ایثارگر و #جانباز شیمیایی #دفاع_مقدس بودند و دقیقا هشت ماه و هشت روز بعد شهادت عارف، پدرشان شهید شدند.
👈وظیفه خودم میدانستم که ایشان را با اهل بیت آشنا کنم پدرش هم که نمونه بارز از پیروان علی علیه السلام بودند. یادم است از زمانی که ازدواج کردم تا به امروز از همه لحاظ ایشان حلال و حرام را رعایت میکردند این همه موقعیت وام گرفتن داشتیم، اما هیچوقت وامی بالاتر از ۴ درصد نمیگرفتند و همه چیز را رعایت میکردند. عارف با رزق و نان حلال بزرگ شد و زمانی که باردار بودم با این که سِنی نداشتم همیشه سعی میکردم #دائم_الوضو باشم و حتی موقع شیر دادن پسرم هم سعی میکردم #وضو داشته باشم و حلال و حرام را رعایت کنم و عارف را با #اهل_بیت تا جایی که میتوانستم آشنا کنم و برای همین همواره در حال مطالعه بودم تا بتوانم عارف و خواهرش را در حد توان با خصوصیات اهل بیت آشنا سازم و برای همین سعی داشتم داستان زندگی اهل بیت را به شیواترین نحو برای آنان تعریف کنم و داستان مورد علاقه فرزندانم همیشه مربوط به زندگی #حضرت_علی_اکبر و #حضرت_عباس و #حضرت_رقیه سلام الله علیهم بود. یادم است حتی وقتی بزرگ شدند خیلی راحت تحت تاثیر روضهها بودند و میدانستند #روضه واقعا رزق میدهد. فرزندانم را اینگونه بزرگ کردم.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
🔰همسر شهید مدافع حرم #ناصر_مسلمی_سواری
💢خیلی رفتارهایش تغییر کرده و از این رو به آن رو شده بود. من خیلی تعجب کرده بودم، اما به همسرم اعتماد داشتم.
مدام فیلمهای جنگ سوریه را میدید و خیلی ناراحت بود. همواره پيگير بود و در تلاطم شبها #نماز_شب میخواند و گریه میکرد. نهایتا از طریق دوستان افغانیاش که در بازیافت همکار بودند با هویت افغانی آن هم از #مشهد به سوریه رفت و در #تیپ_فاطمیون به عنوان فرمانده منصوب شد.
من تا زمان رسیدنش به سوریه از همه چیز بی اطلاع بودم. میگفت: به دور از غیرت است که زنان مسلمان بی پناه باشند و حرم #حضرت_زینب و #حضرت_رقیه سلام الله علیهما در معرض تهدید باشد و من در خانه و کنار فرزندانم بی تفاوت باشم.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
🔰 #همسر_شهید مدافع حرم #ایوب_رحیم_پور از #امیدیه
💢یک شب یکی از دوستانش پارچه روی قبر #حضرت_رقیه سلام الله علیها را برایمان آورده بود. ایوب رفت حیاط و زار زار گریه میکرد. بعد رفت اتاقش شروع به خواندن نماز کرد. خوابش برد. صبح بیدار شد و گفت که خواب دیده است. آن شب هر دوی ما خواب دیده بودیم. او خواب دیده بود که به #حج_تمتع رفته و در حال انجام اعمال، ناگهان همراه #شهدای_منی به آسمان پرواز کرده است. من هم خواب دیدم که در مجلس #روضه خانم نشسته بودم. ناگهان مردی بلند قد با چهرهای نورانی نگاهم کرد و با صدای دلنشین و مهربانانه گفت: گریه نکن و نگران هیچ چیزی نباش. آرام باش.
👈نمیدانستم چه بگویم. به ایوب میگفتم چطور از بچهها میگذری؟ چطور از محمد پارسا میگذری؟ میگفت این حرفها را نزن. من اگر بروم شما #حضرت_زینب سلام الله علیها را دارید. از همه مهمتر خدای زینب را دارید. دلم آرام نداشت تا اینکه من و بچهها را به #کربلا فرستاد. بعد از #زیارت آرام شدم.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🎥دقایقی با فرزندان شهید مدافع حرم #مهدی_نظری
👈ابوالفضل و زینب نظری هردو فرزندان شهید مدافع حرم مهدی نظری هستند که پس از گذشت چهار سال از شهادت پدرشان در #خانطومان سوریه، آماده برای در آغوش کشیدن پیکر پاکش شدند.
در این دقایق کوتاه ابوالفضل از تصوری میگوید که در آن پدر سالم و زنده بر میگردد و زینب از رویایی تعریف میکند که در آن میزبان پدر شهیدش میشود.
#شهید_مهدی_نظری که برای دفاع از حرم #حضرت_زینب و #حضرت_رقیه خاتون سلام الله علیهما به سوریه اعزام شده بود در جریان حمله نیروهای تکفیری به منطقه #خان_طومان در تاریخ ۲۰ خرداد ماه سال۱۳۹۵ در استان حلب سوریه به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد و اکنون بعد از چهار سال و چهار ماه به وطن بازگشته و در #اندیمشک به خاک سپرده میشود.
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
🎥روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها کنار شهدای مدافع حرم در #گلزار_شهدای_اهواز
💥ببینید و انتشار دهید
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#حرم_حضرت_رقیه
ای پاک تر از اشکِ زلالِ مهتاب
در بحرِ ولا گوهرِ ناب و کمیاب
دل گشته دخیلِ چادرِ خاکی تو
یا سیِّدتی رُقیّه بِنتُ الارباب
📸تصویر شهید مدافع حرم #احسان_کربلایی_پور در حرم #حضرت_رقیه سلاماللهعلیها
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سالگرد_شهادت
◾️ #مادر_شهید مدافع حرم #عارف_کایدخورده:
عارف با رزق و نان حلال بزرگ شد و زمانی که باردار بودم با این که سِنی نداشتم همیشه سعی میکردم #دائم_الوضو باشم و حتی موقع شیر دادن پسرم هم سعی میکردم #وضو داشته باشم و حلال و حرام را رعایت کنم و عارف را با #اهل_بیت تا جایی که میتوانستم آشنا کنم و برای همین همواره در حال مطالعه بودم تا بتوانم عارف و خواهرش را در حد توان با خصوصیات اهل بیت آشنا سازم و برای همین سعی داشتم داستان زندگی اهل بیت را به شیواترین نحو برای آنان تعریف کنم و داستان مورد علاقه فرزندانم همیشه مربوط به زندگی #حضرت_علی_اکبر و #حضرت_عباس و #حضرت_رقیه سلام الله علیهم بود. یادم است حتی وقتی بزرگ شدند خیلی راحت تحت تاثیر روضهها بودند و میدانستند #روضه واقعا رزق میدهد. فرزندانم را اینگونه بزرگ کردم.
🗓شهادت ۲۷ آبان ۹۶
📿شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam
#سالگرد_شهادت
◾️همسر شهید مدافع حرم #ایوب_رحیم_پور
🔻یک شب یکی از دوستانش پارچه روی قبر #حضرت_رقیه سلام الله علیها را برایمان آورده بود. ایوب رفت حیاط و زار زار گریه میکرد. بعد رفت اتاقش شروع به خواندن نماز کرد. خوابش برد. صبح بیدار شد و گفت که خواب دیده است. آن شب هر دوی ما خواب دیده بودیم. او خواب دیده بود که به #حج_تمتع رفته و در حال انجام اعمال، ناگهان همراه #شهدای_منی به آسمان پرواز کرده است. من هم خواب دیدم که در مجلس #روضه خانم نشسته بودم. ناگهان مردی بلند قد با چهرهای نورانی نگاهم کرد و با صدای دلنشین و مهربانانه گفت: گریه نکن و نگران هیچ چیزی نباش. آرام باش.
نمیدانستم چه بگویم. به ایوب میگفتم چطور از بچهها میگذری؟ چطور از محمد پارسا میگذری؟ میگفت این حرفها را نزن. من اگر بروم شما #حضرت_زینب سلام الله علیها را دارید. از همه مهمتر خدای زینب را دارید. دلم آرام نداشت تا اینکه من و بچهها را به #کربلا فرستاد. بعد از #زیارت آرام شدم.
🗓شهادت ۱۷ آذر ۹۴
📿شادی روحشان #صلوات
🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
🆔 @basijiyanegomnam