eitaa logo
خبرگزاری بسیج بافق
1هزار دنبال‌کننده
23.1هزار عکس
2.6هزار ویدیو
16 فایل
خبرهای #بسیجیان_بافق را برای ما ارسال کنید. خبرهای #بسیج را برای ما ارسال کنید: @Basijbafgh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱رحمت خدا بر اوکه میگفت: ای عاشقان اباعبدالله، بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل کنیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکر گزاری بجا آورده باشیم. | شهیدمهدی‌باکری 🕊🌹| 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
▫️مقید بود هر روز زیارت عاشورا بخواند، حتی اگر کار داشت‌ و سرش شلوغ‌بود سلام آخر زیارت رو می خواند. ▫️دائما می گفت، اگر دست جوان ها رو بذاریم توی دست امام حسین، همه مشکلاتشان حـل میشود و امام حسین علیه السلام با دیده لطف به ما نگاه می‌کند ...🌱 🍂شهیدابراهیم‌هادی 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
🌱نزدیک ظهر روز یکشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۳ بود که شیخ هادی به همراه دیگر رزمندگان به روستای مکشیفیه در بیست کیلومتری سامرا وارد شدند. ساختمان کوچکی در آنجا وجود داشت که بیست نفر از نیروهای عراقی به همراه هادی به داخل آن رفتند. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که یک بولدوزر انتحاری با بدنه ای پوشیده شده از ورق های آهن (ضد گلوله) از سمت بیرون روستا به سمت سنگرهای نیروی مردمی حرکت کرد. لحظاتی بعد صدای انفجاری آمد که زمین را لرزاند! صدها کیلو مواد منفجره، آسمان را سیاه کرد. انفجار به قدری عظیم بود که پیکر شهدا قادر به شناسایی نبود. در اصل پیکر محمدهادی ذوالفقاری پرت شده بود و بعد از ۴ روز بدن این شهید بی پلاک شناسایی شد. شهید محمدهادی ذوالفقاری🥀 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
🍂صبح زود یکی از اقوام خیلی دورمان که رفت و آمدی با هم نداشتیم آمده بود برای تشییع مصطفی. برایم عجیب بود که چطور ما را پیدا کرده و سر از اینجا درآورده.برایمان تعریف کرد:که از حضرت عباس (علیه السلام) حاجتی داشتم قبل از شهادت پسرتان خواب حضرت عباس(علیه السلام)را دیدم. در خواب حضرت به من گفتند: نماینده من در روز تاسوعا داره میاد پیشم. برید پیش اون. وقتی بیدار شدم متوجه منظور حضرت عباس(ع)نشدم. دوباره خواب ‌‌‌دیدم، اینبار مادر مرحومم رو دیدم. گفت: چرا نرفتی پیش نماینده حضرت عباس(ع) و بعدش عکس مصطفی رو نشونم داد. بعد از بیدار شدن با پرس و جو فهمیدم که از فامیلای خودمون هست این شهید. به نقل از مادر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده (سیدابراهیم)🌱 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
🍂حجت عاشق شهادت بود 5سال قبل از شهادتش اتاقش را با عنوان "حجره شهید حجت رحیمی" مزین نمود و با شهدا انس عجیبی داشت قبل از شهادتش هر کس وارد اتاقش می شد بوی شهید و شهادت به مشامش میخورد و براین اساس بود که تقدیر الهی براین شد تا حجت خوبی ها در اسفند ماه ۱۳۹۰ در خرمشهر شهر خونین و در نزدیک ترین نقطه به مرقد اربابش حسین شهد شهادت را در جریان جنگ نرم و در حین ماموریت در ستاد راهیان نور کشور بنوشد. و اینچنین است که راه شهادت هنوز برای برخی خواص باز است... 📜وصیت شهید حجت الله: 🍂خدایا! مرا به صراط شهدا و صراط امام ثابت بدار تا شرمنده آنها نشوم و با روی سفید به دیدارشان بیایم. شهید حجت الله رحیمی🌱 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
✍یک شب در تنهایی همانطور که داشتم می‌نوشتم، چشمم به یک نقّاشی که در تقویمی ‌چاپ شده بود، افتاد. یکی از نقّاشی‌ها زمینه‌ای کاملا سیاه داشت و وسط این سیاهی، شمع کوچکی می‌سوخت که نورش در مقابل این ظلمت، خیلی کوچک بود. زیر نقّاشی به عربی شاعرانه‌ای نوشته شده بود: «من ممکن است نتوانم این تاریکی را از بین ببرم، ولی با همین روشنایی کوچک، فرق ظلمت و نور و حق و باطل را نشان می‌دهم و کسی که دنبال نور است، این نور هر چقدر کوچک باشد، در قلب او بزرگ خواهد بود». آن شب، تحت تاثیر این شعر و نقّاشی خیلی گریه کردم شهید مصطفی چمران🌱 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
📜سجاد‌زبرجدی شهید مدافع حرم در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش آورده است: اگر درد و دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید، بیایید سر مزارم؛ به لطف خداوند حاضر هستم. 🔹برادر شهید روایت می‌کند: مرتبه اول به من گفت که عازم کردستان است. بعد از بازگشت از مأموریت، به من گفت داداش حقیقتش این است که من به سوریه رفته بودم. خیلی از دستش ناراحت شدم و گفتم تو چرا به من نگفتی؟ گفت به خاطر اینکه ناراحت و نگران نشوی نگفتم. بعد از مأموریت اولش ۲۵ روز به مرخصی آمد که اواخر مرخصی به من گفت دارم برای مأموریتی به اصفهان می‌روم و هشت ماهی آنجا هستم. با خودم گفتم اینطوری سجاد تا هشت ماه دور و بر ما ماندگار است و به سوریه نمی‌رود اما دو روز قبل از اینکه به اصفهان برود. مأموریت پیش می‌آید و سجاد مجدداً داوطلبانه راهی سوریه می‌شود. شهید سجاد زبرجدی🍃 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
🍂سال دوم راهنمایی بود و ما در کرج زندگی می کردیم. قرارشد که مقام معظم رهبری برای دیدار با مردم کرج تشریف بیاورند. مردم همه جا را چراغانی کرده بودند. من به خانه آمدم و دیدم که رسول در خانه است، در حالی که نباید در آن ساعت از روز خانه می بود. علتش را از رسول پرسیدم. گفت: امروز معلمشان سر کلاس گفته بود: ما نمی دانیم این حکومت را چگونه باور کنیم؟!!! از یک طرف می گویند اسراف گناه است و از طرفی هم شهر را چراغانی کرده اند!!! بروید ببینید در شهر چه خبر است؟!!! حرفش که به اینجا می رسد رسول بلند می شود و می گوید: چراغانی که چیزی نیست، جانمان را هم فدای آقا می کنیم. معلم هم عصبانی می شود و می گوید: خلیلی باز تو حرف زدی؟! در این کلاس یا جای منه یا جای تو! رسول هم از سر جایش بلند می شود ومی گوید: شما استادی و من به احترام شما می روم.🌱 🕊شهید رسول خلیلی 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
🌱قرار بود با چراغ مخصوص، راه رو به بچه ها نشون بده. چراغ توی دست راستش بود که تیری به دستش خورد، گفتیم چراغ رو رهاش کن؛ گفت: نه! من راهنما هستم. با دست چپ چراغ رو گرفت تیری به پهلویش نشست باز هم کوتاه نیامد تیر بعد به دست چپش خورد چراغ رو به دندان گرفت تیر بعد به فکش خورد چراغ که افتاد خودش هم افتاد. شهید اسماعیل مسعودی🌱 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
🥀حاج احمد اقا داشت حکم ریاست جمهوری‌ اش را در محـضر امــــام می‌خـوانـد آن لحـظه چـهره شهیـــــد رجایی خـیلی برایـم قابـــــل تـــــوجه بود. چهره‌ای گرفته و متفکر شب ازایشان پرسیدم: وقتی داشـــــتند حکم ریاســـــت جمهوریـــــتان رامیخوانـدند، خیلی در خـودتان بودید جریان چـه بود؟ گفت: خوب فهمیدی! آن موقع داشـتم به خـود می‌گـفتم فکر نکـنی حالا کسی شـدی؛ تو هـمان رجـایی سـابق هــستی؛ از خـدا خواسـتم کــــمکم کند تا خود را گم نکنــــم، از او خواسـتم قــــدرتی به مــــن دهد تا بتـــوانم به این مــــردم خدمت کنم. شهید محمدعلی رجایی🌱 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
🌱نوکر، محال است صاحبش را نبیند من نیز صاحبم را، محبوبم را دیدار کردم اما افسوس که تا این لحظه که این وصیت را می‌نویسم دیدار مجدد او نصیبم نگشت. بدانید که امام زمانمان حیّ و حاضر است واو پشتیبان همه شیعیان میباشد از یاد او غافل نگردید... برادران و خواهرانم! فرزندانتان را به عشق مهدی (عج) آشنا سازید و آنان را برای جهاد در راه آن حضرت همیشه آماده نگهدارید. قسمتی از وصیتنامه شهید مصطفی ابراهیمی مجد🕊 🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh
🍂بابک جوان امروزی بود اما غیرت_دینی داشت. همین غیرت دینی بود که او را به زینبیه و کربلای امام حسینی رساند از آن دست جوانان‌های امروزی که غیرت دینی دارند. می‌گفت: خانم حضرت زینب(سلام الله علیها) من را طلبیده، باید بروم، تاب ماندن ندارم. ‌‌●بله، بابکم تیپ امروزی داشت. پسرم همیشه می‌خندید، خوش‌تیپ بود و زیبا بابک پر از شادی بود و پر از شور زندگی اما فرزندم به خاطر اعتقاداتش و برای پیوستن به خدا از همه اینها گذشت و عاشقانه پر کشید. بابک فرزند نسل سوم و چهارم این انقلاب بود. دلبستگی‌های زیادی به زندگی داشت، امروزی بود و تمامی اینها را به خاطر دفاع از حریم آل‌الله و مادرش خانم زینب(س) رها کرد. ✍راوی: مادر شهید شهید بابک نوری هریس 🌱 ‍       🔰با همراه شوید: 🆔 @basijnews_bafgh