eitaa logo
خبرگزاری بسیج شهرستان پلدختر
1.9هزار دنبال‌کننده
26.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
24 فایل
سوژه های خبری(فیلم، عکس...) را برای ما ارسال نمائید. ارتباط با مدیر کانال: @moh_A123
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین و آخرین عکس یادگاری 🔹همسرش درخصوص ماه عسلی که داشتند این طور تعریف می‌کند: آنقدر خوش گذشت که باور خودمون هم نشد. یه عکس یادگاری انداخت و آخرین عکس یادگاریمون شد ولی حیف که مرخصی‌اش زود تمام شد و برگشتیم. 🔹روز حادثه امین در مرخصی بود که گوشی‌اش زنگ خورد و سراسیمه از منزل خارج شد و دیگر هیچوقت به منزل برنگشت و حال از او دخترکی مانده است که همیشه و همه‌جا بهانه دیدن پدر را می‌گیرد. @basijshahrestanepoldokhtar
ماجرای نامه یک تکاور ایرانی به صدام 🔹ماجرای نامه‌ای که حسن آبشناسان برای صدام نوشت، از ماجراهای مشهور دفاع‌مقدس است. برای صدام نوشته بود: «اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می‌داند و نظریه‌پرداز جنگی است، پس به‌راحتی می‌تواند در دشت‌عباس با من و دوستان جنگاورم ملاقات کند و با هر شیوه‌ای که می‌پسندد، بجنگد؛ نه اینکه با بمب‌افکن‌های اهدایی شوروی محله‌های مسکونی و بی‌دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.» 🔹در جواب این نامه، صدام ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژه‌اش به دشت‌عباس فرستاد تا او به فرمانده نامدار ایرانی نحوه انجام یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. 🔹این فرمانده ایرانی سال‌ها قبل در اسکاتلند، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتش‌های منتخب جهان، دیده و شکست داده بود. آنجا گروه او اول و عراقی‌ها هفتم شده بودند. حالا در میدان جنگ حقیقی، حسن دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خودش را هم اسیر کرد. @basijshahrestanepoldokhtar
شهیدی که برای بیت‌المال و حق‌الناس اهمیت ویژه‌ای قائل بود 🔹برادر شهید حمید قبادی نیا با یادآوری خاطراتش می‌گوید: " زمانی که حمید فرمانده بسیج بود یک روز جهت سرکشی به مسجد امام خمینی (ره) (آخر لین یک) قصد عزیمت به آنجا را داشت. از طرفی من هم جهت رفتن به محل خدمتم که اروند کنار بود، می بایست از همان مسیر می‌رفتم که حمید به من پیشنهاد داد که بیا با هم برویم. من هم از خدا خواسته سوار لندرور شده و راه افتادیم. وسط لین یک توقّف کرد و گفت: از اینجا به بعد را خودت باید بروی چرا که مسیر من نیست. در حالی که من انتظار داشتم حداقل مرا تا سر جاده اروند کنار برساند تا با ماشین‌های اروند کنار بروم. ولی او چنان به رعایت بیت المال اهتمام می‌ورزید که این اجازه را به خود نمی‌داد. او علی رغم چنین روحیه‌ای باز هم هر ماه مقداری پول جهت استفاده‌های ناخواسته و احتمالی خود به پمپ بنزین سپاه می داد. " @basijshahrestanepoldokhtar
شهیدی که به بچه‌های خود قول بازگشت از مأموریت داده بود 🔹همسر شهید فریبرز ملایی درباره خصوصیات اخلاقی همسرش می‌گوید: " او اخلاق بسیار خوب، صبور و شوخ طبی داشت و همیشه با مردم و خانواده‌اش بسیار مهربان و خوش رفتار بود و هیچ وقت دوست نداشت کسی از دستش ناراحت باشد. فریبرز بعد از اتمام خدمت سربازی در روستایمان کشاورزی می‌کرد. ما بیشتر اوقات در روستا بودیم و در کارها به خانواده‌هایمان کمک می‌کردیم." 🔹فریبرز ملایی احترام زیادی به خانواده‌ همسرش می‌گذاشت و بعد از مدتی که گذشت به عنوان کارمند نیروی انتظامی (راننده) استخدام شد، خدمتگزاری به مردم و مهمان را خیلی دوست داشت و با لطف خدا در این راه بسیار موفق بود. کوچکترین و بزرگترین مشکلات را با صبر، پشتکار و توکل به خدا حل می‌کرد. برای هیچ مسئولیتی شانه خالی نمی‌کرد و نمی‌گفت نمیتوانم همیشه «توکل به خدا حل می‌شود» ورد زبانش بود. 🔹شهید ملایی در ماموریتی که برای دستگیری سارقی فراری به تهران رفت به بچه‌هایش قول داده بود که برگردد اما غافل از اینکه آخرین ماموریتش بود. @basijshahrestanepoldokhtar
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهیدی که برات شهادتش را از آیت‌الله بهجت گرفت! 🍃🌹🍃 🔻 آیت الله بهجت دست روی زانوی او گذاشت و پرسیدند: اسم شما چیست؟ گفت: فرهاد. 🔸آقای بهجت فرمود: حتماً اسمت را عوض كن. اسمتان را يا عبدالصالح يا عبدالمهدی بگذاريد. شما در شب امامت امام زمان(عج) ‌به شهادت خواهيد رسيد. شما يكی از سربازان امام زمان(عج) هستيد و هنگام ظهور امام زمان(عج) با ايشان رجوع می کنید. 🔺شهید عبدالمهدی کاظمی؛ شهیدی که طبق گفته آیت الله ، در شب امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در ۲۹ آذر ماه ۱۳۹۴ درسوریه به شهادت رسید. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | @basijshahrestanepoldokhtar
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | سرداری که با صندلی چرخدار به جبهه برگشت 🍃🌹🍃 🔻شهید حسن شوکت پور، سردار بزرگ دوران دفاع مقدس که در عملیات والفجر ۸ بر اثر اصابت ترکش توپ قطع نخاع شد، اما شوق شهادت او را با همان صندلی چرخدار نیز به پشت خاکریز‌های دفاع از ایران کشاند و تا پایان دفاع مقدس در جبهه‌ها و کنار همرزمانش ماند. 🔺حسن شوکت پور با پایان جنگ به سمت فرماندهی لجستیک نیروی مقاومت و جانشین فرماندهی آماد نیروی زمینی منصوب شد. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | @basijshahrestanepoldokhtar
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | بدن را شکافته و مجدداً دوخته بودند 🍃🌹🍃 🔻نقل قول از همرزمان شهید ابراهیم هندوزاده درباره وی می‌گوید: "جنازه‌ی شهید ابراهيم هندوزاده را از انگلستان آوردند. بايد او را غسل می‌داديم. وقتی لباس‌هايش را بيرون آوردند، خط باريکی روی بدنش به چشمم می‌خورد. جلو رفتم و با دقت نگاه کردم. بدن را شکافته و مجدداً دوخته بودند. جنازه را برگرداندم. آه از نهادم برآمد. سر تا سر پشتش را نيز شکافته بودند. 🔺دانشمندان انگليسی به کمک پزشکان بيمارستان «ولينگتن‌لندن»، ابراهيم را کالبد شکافی کرده بودند تا نتيجه‌ی تاثير گازهای شيميایی را که خودشان ساخته و در اختيار صدام قرار داده بودند، بر روی اندام‌های داخلی او ببينند. من نمی‌دانم چند نفر از مجروحين بمباران‌های شيميایی عراق به اروپا اعزام شدند و چه تعداد از اين مجروحين وقتی در کشورهای سازنده‌‌ی سلاح‌های شيميایی به شهادت رسيدند، توسط سازندگان اين سلاح‌ها کالبد شکافی شدند! همين قدر می‌دانم دانشمندان و متخصصان سلاح‌های شيميایی در کشورهایی مثل آلمان و فرانسه و انگلستان با کالبد شکافی جنازه‌‌ی شهدای شيميایی ما و مشاهده‌ی تأثير گازهای مسموم کننده بر قلب و شش و کبد و کليه و ساير اعضای بدن شهدا، توانستند معايب و نواقص سلاح‌های خود را برطرف کنند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | @basijshahrestanepoldokhtar
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | شهید سرلشكر خلبان فریدون ذوالفقاری، نابغه اسكادران شكاری فانتوم 🍃🌹🍃 🔻شهید فریدون ذوالفقاری، این افسر شجاع نیروی هوایی ارتش در دوران باشكوه دفاع مقدس با انجام ماموریت‌های خطیر شناسایی از مواضع دشمن بعثی و مراكز حیاتی، حساس و مهم رژیم صدام و گرفتن عكس‌های هوایی از آنها نقش به سزایی را در هدایت هواپیمای خودی داشت به‌طوری كه حكومت عراق حتی در داخل كاخ‌هایشان نیز به هیج‌وجه امنیت نداشتند. 🔺شهید امیر سرلشكر خلبان شهید فریدون ذوالفقاری افسر برجسته‌‌ای بود كه در دوران خدمتش در نیروی هوایی همواره مأموریت ‌های دشوار پروازی را در بخش شكاری شناسایی بر عهده‌ی او قرار داده می‌‌شد به ویژه پرواز بر فراز جبهه‌های زمینی و گرفتن عكس‌های مهم قبل از آغاز عملیات، او به علت شجاعت ذاتی كه داشت همواره داوطلبانه این ماموریت‌‌ها را می ‌پذیرفت. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | @basijshahrestanepoldokhtar
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | خلبان جاویدالاثر شریفی، حماسه‌ساز گمنام عملیات مروارید 🍃🌹🍃 🔻شهید ابراهیم شریفی علاقه به پرواز بارها و بارها در وجودش شعله ور می‌شد. یک آزمون خلبانی در پیش بود بعد از گذراندن دوره‌ی دبیرستان به تهران رفت و در این آزمون شرکت نمود، از بین ۳۰۰ نفر داوطلب جمعاٌ ۱۲ نفر قبول شدند که ابراهیم جزء نفرات برتر بود. 🔹ابراهیم شریفی برای ادامه آموزش به ایالت می سی سی پی در کشور آمریکا اعزام شد، مراحل آموزشی هواپیمای جنگنده F4 را آغاز کرد مدت سه سال آموزش وی را خلبانی لایق ساخته بود 🔺شهید شریفی با رخنه در اعماق خلیج همیشه فارس پیروزی‌های بزرگی بدست آمد پیروی‌هایی همچون منهدم نمودن بزرگترین اسکله‌های نفتی عراق با نام البکر و العمیه، با شکار چندین ناو عراقی چنان ضربات شدیدی بر پیکره نیروی دریایی عراق وارد شد که تا آخر جنگ صدام نتوانست نیروی دریایی را به حالت اول برگرداند، این عملیات به‌عنوان عملیات مروارید نام گذاری شده بود. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | @basijshahrestanepoldokhtar
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 📝 | ۱۱ سال مشکی پوشی به یاد شهید 🍃🌹🍃 🔻همسر شهید مسعود میرزایی با یادآوری خاطرات همسرش در دوران انقلاب می‌گوید: " در مهرماه ۵۷ پیوند ما سر گرفت و با هم ازدواج کردیم، البته در دوران نامزدی هر دو فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم انجام می‌دادیم. هر دویمان یک دوربین داشتیم که به بهشت‌زهرا می‌رفتیم و از شهدا عکس می‌گرفتیم، مسعود عکس‌های شهدا را چاپ می‌کرد و به بهانه گرفتن دارو در داروخانه‌ها پخش می‌کرد و مردم را از جنایت شاه آگاه می‌ساخت. 🔹همسر مسعود میرزایی با اشاره به این نکته که یاد و خاطره مسعود همچنان در ذهن و یاد وی زنده است، می‌افزاید: " ۱۱ سال به یاد مسعود مشکی پوشیدم و ازدواج نکردم و امروز نیز ادامه دادن راه شهدای ۱۰ دی ۵۷ را وظیفه خود می دانم. " 🔺وی در ادامه خاطراتش بیان می‌کند: " ما در منزل همیشه دو گالن بنزین در حیاط نگهداری می‌کردیم و مسعود می‌گفت اینها باید ذخیره باشد. یکی از روزهای راهپیمایی مسعود زخمی می‌شود و سپس او را به مطب دکتر موسوی از پزشکان قدیمی ورامین بردند و از آنجا با یک آمبولانس به سوی تهران می‌فرستند. درست روبه‌روی خیابان بختیاری (محل سکونت‌مان) بنزین آمبولانس تمام می‌شود و مسعود که هنوز می‌توانسته صحبت کند نشانی منزل را به تکنسین آمبولانس می‌دهد و می‌گوید به در منزل ما برو و بگو بنزین برای مجروحین می‌خواهم تا به شما بنزین بدهند. 🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با | @basijshahrestanepoldokhtar