کلاس بدنسازی خواهران
با مربی گری خانم صالح
پایگاه بسیج شهدای آبشیر ین
🔷برنامه حلقه معرفت🔶🔹🔸
📣اولین جلسه ،مصادف با سالگرد ازدواج زوج خوشبخت و آسمانی ،حضرت امیرالمومنین (ع) و بانو فاطمه زهرا(س).🎉🎊🎉🎊🎉🎊
💠💠💠عنوان:حجاب و عفاف🧕🏻
💭ویژه:جوانان و نوجوانان
📆تاریخ:دوشنبه ۲۱تیرماه
⏰زمان:(۶:۳۰)
🔰 جلسه:اول
🕌مکان:مسجد جامع جوشقان(قسمت زینبیه)
🌹💐🎋منتظر حضور گرم و صمیمی شما عزیزان هستیم.
💠طرح تربیتی نسل سلیمانی🍂🍃
🆔@Tarhtarbiatiy_naslsoleimaniy
یک تلنگر:
🚕 باعجله سوار تاکسی شدم. اصلا حواسم نبود که ماسکم رو نزدم😷
ماشین که حرکت کرد، صدای خانمی که صندلی عقب بود رو شنیدم که گفت: آقا لطفا ماسکتون رو بزنید!
در حالیکه داشتم ماسکم رو میزدم، برگشتم صندلی عقب رو نگاه کردم، یه خانوم بدحجاب که دو ماسک زده دیدم😷
🙈 گفتم ببخشید اصلأ حواسم نبود...
بعد گفتم: خانوم میشه منم از شما خواهش کنم لطفاً حجابتون رو درست کنید؟
📌 با لحن تندی گفت: چه ربطی داره آقا!!؟
گفتم خانوم محترم، همونطور که احتمال داره با ماسک نزدن من به شما ویروسی منتقل بشه
با این سر و ظاهر و تیپ شما و امثال شما هم، ویروس گناه در جامعه پخش میشه
و اونقدر آثار سوء داره که از هم پاشیده شدن خانواده های زیادی، و چشم چرون شدن مردان جامعه، فقط بخش کمی از مضراتشه!!
و این کار شما نه تنها جسم ما، بلکه روح مارو هم آزار میده!
گفت: من اختیار خودم رو دارم و به کسی ربطی نداره، شما چشماتون رو ببندید😳
منم ماسکم رو برداشتم و گفتم: چه خوب! پس من هم مثل شما اختیار خودم رو دارم. شما هم جلوی بینی خودتونو ببندید😉
💢 اینجا بود که راننده تاکسی هم سکوتش رو شکست و گفت: خانوم، اختیار شما توی خونه خودتون هست!!! وقتی به جامعه وارد شدید باید قوانین جامعه رو رعایت کنید و بیرون از خونه، قانون اینه!!
🔹 هنوز منم خودم رو آماده کرده بودم چیزی بگم که...
گفت: آقا نگهدار میخوام همین جا پیاده بشم
آقای راننده هم سریع نگه داشت اونم پیاده شد و در رو کوبید و رفت...😳
ماسکم رو زدم و گفتم آقای راننده ببخشید مشتری تون رو هم پَروندم،کرایه تون رو هم نداد!
اون بنده خدا هم یه لبخندی زد و گفت فدای سرت...
✍ همین طور که داشتیم میرفتیم با خودم کلنجار میرفتم که چطور میشه در عرض چند ماه، دولت و مردم دست به دست هم می دن و ماسک زدن رو بین مردم جا میندازن... اما همین عمل رو برای حجاب انجام نمیدن و میترسن که با یک کلمه و توصیه مؤدبانه، با این عمل پر از خطر مقابله کنن؟؟
تا جایی که ما حرفش رو میزنیم اینطوری عکس العمل نشون میدن!
🔰 چطور میشه برای کرونا به هر مکان عمومی که میخوای وارد بشی اول نوشته *بدون ماسک وارد نشوید*!!
و اگه بدون ماسک وارد بشی همه چپ چپ نگاهت میکنن بعد هم بعضی جاها خدمات رسانی نمیکنن!
👈 چرا در قضیه ماسک همینقدر میفهمیم که جامعه مانند کشتیه که ماسک نزدن یعنی سوراخ کردن کشتی و ضرر زدن به همه ولی ...در قضیه *حجاب*، اینو نمیفهمیم!؟ یا نمیخوایم بفهمیم ؟؟!!!!🙄🙄🙄
👈کاش برای حمایت و حفظ حجاب هم به اندازهای که بخاطر ماسک تذکر میدیم، تذکر میدادیم.🤔
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
*تذکر زبانی*
*وظیفه همگانی*
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
تلنگرانه👌🏻
خواهرم
حجاب تو
کوبنده تر از
خون من است
این وصیت همه شهداست 🌹
پایگاه ریحانه النبی
حوزه حضرت زینب (س)🌹
برش هایی از کتاب 📚 "پرواز بغداد - بهشت"
محمّدرضا انجمشعاع بسیجی اعزامی از کرمان آموزش راپـل را یکی از سختترین مراحل آمـوزش میداند:
«در سمت غرب پادگان یک منبع آب در ارتفـاع پانـزده تا بیستمتری وجود داشت. همۀ ما را آنجا روی زمین نشاندند. ابتدا بهصورت تئوری چگونگی فرود را آمـوزش دادند. به گمانم آقای مهرابی آمـوزش داد. بعد هم حاج قاسم بهصورت عملی نشانمان داد و بعد یکییکی رفتیم بالای منبع. بهوسیلـۀ سیمهـا پائین میآمدیم که خیلی وحشتناک بود. باور کنید بالا رفتن از منبع هم سخت بود و اگر کسی نمیتوانست، از همان ارتفاع به پائین پرتش میکردند.»
علاوه بر آموزش راپـل به نیروها، نحوۀ پریدن از خودرو نیز آموزش داده شد. مهـرابیپور در مورد آمـوزش پریدن از خودرو میگوید:
«پرش از خودرو مربوط به آموزش پادگـان امـام علیعلیهالسلام در تهران میشد که اوایل سال ۱۳۶۰، من و حاج قاسم آنجا آموزش دیدیم و بارها از خودرو پائین پریدیم و آن روز به بسیجیها آموزش دادیم.»
با تمام فراز و نشیبها، روز دوشنبه اول تیرماه دورۀ آموزش یازدهم بسیج به پایان رسید.
علی مهاجری ظهر سهشنبه دوم تیرماه، بسیجیهای عضو گروهـان صف را در میدان صبحگاه پادگان جمع کرد. او از تلاش، کوشـش، پشتکار و جدیتی که در امر آمـوزش بهکار برده بودند، همچنین از همکاری آنها با کادر آمـوزشی پادگان تشکر کرد.
در این مراسم ساده و مختصر حاج قاسم، حمید مهرابیپور، محمّدرضا دامغانی و منصور فتحی هم حضور داشتند و بسیجیها توانستند برای اولین بار لبخند آنها را ببینند.
دورۀ دوازدهم آموزش بسیجیان، مصادف با ماه مبارک رمضان شد. با آغاز ماه مبارک رمضان بهنظر میرسید فرصتی که علی مهاجری و همکارانش در پی آن بودند تا در جبههها حضور پیدا کنند فراهمشده بود. چراکه دیگر با تعطیلی پادگـان آموزشی فرماندۀ سپـاه نمیتوانست دلیل قانعکنندهای برای رد تقاضای علی مهاجری پیدا کند و سرانجام پس از سه روز پیگیری، با حضور نیروها در جبهه موافقت کرد. مهاجری و ده نفر از کارکنان کادر و مـربّیان پادگـان آمـوزشی بههمراه بسیجیهای دورۀ دوازدهم آمادۀ اعزام به جبهه بودند.
ادامه دارد...
برگزیده ای ازسیرمطالعاتی کتاب پروازبغداد-بهشت درفضای مجازی
#علمی پایگاه مقاومت بسیج سمیه
#حوزه حضرت زینب س کاشان
برش هایی از کتاب 📚 "پرواز بغداد - بهشت"
محمّدرضا انجمشعاع بسیجی اعزامی از کرمان آموزش راپـل را یکی از سختترین مراحل آمـوزش میداند:
«در سمت غرب پادگان یک منبع آب در ارتفـاع پانـزده تا بیستمتری وجود داشت. همۀ ما را آنجا روی زمین نشاندند. ابتدا بهصورت تئوری چگونگی فرود را آمـوزش دادند. به گمانم آقای مهرابی آمـوزش داد. بعد هم حاج قاسم بهصورت عملی نشانمان داد و بعد یکییکی رفتیم بالای منبع. بهوسیلـۀ سیمهـا پائین میآمدیم که خیلی وحشتناک بود. باور کنید بالا رفتن از منبع هم سخت بود و اگر کسی نمیتوانست، از همان ارتفاع به پائین پرتش میکردند.»
علاوه بر آموزش راپـل به نیروها، نحوۀ پریدن از خودرو نیز آموزش داده شد. مهـرابیپور در مورد آمـوزش پریدن از خودرو میگوید:
«پرش از خودرو مربوط به آموزش پادگـان امـام علیعلیهالسلام در تهران میشد که اوایل سال ۱۳۶۰، من و حاج قاسم آنجا آموزش دیدیم و بارها از خودرو پائین پریدیم و آن روز به بسیجیها آموزش دادیم.»
با تمام فراز و نشیبها، روز دوشنبه اول تیرماه دورۀ آموزش یازدهم بسیج به پایان رسید.
علی مهاجری ظهر سهشنبه دوم تیرماه، بسیجیهای عضو گروهـان صف را در میدان صبحگاه پادگان جمع کرد. او از تلاش، کوشـش، پشتکار و جدیتی که در امر آمـوزش بهکار برده بودند، همچنین از همکاری آنها با کادر آمـوزشی پادگان تشکر کرد.
در این مراسم ساده و مختصر حاج قاسم، حمید مهرابیپور، محمّدرضا دامغانی و منصور فتحی هم حضور داشتند و بسیجیها توانستند برای اولین بار لبخند آنها را ببینند.
دورۀ دوازدهم آموزش بسیجیان، مصادف با ماه مبارک رمضان شد. با آغاز ماه مبارک رمضان بهنظر میرسید فرصتی که علی مهاجری و همکارانش در پی آن بودند تا در جبههها حضور پیدا کنند فراهمشده بود. چراکه دیگر با تعطیلی پادگـان آموزشی فرماندۀ سپـاه نمیتوانست دلیل قانعکنندهای برای رد تقاضای علی مهاجری پیدا کند و سرانجام پس از سه روز پیگیری، با حضور نیروها در جبهه موافقت کرد. مهاجری و ده نفر از کارکنان کادر و مـربّیان پادگـان آمـوزشی بههمراه بسیجیهای دورۀ دوازدهم آمادۀ اعزام به جبهه بودند.
ادامه دارد...
برگزیده ای ازسیرمطالعاتی کتاب پروازبغداد-بهشت درفضای مجازی
#پایگاه مقاومت بسیج سمیه
#حوزه حضرت زینب س کاشان