#داستان_کوتاه_و_تأمل_برانگیز📕
✍مشهدی رحیم باغی میوه سردرختی کنار جاده ترانزیت دارد. 👌روزی به پسرش جعفر که قصد رفتن به سربازی دارد پندی میدهد.
✨میگوید: پسرم،🙍♂
هر ساله در بهار وقتی درختان شکوفه میدهند و در تابستان میوهشان زرد شده و میرسد، رهگذران زیادی خودروی خود را متوقف کرده و ضمن استراحت و تناول میوه از درختان من عکس یادگاری میگیرند.
👌ولی دریغ از مسافری که در پاییز و زمستان بخواهد این درختان را یاد کند، 👈جز پدرت که باغبان آنهاست.
👌لذا این را آویزه گوشت کن:
👈در زندگی دنیا هم دوستان آدمی چنیناند، اکثر آنها رهگذران جاده زندگی هستند و هرگاه پولی یا جمالی بر تو بود که با آن بر آنان زینتی نقش بندد و یا سودی رسد، به تو نزدیک میشوند و تبسم مینمایند و در آغوشت میکشند و با لفاظی و ریاکاری قربان گویت میشوند،
♨️آنگاه که از آغوشت حس حرارتی بر وجود آنها نباشد لحظهای بیش کنار تو نخواهند ماند،
👌اما والدین تو بسان باغبان عمر تو هستند که تو ثمره تلاش وجود آنان هستی،
👈آنها هرگز در روزهای سرد و گرم زندگی از کنار تو دور نخواهند شد
✨ و بالاترین باغبان خالقِ توست که بعد از مرگ آنان نیز، همیشه همراه تو خواهد بود.
🚷پس فرزند عزیزم:
دوستانِ عکس یادگاریات را بشناس و هرگز بر آنان تکیه نکن..
🍃
🌺🍃
💟جهت سلامتی تمامی پدران و مادران در قید حیات و شادی والدین آسمانی،هدیه کنیم:
«صلواة علی محمد(صل الله علیه وآله وسلم)و آله الطاهرین(علیهمالسلام)»💐
.
https://eitaa.com/basijnewsirzarand