eitaa logo
بصیر
334 دنبال‌کننده
9هزار عکس
6.1هزار ویدیو
389 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 امپراتوری پارس یا تمدن جدید! ؟ یا تحول و "عهد آخرالزمانی"؟ 🔻دو اظهار نظر از دو متفکر و نظریه پرداز متفاوت یکی امریکایی و دیگری روسی دیدم که علیرغم زاویه نگاه متفاوت از یک حقیقت واحد ومهم پرده بر می دارد : 1⃣ اول به کیسنجر می پردازیم ؛ وی چندین بار از تعبیر "امپراتوری پارس" یا امپراتوری ایران سخن گفته ، وی در سال ۱۳۹۳ در مصاحبه با رادیو ان پی آر می گوید : نوعی کمربند شیعی از تهران تا بغداد و از آنجا تا بیروت شکل گرفته است این وضعیت این فرصت را به ایران می دهد تا امپراتوری پارس باستان را این بار با عنوان شیعی احیا کند . این سیاستمدار ۹۴ ساله یهودی بار دیگر این اظهارات را خطاب به ترامپ در مهر ۱۳۹۶ تکرار می کند ۰ صرف نظر از میزان دقیق بودن الفاظ بکار رفته در سخن وی ، ساخت یک امپراتوری ( چه پارسی ،ایرانی ، اسلامی و یا شیعی ) علاوه بر بستر تاریخی و امکانات مادی ، به نوعی نیروی برتر فرهنگی و فکری محتاج است که بتواند بیرون از قدرت تکنیکی و تبلیغی و سیاسی و فکری غرب مدرن عرض اندام کند و در اعتراف کیسنجر، ایران به چنین شرایطی دست یافته است ۰ در فرض مذکور ایجاد چنین امپراتوری در جهانی که تحت سلطه تمدن غرب است فقط با یک تمدن رقیب و جدید و پر انرژی ممکن است. 2⃣ برای تکمیل سخن با چرخش به نیمکره دیگر زمین به اظهار نظر متفکر روسی که یک مسیحی ارتدوکس است و در راهپیمایی اربعین شرکت کرده توجه می کنیم ؛ پروفسور الکساندر دوگین می گوید: «این پیاده روی نشانه ای مهم از آمادگی برای یک تحول معنوی جهانی و آخرالزمانی است. من به عنوان یک مسیحی ارتدوکس با رویکرد آخرالزمانی انقلاب اسلامی که خود را حرکتی آماده گر برای ظهور مسیح و مهدی می داند، موافقم و امیدوارم با آن حادثه عظیم که پیروان همه ادیان منتظر آن هستند، فاصله زیادی نداشته باشیم. پیاده روی اربعین به یک حادثه آخرالزمانی شباهت بیشتری دارد تا یک حادثه عادی و معمولی ۰ ما و همه کسانی که در جستجوی عدالت و معنویت در دنیای ظلمت و ستم زده مدرن هستیم باید با همدیگر متحد شویم و این پیاده روی جلوه ای از این اتحاد است.» ✍
🔴برجام و دیپلماسی معاصر در" تراز و عیار" تاریخ سیاسی ایران ✍ (پژوهشگر و مورخ) 🔻 یکی از موضوعات حساس و اختلاف انگیز در جامعه ما و بخصوص در بین جناح های سیاسی بحث تقابل و رقابت "دیپلماسی مقاومتی " و "دیپلماسی تعاملی" می باشد۰ در تاریخ تحولات سیاسی ایران در ارتباط با قدرت های فرامنطقه ای سه سیاست مختلف قابل تحقیق است ۰ امروز با نگاهی به آینه تاریخ میخواهیم به ارزیابی وضع موجود با عیار نوعی فرهنگ سیاسی در تاریخ تحولات ایران بنشینیم ۰ ابتدا با این سه مفهوم آشنا شویم : 1⃣ سیاست که سیاست نهضت ها و حرکت های بزرگ اسلامی و ملی اصیل است و ماحصل آن این است که به هیچ قدرت بزرگ بین المللی نباید متکی بود ؛ این سیاست را می‌توان در رجالی مثل و و و در تاریخ ایران مشاهده نمود و تکامل و تداوم آن را در نظریه امام خمینی و شعار" نه شرقی و نه غربی" در جمهوری اسلامی شاهد بود۰ 2⃣ سیاست " " است که دقیقا عکس نظریه قبلی است و ماحصل آن امتیازدهی و یا باج دهی مساوی یا به نوبت به یکی از قدرت های جهانی است ۰ البته در نهایت این نظریه خفت‌بار به وابستگی و اتکا به یکی از قدرت های بزرگ جهانی منجر می گردیده است۰ در تاریخ ایران در مقطعی این قدرت ، روسیه تزاری و یا روسیه کمونیست و در زمانی انگلستان بوده اند؛ به پیروان عملی سیاست طرفدار روسیه به اصطلاح " روس و فیل" و به طرفداران انگلیس ، انگلوفیل می گویند و از وابستگان تا طیف طرفداران به اجانب در آن قرار می گیرند. تفاوت سیاست موازنه منفی با سیاست موازنه مثبت تفاوت "خدمت با خیانت " میتواند ارزیابی شود؛ البته ادامه این سیاست به سلطه و نفوذ آمریکا در ایران منجر گردید و رجال عصر پهلوی عمدتا در این رده قرار می گیرند۰ 3⃣سیاست " " است که معتقد است بایستی برای کم کردن نفوذ قدرتهای بزرگ از یک و یا چند قدرت بزرگ دیگر که مطمئن و منصف تر هستند استفاده نمود ۰ البته سیاست نیروی سوم گاهی در ترکیب با دو سیاست قبلی هم می تواند دیده شود۰ ارزیابی و عیار میزان موفق بودن تاریخی این سیاست به عوامل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مختلف و کاردانی و زیرکی سیاستمداران پخته و تیزهوش و دیپلمات‌های فرهیخته و غیرتمند بستگی دارد۰ در تاریخ ایران زمانی آلمان و فرانسه و در دوره ای امریکای قبل از جنگ بین الملل و زمانی چین و یا برخی دولتهای بیطرف اروپایی به عنوان نیروی سوم مطرح بوده اند ؛ و به نظر می رسد از دوره دکتر مصدق تاکنون این سیاست که نوعی استقلال نظر ولی بدون مقاومت خواهی دارد همواره مدنظر سیاستمداران بوده و هست. ✅با این سطوح و ملاکهای سه گانه گفته شده میتوان به نتایج و آینده و ارزیابی دقیق تر برجام و یا هر قرارداد و معاهده بین المللی دیگر با نوعی شاخص داخلی و ملی پرداخت. در یک جمع بندی می توان اذعان نمود واقعیت و ذات انقلاب اسلامی نظریه "سیاست موازنه منفی" را تایید میکند همچنانکه شعار نه شرقی و نه غربی موید این نکته است ؛ ولی به نظر می رسد در صحنه سیاست خارجی برخی مواقع در پاره ای مواضع بین المللی و دیپلماتیک نوعی سیاست ترکیبی از سه سیاست مذکور به منصه ظهور رسیده است ! و لذا نوعی نقد جدی با شاخص های تاریخی و نظری بر دستگاه سیاست خارجی معاصر ایران وارد است ۰
🔴 تجربه تاریخی و تمدنی بزرگ عصر صفوی و شبیه سازی امروزی آن (تاسیس - تثبیت - تمدن ) ✍ 🔻 یکی از موضوعات که جریان های سیاسی و فکری بیرون از ایران برای تضعیف روحیه ملی مطرح می کنند ایجاد "افق تاریک " برای آینده ایران و نسل جوان و ادامه شرایط فعلی است ؛ از نظر اینها تنها یک راه نجات وجود دارد : وابستگی مطلق به غرب اما واقعا شرایط ما با کدام دوره تاریخی میتواند شبیه سازی شود ؟ به نظر من تحولات عصر صفوی از پاره ای از جهات میتواند برای امروز درس آموز باشد ۰ اما چرا؟ ✅ آنچه بعد از یک قرن از پایه گذاری رسمی شیعی صفوی در اوایل قرن یازدهم ، میراث شاه عباس اول شد و با درایت و همت او به اوج رسید ؛ ثبات و امنیت ملی و شکوفایی اقتصادی و توسعه و خلاقیت فرهنگی و هنری و علمی بود و همه اینها در یک مرکزیت و هماهنگی و شکوفایی بودند ۰ این اوج و خلاقیت در فلسفه ملا صدرا و ابتکارات شیخ بهایی و خوشنویسی و هنر علیرضای عباسی و لیاقت و فرماندهی سردار بزرگ امامقلی خان و ساخت و توسعه شهرهای بزرگ و باشکوه قابل رویت است ۰این دوره شکوفایی بعد از دو دوره مهم تاریخی اتفاق افتاد : 1️⃣ اول دوره تاسیس و التهاب و انقلابی گری شاه اسماعیل اول 2️⃣ دوم : نیم قرن دوره ثبات و امنیت و تثبیت نظام دینی دوره شاه طهماسب 🔸 انقلاب اسلامی در دوره ثبات و رفتن به طرف تمدن عظیم اسلامی شیعی میتواند از این تجربه مهم همچون "عیار" و راهکار و افق جهت برنامه ریزی استفاده کند و البته آسیب شناسی خودش را هم داشته باشد ؛ فقدان چنین بینشی بخصوص نزد طبقات حامل اندیشه انقلاب یعنی فقدان افق گشایی جدید و پویای انقلاب و البته دست بسته بودن جلوی لیبرالیسم و تمدن غرب 🔹 : بنظر می رسد علیرغم بسیاری از کمبودها و آسیب ها و سوء مدیریت ها که وقایع و تلخی های سالهای اخیر را در پی داشته است ، اینها نه در "ذات انقلاب" که مسائلی "عرضی و رو بنایی" بوده و علیرغم تحمیل شرایط بد ، نوعی شکوفایی تمدنی ( بخاطر ازدیاد علم و ثروت و قدرت) بعد از دوران آرامش گونه و ثبات سالیان اخیر دیده میشود ۰ این خط و مسیر مهمترین ویژگی" آینده پژوهی انقلاب اسلامی" را ترسیم میکند ۰این انفتاح و گشودگی از چشم استراتژیست های برجسته غرب مثل هنری کیسینجر پنهان نمانده از آن به نام " " نام می برد
🔴 عبرت از "راهبرد های سطحی" ✍ 🔻هنری کیسینجر دیپلمات و استراتژیست کهنه کار امریکایی در کتاب نظم جهانی در مورد وقوع فاجعه بار جنگ جهانی به نکته ای اشاره میکند که میتواند از جهاتی مهم باشد ؛ او معتقد است که : تاریخ "کار سطحی" استراتژیکی را دیر یا زود تنبیه می کند ، جنگ جهانی اول در گرفت ، زیرا رهبران کنترل بر تاکتیک هایشان را از دست دادند۰ (کتاب نظم جهانی ، ص ۸۴) 🔺مطلب مذکور مهم است چرا که هر وقت رهبران در راهبرد کلان دچار تحلیل غلط میشوند ، در نهایت قافیه را باخته و کنترل مدیریت شرایط را از دست میدهند؛ 🔸 برای مثال می توان از استراتژی سطحی "تعامل با غرب" بدون در نظر گرفتن سایر عوامل قدرت سخن گفت۰ راهبرد کلانی که در سیاست امروز ما به دنبال خود ، را متولد کرد و با گذاردن تقریبا همه تخم مرغ ها در یک سبد ، دولتمردان و دیپلماتها دست برتر کنترل تاکتیک هایشان را از دست دادند۰ 🔹به نظر من از این منظر می توان نوعی آسیب شناسی جدی نسبت به راهبردی غلط در تاریخ ایران بدست داد ؛ راهبردی سطحی که دکتر مصدق نسبت به امریکا انجام داد و قبل از ان هم گروهی از مشروطه خواهان ، مردم را راهی بست نشینی در سفارت انگلیس نمودند۰ نتایج این راهبردهای غلط در تاریخ قرن اخیر نه تنها از دست دادن مدیریت تاکتیک و بخشی از استقلال کشور شد، بلکه دو کودتای استعماری سوم اسفند ۱۲۹۹ و ۲۸ مرداد۱۳۳۲ نتیجه آن بوده است ۰ ✔️ راستی سیاستمداران ما کی میخواهند از تاریخ درست درس بگیرند، تا بتوانند درست درس پس بدهند!!
🔴 | عبرت از راهبردهای سطحی‼️ 🖌 🔻 هنری کیسینجر دیپلمات و استراتژیست کهنه کار امریکایی در کتاب نظم جهانی در مورد وقوع فاجعه بار جنگ جهانی به نکته ای اشاره میکند که میتواند از جهاتی مهم باشد ؛ او معتقد است که : تاریخ "کار سطحی" استراتژیکی را دیر یا زود تنبیه می کند ، جنگ جهانی اول در گرفت ، زیرا رهبران کنترل بر تاکتیک هایشان را از دست دادند۰ (کتاب نظم جهانی، ص ۸۴) 🔹 مطلب مذکور مهم است چرا که هر وقت رهبران در راهبرد کلان دچار تحلیل غلط میشوند ، در نهایت قافیه را باخته و کنترل مدیریت شرایط را از دست میدهند؛ 🔹 برای مثال می توان از استراتژی سطحی "تعامل با غرب" بدون در نظر گرفتن سایر عوامل قدرت سخن گفت۰ راهبرد کلانی که در سیاست امروز ما به دنبال خود ، را متولد کرد و با گذاردن تقریبا همه تخم مرغ ها در یک سبد ، دولتمردان و دیپلماتها دست برتر کنترل تاکتیک هایشان را از دست دادند 🔹 به نظر من از این منظر می توان نوعی آسیب شناسی جدی نسبت به راهبردی غلط در تاریخ ایران بدست داد؛ راهبردی سطحی که دکتر مصدق نسبت به امریکا انجام داد و قبل از ان هم گروهی از مشروطه خواهان ، مردم را راهی بست نشینی در سفارت انگلیس نمودند۰ نتایج این راهبردهای غلط در تاریخ قرن اخیر نه تنها از دست دادن مدیریت تاکتیک و بخشی از استقلال کشور شد، بلکه دو کودتای استعماری سوم اسفند ۱۲۹۹ و ۲۸ مرداد۱۳۳۲ نتیجه آن بوده است. ✅ راستی سیاستمداران ما کی میخواهند از تاریخ درست درس بگیرند، تا بتوانند درست درس پس بدهند!!
به بهانه آرام گرفتن مرد ناآرام 🔰از میرزا تقی خان امیرکبیر، خط شکن پسا ترکمان چای، تا سید ابراهیم رییسی، خط شکن پسا برجام دکتر موسی نجفی : 🔴نمی دانم چرا یک مرتبه چندین شباهت بین سید ابراهیم رئیسی با میرزا تقی خان امیرکبیر ذهنم را مشغول کرد و از این میان به مطلب مهم تری رسیدم : شباهتی که این دو بزرگوار به لحاظ جایگاه اجتماعی داشتند این است که هر دو نفر از اقشار پایین جامعه بودند و توانستند در اثر لیاقت ذاتی رشد نمایند و در مدت تقریبی سه سال ریاست، کارهای زیربنایی عظیمی انجام دهند که از آن جمله می توان به عملیاتی نمودن اقتصاد ملی و بومی اشاره کرد که هردو به آن اعتقاد راسخ داشتند؛ هر دو از جنس مردم و مردم دوست بودند؛ هر دو تا پای جان بر سر عقیده و مرام خویش ایستادند؛ و در نهایت هر دو در جوار مولایشان، یکی در جوار امام حسین علیه السلام و دیگری در جوار امام رضا علیه السلام مأوا گرفت . اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود؛ بصیرت در تاریخ دیروز راز سیاست پنهان امروز را هم مکشوف خواهد کرد. به نظر من آن چه بیش تر از هر چیز دیگری این دو قهرمان و شهید ملی را به هم نزدیک می کند، استقلال در برابر سیاست پلید خارجی است، و مهم تر از آن، پالایش سیاست و حاکمیت ایران از امواج فتنه و مکر اجنبی و جلوگیری از نفوذ آشکار و پنهان بیگانگان. شهید میرزا تقی خان امیرکبیر درحالی سکان سیاست ایران عصر ناصری را به دست گرفت که ترکش های زهرآگین ترکمان چای تن ایران و ایرانی را رنجور و نحیف ساخته و او بود که این میراث شوم نفوذ و رخنه اجنبی را با تدبیر سیاستش چاره و درمان کرد. 🔴اما در این طرف تاریخ، ابراهیم عزیز ما هم وارث عصر انحطاط برجام و برجامیان بود. تن و روح و جان و هویت ایرانیان نیز در این تحقیر، رنجور و سرگشته شده بود؛ این بار فرزند دیگری از ایران، در کسوت یک عالم دینی و منتسب به آل رسول الله، زخم های ناشی از سوء تدبیر دولت مردان نالایق سال های قبل از خودش را حکیمانه مرهم نهاد. 🟢در دویست سال اخیر از تاریخ ایران همواره ثابت شده است که استقلال واقعی ایران با مردانی از جنس امیرکبیر و رییسی هم چنان در افق مشرق زمین درخشش و تلألو داشته و لذا تا زمانی که خاک این سرزمین مستعد باروری چنین مردانی است؛ سیاست مکر اجنبی و اجنبی پرستی در این ملک به جایی نخواهد رسید . ظهور چنین ستارگانی در سپهر سیاست یک کشور به خاک مطهری نیاز دارد که با خون شهیدانش چون امیرکبیر و رییسی آبیاری شده باشد.
ویرانه های غزه : پایان تاریخ در غرب - طلوع موعودگرایی مقدس از شرق 🔰دکتر موسی نجفی : ✅یکی از اساتید برجسته فلسفه غرب در درس غرب شناسی می گفتند: 🔴 غرب یک سکه دو رو است یک طرف آن دمکراسی خواهی و آزادی طلبی است و یک روی دیگر آن "منفعت طلبی" و " سود افزایی" است ؛ اما نکته مهم اینجاست در صورت انتخاب بین یکی از این دو ، بدون تردید غرب دومی را بر اولی ترجیح داده و دمکراسی را به پای منافعش قربانی می کند ۰ 🔵 در مسئله کشتار و یا به تعبیر دیگر حمام خون در غزه فلسطین نکته مذکور به وضوح به اثبات می رسد ؛ اما این بار یک متمم هم می توان به اصل گفته شده افزود و آن این است که این بار به علت ماهیت و ابعاد جنایات انجام شده ، غرب حتی منفعت چندانی هم نخواهد داشت چرا که در این وضعیت تقریبا تمامی ارزشهای تمدن غرب و اخلاقیات مبتنی بر آن متزلزل گشته است و در این به اصطلاح "منازعه و یا جنگ تمدنها" ، یا به تعبیر هانتیگتون این "گسل فرهنگی "غرب است که آسیب دیده و برای همین است که گفتیم بزرگترین منفعت غرب که همان نماد سازی و الگو برداری از عظمت و "خود برتری باوری" است به چالش جدی فرو افتاده است و این بار اگر پایانی برای تاریخ بشر باشد این پایان تاریخ غرب است که "موعود گرایی مقدس" را از شرق نوید می دهد۰