بسماللّه الرّحمن الرّحیم
روایتی کوتاه از روحانی شهید حاج علی فلاح مرقی
#میخوام_دستمو_بدم
بالاخره به آرزویش رسیده بود و به رفقای شهیدش ملحق شدهبود. امروز مراسم ترحیمش بود و رفیق جاماندهاش با چشمانی خیس خاطراتش را ورق میزد: تو جبهه دستش بدجور مجروح شدهبود. تو بیمارستان بستری بود و قرار بود فردا صبح راهی اتاق عمل بشه و دستش رو قطع کنن!
اما درست همون شب،اتفاق عجیبی افتاد. پرستارهادور تختش جمع شدن و دیدن داره تو خواب حرف میزنه و این دوتا جمله رو هی تکرار میکنه« نه منم باید دستمو بدم. دست شما قطع شده، منم میخوام دستمو بدم» روز عمل فرا میرسه و دکتر مجدداً قبل از عمل از دستش عکس میگیره. اما در کمال ناباوری میبینه دست کاملاً سالمه و اصلاً احتیاج به عمل نداره!
✍️ فاطمه سادات مروّج
به مناسبت سالروز سوم خرداد«فتح خرمشهر»
#پایگاه_حضرت_نرجس_س_روستای_مرق
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
@gharargahesayberiii