eitaa logo
بصیرانه
51 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
بصیرت قطب نمای حرکت
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خبرگزاری فارس
توصیه‌های رهبر انقلاب درباره شب‌های قدر @Farsna
هدایت شده از تبیین
🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳🏴🏳 🏴 ⭕️به مناسبت ایام شهادت (ع) 🔶مهمترین درس از (ع) برای زندگی امروز 🔷در تاریخ زندگی حضرت امیر (ع)، مواجهه ایشان با سه گروه ، ، را شاهد هستیم؛ خواسته این سه گروه معمولاً تکرار وضع زمان حکومت خلیفه سوم بود، بازگشت آن بذل و بخشش‌هایِ بی‌جهتی که انجام می‌شد، اسراف‌کاری‌ها و تثبیت حکومت افراد نالایقی چون معاویه، یا تحکیم فرمانروایی استاندارانی که قبلاً سر کار بودند. در این بین «ناکثین» یا گروه پیمان‌شکنان کسانی بودند که به رهبری و و حمایت‌های همسر پیامبر عایشه به دنبال خواسته‌های زیادتر از حد خودشان بودند. «قاسطین» گروهی بودند که رهبری آنها با بود و «مارقین» نیز همان بودند. 🔷امام علی (ع) بر اساس آنچه که به شکل مستند در کتب تاریخی ما نقل شده است، سه نحو و اساسی با این سه گروه داشت؛ یک برخورد گفت وگو با آنان بود، دومین برخورد این بود که حضرت در مواردی با آنها مدارا می‌کرد و سومین نحوه برخورد قاطعانه و با شمشیر بود. 🔷نخستین مسأله‌ای که باید به آن توجه داشت این است که امام علی (ع) همواره تلاش می‌کرد تا را با پاسخ دهد و تا آنجا که امکان داشت با مسالمت مسائل را حل می‌کرد 👇👇👇👇👇
هدایت شده از خبرگزاری فارس
📸 طرح|در لیالی قدر به‎ یاد بیماران کرونایی باشیم fna.ir/ex5xyi @Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
11.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تفسیر قرآن رهبر معظم انقلاب| تأثیر گناه بر اعمال و رفتار انسان fna.ir/ex5xuf @Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
@Farsna(8).mp3
4M
🎙تغییر...حجت‎الاسلام عالی @Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
🏴 فرا رسیدن ایام سوگواری امیرالمومنین امام علی (ع) تسلیت باد @Farsna
هدایت شده از خبرگزاری فارس
@Farsna(9).mp3
5.97M
🎙میری مسجد امشب بابا حیدر ...با نوای سیدمجید بنی‎فاطمه @Farsna
هدایت شده از آئینه‌ی جان
💠طلب استغفار ✍️روزمون رو آغاز می کنیم با تلاوت آیه ی ۱۱۰ سوره ی نساء آیینه جان (در ایتا و سروش)👇 @aeenejan
هدایت شده از آئینه‌ی جان
7.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مسئله: اگر کسی عمدا کارهای که روزه رو باطل می کند انجام دهد؟ آیینه جان (در ایتا و سروش)👇 @aeenejan
هدایت شده از آئینه‌ی جان
9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨مداحی ویژه مناسبت ماه رمضان- سلام بر حسین(ع)، مهربون ارباب با نوای مداح اهل بیت(ع)؛ طاهری آیینه جان (در ایتا و سروش)👇 @aeenejan
هدایت شده از آئینه‌ی جان
💠گذشت بی پایان در همسایگی ایشان، خانواده‌ای یهودی می‌زیستند. دیوار خانه یهودی، شکافی پیدا کرده و نجاست از منزل او به خانه امام نفوذ کرده بود. فرد یهودی نیز از این جریان آگاهی نداشت تا اینکه روزی زن یهودی برای درخواست نیازی به خانه آن حضرت آمد و دید که شکاف دیوار سبب شده است که دیوار خانه امام نجس شود. بی‌درنگ، نزد شوهرش رفت و او را آگاه ساخت. مرد یهودی نزد حضرت آمد و از سهل‌انگاری خود پوزش خواست و از اینکه امام، در این مدت سکوت کرده و چیزی نگفته بود، شرمنده شد. امام (ع) برای اینکه او بیشتر شرمنده نشود، فرمود: از جدم رسول خدا(ص) شنیدم که به همسایه مهربانی کنید. یهودی با دیدن گذشت، چشم‌پوشی و برخورد پسندیده ایشان به خانه‌اش برگشت، دست زن و بچه‌اش را گرفت و نزد امام آمد و از ایشان خواست تا آنان را به دین اسلام درآورد. ✨امام مجتبی(ع) بسیار با گذشت و بزرگوار بودند و از ستم دیگران چشم پوشی می‌کردند. بارها در روایات بیان شده که واکنش حضرت به رفتار ناشایست دیگران، سبب تغییر رویه فرد خطاکار می‌شد. (ع) آیینه جان(در ایتا و سروش) @aeenejan
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸صدای آشنا شنید!🔸 شما انسان ها را در کشور ما، ساواکی ها می دانید. دیگر از این بدتر که نیست. درست است؟ سازمان اطلاعات و امنیت شهر شیراز، من را با یک دسته اعلامیه گرفته بودند. رئیس ساواک به من فشار می آورد که بگو از چه کسی گرفتی؟ من را آوردند در یک اتاقی در اداره ی اطلاعات. یک مبلمان جالب داشت و این شعر سعدی را هم آنجا گذاشته بودند: هزار مرتبه سعدی تو را نصیحت کرد * که حرف محفل ما را به مجلسی نبری این آقای رضوان که ظاهراً الآن در حیات است گفت که دستبند را بیاور. دست‌هایم را از پشت بستند و کیسه‌ای از شن را هم به آن آویختند و مرا روی یک‌پا نگه داشتند و شکمم را نیشگون گرفتند. بعد هم شروع کرد این ماهیچه های شکم را نیشگون گرفتن. من نه به عنوان اینکه او بترسد، بلکه یک دفعه از زبانم در رفت و گفتم: «». به من گفت: «چی گفتی؟» گفتم: «خدایا؛ تو می بینی». یک دفعه به همکارش گفت: سطل را پایین بگذار. سطل را از دستم گرفتند. بعد به من گفت: پایت را بینداز. بعد گفت: دست بند او را باز کن. حالا ایستاده بودم آنجا. به آنها گفت: «بروید بیرون». آنها را بیرون کرد و درب را هم محکم زد. حالا من ماندم و خودِ او. یک دفعه این شلاقی که دستش بود را پرت کرد و خودش وِلُو شد روی آن مبل. بعد گفت: «ای تُف به این نانی که ما می خوریم». شنید؛ صدای فطرت. دیگر نتواست کارش را بکند و خدا می داند که در این دوره ی طولانی مبارزات، هر وقت ایشان شنید که برای من مشکلی ایجاد شده، کمک می کرد. @haerishirazi