#البرز_قوی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#مادرانه
#پایگاه_شهید_آوینی_خواهران
#حوزه_۱۱۶_حضرت_مریم_س
🇮🇷🇮🇷کلاس خیاطی توسط خانم نصیری🇮🇷🇮🇷
۱۴۰۱/۹/۱۲
#البرز_قوی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#مادرانه
#پایگاه_شهید_آوینی_خواهران
#حوزه_۱۱۶_حضرت_مریم_س
🇮🇷🇮🇷کلاس خیاطی توسط خانم نصیری🇮🇷🇮🇷
۱۴۰۱/۹/۲۰
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#مادرانه
#شهیده_فاطمه_نیک
بهش می گفتن امّ الشهدا
آخه سه تا از بچه هاش و
یه برادر و یه دامادش رو برای اسلام داده بود
هیچ وقت عصبانے ندیدیمش
جز یه بار اونم یه روز عصر بود
که همگی توی حیاط نشسته بودیم
مامان از خستگی خوابش برد
ما هم بے سر و صدا آماده شدیم
که برای نماز مغرب بریم مسجد
وقتے داشتیم از دَر می رفتیم بیرون ،
پا شد و خیلی بلند
« استغرالله » و « لا اله الا الله»
گفت و
با عصبانیت پرسید:
پس چرا بیدارم نکردین؟
گفتیم:آخه خسته بودی
ما هم دلمون نیومد
بیدارت کنیم !
همونطور که داشت
وضو می گرفت گفت :
من همه زندگیم به نماز اول وقته
نمی خوام #کاهل_نماز باشم
تا حالا به هیچ دلیلی نماز اول وقت رو ترک نکردم .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
#پنجشنبه_های_دلتنگی
🥀💐🌷🌴🌷💐🥀
#خاطرات_شهدا
#مادرانه
#سردار_دلها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
مادرمان سخت مریض بود و حاجقاسم برای یک ماموریت حساس باید به سوریه میرفت و تاکید بر این بود که شهید سلیمانی در این ماموریت حضور داشته باشد.
لحظه خداحافظی حاجقاسم با مادر صحنه عجیبی بود؛ حاجقاسم در مقابل مادر زانو زد، سر را روی زانوی مادر گذاشت و گفت «مادر حلالم کن».
شهید سلیمانی مجدداً پیش مادر برگشت و در کنار مادر خوابید و او را بغل کرد، سر مادر را بر روی دستش گذاشت و او را نوازش کرد. حاج قاسم سه مرتبه به سمت حیاط رفت و برگشت پیش مادر، همه دم در منتظر حاج قاسم بودند.
وقتی مادر به رحمت خدا رفت مانده بودم چگونه خبر فوت مادر را به حاجقاسم بدهم، زنگ زدم و گفتم که حال مادر خوب نیست.
حاجقاسم بعد از اینکه آقای قالیباف خبر فوت مادر را به ایشان دادند به من زنگ زد و گفت برای کسی مزاحمت ایجاد نکنید و وقتی من برگشتم جنازه مادر را به خانه بیاورید.
حاج قاسم در خانه وداع عجیبی با جنازه مادر داشت، او را میبوسید و اشک میریخت؛ شهید سلیمانی عاطفه زیادی نسبت به خانواده بهویژه نسبت به مادر و پدرم داشت.
راوی :
#برادر_شهید
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:درگاه این خانه بوسیدنی است🌟
✍🏻به قلم:زینب عرفانیان
🖨ناشر:شهید کاظمی
📓قالب کتاب:خاطرات
📖تعداد صفحات:۲۴۰
💠📜💠📜💠📜💠📜💠📜💠
#درگاه_این_خانه_بوسیدنی_است” شرح حال زنی از شیرزنان روزهای دفاع_مقدس است..🍃
خاطرات یکی از مادران مرد آفرین، از جگرگوشههایش.. بچههایی که قد کشیدند، مرد شدند و به #شهادت رسیدند.🕊 بچههایی که هر کدام یک دنیا خاطره و کتابند..کتابی سرشار از روایتهای بارانی و آسمانی.. روایتهای ناب #مادرانه..
این کتاب به روایتی ست جذاب و خواندنی از بانو “فروغ منهی” مادر شهیدان داوود، رسول و علیرضا خالقیپور که به قلم توانای خانم زینب عرفانیان به رشته تحریر درآمده است..✨
📜💠📜💠📜💠📜💠📜💠📜
👇 دسترسی به کتاب👇
@ketabkhon78
📚 @ketab_Et