eitaa logo
خبرگزاری بسیج شهید رجایی
1.3هزار دنبال‌کننده
55.6هزار عکس
6.4هزار ویدیو
35 فایل
تبلیغات و تبادل نداریم جهت ارتباط با مدیر کانال و ارسال عکس ها و مطالب به آیدی زیر پیام دهید👇🏻 @pahlevan60
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹حضور خادمین آستانه قدس رضوی بسیجیان سلحشور ، اقشار مختلف مردم محترم منطقه ١۶ تهران درمراسم اجتماع فرزندان حاج قاسم در فرهنگسرای بهمن روابط عمومی ناحیه مقاومت بسیج شهید رجایی
به مامانش نگید که ما میدونیم که باباش در ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ از محمد مهدی شکایت کرده به جرم تهدید پدر و مادر با چاقو برای تهیه پول مواد و کتک زدن باباش و مامانش!!! شکایت پدر محمد مهدی کرمی که اعدام شد مرداد همین امساله روابط عمومی ناحیه مقاومت بسیج شهید رجایی
آثار منفی فخر فروشی در قرآن ‌ 🔸فخر فروختن یکی از عادت‌های غلط تو رفتار روزمره است که حتی در آیات الهی و روایات دینی هم مورد سرزنش قرار گرفته روابط عمومی ناحیه مقاومت بسیج شهید رجایی
میدانید چگونه تورم ونزوئلا کاهشی شد؟ با: - اصلاح نظام مالیاتی - توسعه صنایع تکمیلی - خودکفایی در کشاورزی - توسعه بخش مسکن - همکاری اقتصادی با چین و ایران اما اینجا برجامیون می‌گویند، فروش «اخیر» سه محموله نفت به غرب آن هم برای تسویه بدهی قبلی معجزه کرده! روابط عمومی ناحیه مقاومت بسیج شهید رجایی
✍ روزی بهلول مردی را دید که زار زار گریه می‌کرد به او گفت چه شده است؟ آن مرد گفت بازرگانی هستم که با مقداری پول به این شهر آمدم. از ترس این که پولم را گم نکنم آن را نزد عطاری به امانت گذاشتم و به گشت و گذار مشغول شدم. بعد از چند روز که پیش او آمدم می‌گوید کدام امانت! بهلول گفت نشانی عطار را به من بده فردا یک ساعت مانده به اذان ظهر در مغازه عطار هستم تو هم بیا. بازرگان گفت من چه کار باید بکنم؟ بهلول گفت: وقتی مرا آنجا دیدی اصلا آشنایی نده و حرفی با من نزن به عطار بگو آمده‌ام امانت خود را بگیرم. بهلول فردای آن روز نزد عطار رفت و گفت خیال دارم که سفری به سرزمین خراسان داشته باشم. عطار گفت ان‌شاءالله خیر است. بهلول گفت خودم نیز چنین امیدوارم و یک ناراحتی دارم و آن این که مقداری جواهر دارم که قیمت آن معادل سی هزار دینار طلا است. باید آن را جایی امانت بگذارم تا زمانی که برگشتم آن را پس بگیرم. عطار چیزی نگفت ولی بهلول گفت در این شهر از هر کس پرسیدم امانتدارتر از شما کسی را معرفی نکردند. عطار گفت به دیده منت دارم که امانتدار شما باشم. بازرگان در آن موقع وارد مغازه شد، بهلول کیسه سربسته‌ای را روی پیشخوان گذاشت. بازرگان گفت عطار آمده‌ام امانتم را پس بگیرم . عطار که ترسید خیانت در امانتش افشا شود به شاگردش گفت کیسه این بازرگان در فلان جای انباری است آن را بیاور و به او بده. بازرگان امانتش را پس گرفت و از مغازه خارج شد و بهلول هم بعد از او خارج شد. 📚کتاب قصه‌های بهلول نوشته رضا شیرازی کوتاه روابط عمومی ناحیه مقاومت بسیج شهید رجایی
🔰 اولین مرحله تربیت؛ ⭕️ اولین مرحله تربیت فرزندان، رعایت اخلاق و انجام رفتار خوب توسط خودمان است. روابط عمومی ناحیه مقاومت بسیج شهید رجایی