eitaa logo
بصیرت انقلابی
1.1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ❀خادم کانال⇦ ❥ @abooheydar110 ❀خادم تبادل⇦ ❥ @yale_jamal ❀خادم تبادل⇦ ❥ @Alivliollah 🍀ڜࢪۅ؏ ڦعأڶيٺ ٩٨/٠١/٣٠🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
6.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬حکایت ما و امام زمان🌱 🔆 به‌خاطر امام زمان گناهانت رو ترک کن. قول بده هر چهل روز یک گناه ترک کنی... 🎥 استاد رائفی پور 🆔 @basirat_enghelabi110
4_5958582166110601759.mp3
زمان: حجم: 1.56M
💚دلتنگ نامه😭 ای که تویی آرام دلم... 👌 تقدیم به همه اونایی که دلتنگ ارواحنافداه هستند... 🆔 @basirat_enghelabi110
📜 💵 مردی در بصره، سال‌ها در بستر بیماری بود؛ به‌طوری که زخم بستر گرفته بود؛ و اموال زیادی را فروخته بود تا هزینه درمان خود کند؛ همیشه دست به دعا داشت. روزی عالمی نزد او آمد و گفت: می‌دانی که شفا نخواهی یافت! آیا برای مرگ حاضری؟ گفت: بخدا قسم حاضرم. داستان مرد بیمار به این طریق بود که، در بصره بیماری وبا آمد؛ و طبیبان گفتند: دوای این بیماری آ‌ب لیمو است. این مرد، تنها آب لیمو فروش شهر بود. که آب‌لیمو را نصفه با آب قاطی می‌کرد و می‌فروخت. چون مشتری زیاد شد، کل بطری را آب ریخته و چند قطره‌ای آب‌لیمو می‌ریخت تا بوی لیمو دهد. مردی چنین دید و گفت: من مجبور بودم بخرم تا نمیرم، ولی دعا می‌کنم زندگی تو بر باد برود چنانچه زندگی مردم را بر باد می‌دهی و خونشان را در شیشه می‌کنی. عالم گفت: از پول حرام مردم، نصف بصره را خریدی! و حالا ده سال است برای درمان و علاج خود آن‌ها را می‌فروشی. می‌دانی از آن همه مال حرام چه مانده است؟ دو کاسه! آن دو را هم تا نفروشی و از دست ندهی، نخواهی مرد! و زجر کش خواهی شد. پس مالت را بده که بفروشند تا مرگت فرا رسد. پیرمرد به پسرش گفت: ببر بفروش، چون مال حرام ماندنی نیست. چون پسر کاسه‌ها را فروخت، پدرجان داد. 🆔 @basirat_enghelabi110
حاجی اینجا روسری ها عقب نشینی کرده... دشمن محاصرمون کرده! رو پشت بومها بمبهای بشقابی گذاشته! قلب و فکرمونو هدف گرفته! خیلی تلفات دادیم... حاجی اینجا مانتوها دیگه دکمه نداره... اونم با آستین های کوتاه!!! سلاح جدیدشون ساپورته... حاجی صدامو میشنوی؟ ♥️ ✨ 🆔 @basirat_enghelabi110
🌿 اگـࢪ ڪسے صداے🗣 رهبــࢪ خود ࢪا نشنود به طوࢪ یقین صداے امام زمــان(عج)🌸 خود ࢪا هم نمےشنود... و امروز خط قرمز باید تـوجـه تـمـام و اطاعت از ولےخود،🍃 رهبرے نظام باشد. 🆔 @basirat_enghelabi110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 حتما بخونید ✍ سردار قاسم سلیمانی در بخشی از کتاب عملیات طریق القدس به روایت حوادث آزادسازی بستان در آذرماه سال 61 و چگونگی مجروحیت خود و چند تن دیگر از رزمندگان می‌پردازد که به شرح ذیل است: ⚔ هم‌زمان با مقاومت دشمن و عدم توفیق نیروهای اهواز در شکستن خط (وقتی) که بنا شد ما وارد عمل شویم، بچه‌ها به دلیل آتش شدید دشمن زمین‌گیر شده بودند 🥀 و هر لحظه به تعداد شهدا و مجروحان اضافه می‌شد. 🚓 در این لحظه من به راننده نفربر گفتم که از خط عبور کند. راننده تردید داشت. 😠 با او با تحکم برخورد کردم. او به سمت خط دشمن که سقوط نکرده بود راه افتاد. نفربر به موازات بچه‌ها در دشت می‌رفت. 🕸 با حرکت نفربر که اولین وسیله‌ای بود که (با وجود اینکه) هنوز خط شکسته نشده بود از خاکریز عبور کرد و با صدای آن دشمن آتش‌ها را متوجه نفربر کرد. 🌾 من به گروهان حمید چریک رسیدم که پشت سیم‌خاردار دشمن و گروهان اول خط‌شکن ما بود. ☄ نفربر روی مین رفت و شنی‌های آن پاره شد و از حرکت افتاد. 📞 من با بی‌سیمچی‌هایم پیاده شدیم. تقریباً صد متر در دشت به سمت بچه‌ها رفتم تیربارها امان نمی‌داد. فرصت خوابیدن نبود. 🏃‍♂ می‌دویدم ☁️ ابری بودن هوا بر تاریکی آن افزوده بود و فقط در نور تیربارها و منورها برای لحظاتی می‌توانستم ببینم. 😰 در همین لحظه، یک گلولة خمپاره کنارم منفجر شد. من افتادم. 🍂 این دقیقاً چسبیده به سیم‌خاردار دشمن بود. اساساً فاصلة خط ما با دشمن هفتصد متر تا یک کیلومتر بود و سیم‌خاردار در صد متری خاکریز دشمن قرار داشت. ☹️ با انفجار خمپاره من پرت شدم. اول متوجه نبودم از چه ناحیه‌ای زخمی شده‌ام. قدری احساس خنکی در ناحیة شکم داشتم. بلند شدم. دوباره افتادم. تاریک بود. فقط بچه‌ها را در کانال می‌دیدم و بی‌سیم‌چی‌هایم معلوم نبودند. 💔 گفتنی است حاج قاسم در همین عملیات بر اثر انفجار گلولة خمپاره از ناحیة دست و شکم به‌شدت صدمه دید. 🆔 @basirat_enghelabi110
▪️آن شهیدی که شب ۱۱ ماه رمضان حضرت صاحب را دید به ما میگوید: اگر ذره ای از ولایت فاصله بگیریم، شکستمان نه... نابودیمان حتمی است.. _ به نقل از پدر شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده در دیدار با حضرت آقا 🆔 @basirat_enghelabi110
🍃اللهم صل علی محمد وآل محمد🍃 🌱😍حضرتِ عشـ♥️ـق😍🌱 🆔 @basirat_enghelabi110
(به یاد شهید محمد رضا دهقان) 📚| ڪتاب طلبه دانشجو، 🕊 آماده شدن براے سربازے امام‌زمان(عج) ساعت هشـت شـ🌙ـب از دانشـگاه مے آمد و سریع لباسش را عوض می‌ڪرد تـا خودش را به باشـگاه بـرسـاند و سـاعت دوازده شـب به خـانه باز می‌گشت.آن‌ قدر خسته بود ڪه ڪوله پشتـی‌اش را روے زمیـن می‌کشانـد و همانجا روی زمین دراز می‌کشید ومی‌خوابید، تا برای فردا آمادگی داشته باشد که به باشگاه برود.براے ڪارهایش برنامه ریزے داشت ڪه هدفش را تعریف کرده بود.دو سال سختی‌های دوره آموزشی و باشگاه رفتن را به جان خریده بود تا خودش را براے سربازے امام زمان (عج) آماده ڪند،مےگفت سرباز آقا باید سالم باشد و بدنے قوے داشته باشد💪🏻.وقتی آقا ظهور کند براے سپاهش بهترین ها را انتخاب می‌ڪند.من هم باید به آن درجه برسم‌،اعتقادش این بود...🌷                         نقل از :مادرشهید 🆔 @basirat_enghelabi110