#همسر_شهید_نبی_لو :
شهید بار دوم که سوریه رفته بودن
یه پرچم فاطمیون آورده بودن
وقتی پرچم رو دیدیم، اعتراض کردیم
که چرا این پرچمو آوردید
چون در روضه های خونگی، هیأت و حسینیه کاربردی نداشت
شهید گفتند: اگر بدونید که بچه های زینبیون و فاطمیون چقدر مظلومند!
این حرفو نمیزدید
گفتیم پرچم اونا به چه درد ما میخوره
یه بار که داشتم کشو لباسها رو مرتب میکردم با خنده گفتم واقعا بعضی از کارهای شما عجیبه🙁 گفتند چطور؟ گفتم آخه این پرچم رو چقدر باید از این کشو به اون کشو کنم یه پرچم دیگه میخریدی...
گفت اگه اذیت میشید ببرم اداره بذارم تو اتاقم!
شهید نبی لو گفته بودند: با لباسهای خدمت حرم دفنم کنید
داشتیم لباسها رو مرتب میکردیم،
گفتم بچه ها لباسهای بابا پرچم نداره کاش یکی بخریم، بذاریم روی لباسها
دخترم گفت پرچم باید از جای خاص ومتبرک باشه
یکدفعه یاد پرچم فاطمیون افتادم
گفتم بابا خودش تبرک کرده همون رو بیارید، بذاریم روی وسایل
پسرم با بچه های سپاه رفته بودند برای تعیین محل دفن 😔
زنگ زد، گفت مادر دو جا برای بابا در نظر گرفتند یکی گلزار، یکی بهشت معصومه (کنار شهدای فاطمیون و زینبیون)
بهشون گفتم هر کدومو مادرم قبول کنه، بیایید، ما بهشت معصومه هستیم
اگه دوست نداشتی بریم گلزارو ببینیم،
با دامادمون رفتیم،
وقتی رسیدیم ناخوداگاه من نشستم زمین، سرم رو گذاشتم همون محل و درد دلهام رو با اون مزار کردم.
به پسرم گفتم بابا بچه های فاطمیون و زینبیون رو خیلی دوست داشت
همینجا رو بگو آماده کنن...
دقیقا ماموریت پرچم اونجا معلوم شد🥀
#شهید_مصطفی_نبی_لو
داییِ
#شهید_مسعود_عسگری
#مدافعان_حرم