eitaa logo
بصیرت انقلابی
1.1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ❀خادم کانال⇦ ❥ @abooheydar110 ❀خادم تبادل⇦ ❥ @yale_jamal ❀خادم تبادل⇦ ❥ @Alivliollah 🍀ڜࢪۅ؏ ڦعأڶيٺ ٩٨/٠١/٣٠🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 🖋 از نگاه مادر هم می‌خواندم که کنجکاو و منتظر، چشم به دهان مریم خانم دوخته تا ببیند چه می‌گوید و او با لبخندی که همیشه بر صورتش نقش بسته بود، شروع کرد: «راستش ما به خواست مجید اومدیم بندر عباس تا جای پدر و مادرش که نه، به جای خواهر و برادر بزرگترش باشیم.» سپس نگاهی به مادر کرد و پرسید: «حتماً اطلاع دارید که پدر و مادر مجید، به رحمت خدا رفتن؟» و مادر با گفتن «بله، خدا رحمتشون کنه!» او را وادار کرد تا ادامه دهد: «خُب تا اون موقع که عزیز جون زنده بودن، جای مادرش بودن و بعد از فوت ایشون، جواد غیر از عمو، مثل برادر بزرگترش بود. حالا هم روی همون احساسی که مجید به جواد داشت از ما خواست که بیایم اینجا و مزاحم شما بشیم.» از انتظار شنیدن چیزی که برایش این همه مقدمه چینی می‌کرد، قلبم سخت به تپش افتاده و او همچنان با چشمانی آرام و چهره‌ای خندان می‌گفت: «ان شاء الله که جسارت ما رو می‌بخشید، ولی خُب سنت اسلامه و ما بزرگترها باید کمک کنیم.» مادر مثل اینکه متوجه منظور مریم خانم شده باشد، با لبخندی ملیح صحبت‌های او را دنبال می‌کرد و من که انگار نمی‌خواستم باور کنم، با دلی که در سینه‌ام پَر پَر می‌زد، سر به زیر انداخته و انگشتان سردم را میان دستان لرزانم، فشار می‌دادم که سرانجام حرف آخرش را زد: «راستش ما مزاحم شدیم تا الهه خانم رو برای مجید خواستگاری کنیم.» لحظاتی جز صدای سکوت، چیزی نمی‌شنیدم که احساس می‌کردم گونه‌هایم آتش گرفته و تمام ذرات بدنم می‌لرزد. بی‌آنکه بخواهم تمام صحنه‌های دیدار او، شبیه کتابی پُر خاطره مقابل چشمانم ورق می‌خورد و وجودم را لبریز از خیالش می‌کرد که ادامه صحبت مریم خانم، سرم را بالا آورد: «ما می‌دونیم که شما اهل سنت هستید و ما شیعه. قبل از اینم که بیایم بندرعباس، جواد خیلی با مجید تلفنی صحبت کرد. اما نظر مجید یه چیز دیگه‌اس.» و من همه وجودم گوش شده بود تا نظر او را با همه وجودم بشنوم: «مجید میگه همه ما مسلمونیم! البته من و جواد هم به این معتقدیم که همه مسلمونا مثل برادر می‌مونن، ولی خُب اختلافات مذهبی رو هم باید در نظر گرفت. حتی دیشب هم تا نصفه شب، مجید و جواد با هم حرف می‌زدن. ولی مجید فکراشو کرده و میگه مهم خدا و قبله و قرآنه که همه‌مون بهش معتقدیم!» سپس به چشمان مادر نگاه کرد و قاطعانه ادامه داد: «حاج خانم! مجید تمام عمر روی پای خودش بزرگ شده و به تمام معنا مثل یه مرد زندگی کرده! وقتی حرفی می‌زنه، روی حرفش می‌مونه! یعنی وقتی میگه اختلافات جزئیِ مذهبی تو زندگی با همسرش تأثیری نداره، واقعاً تأثیری نداره!» مادر با چمشانی غرق نگرانی، به صورت مریم خانم خیره مانده و کلامی حرف نمی‌زد. اما نگاه من زیرِ بار احساس، کمر خم کرده و بی‌رمق به زیر افتاده بود که مریم خانم به نگاه ثابت مادر، لبخند مهربانی زد و گفت: «البته از خدا پنهون نیس، از شما چه پنهون، از دیشب که ما اومدیم و شما رو دیدیم، به این وصلت هزار بار مشتاق‌تر از قبل شدیم. بخصوص دختر نازنین تون که دل منو بُرده!» و با شیطنتی محبت‌آمیز ادامه داد: «حیف که پسر خودم کوچیکه! وگرنه به جای مجید، الهه جون رو برای پسر خودم خواستگاری می‌کردم!» 🆔 @basirat_enghelabi110
📖 🖋 از حرفش لبخند کمرنگی بر لبان مادر نشست و در برابر چشمان پُر از تردیدش، مریم خانم برای معرفی هر چه بیشتر آقای عادلی ادامه داد: «حاج خانم! من هر چی از مجید بگم، خُب شاید فکر کنید من فامیلش هستم. ولی شاید تو این چند ماهی که اینجا بوده تا یه حدودی باهاش آشنا شده باشین. شاید ساکت و کم حرف باشه، ولی مرد کار و زندگیه! خُب از یه سالگی پیش عزیز بود، ولی همین که از آب و گل در اومد، کسی که مواظبش نبود، هیچ، تازه مرد خونه عزیز هم بود و همه جوره هوای عزیز رو داشت. بعدش هم که عزیز عمرش رو داد به شما، شد مرد زندگی خودش! نمی‌گم خیلی اهل مستحبات و نماز شب و ختم قرآنه، نه! ولی رو سرش قسم می‌خورم، چون از بچگی یاد گرفته به حرامِ خدا حتی نزدیک هم نشه!» مادر که تازه از لاک سکوتش در آمده بود، به نشانه تأیید صحبت‌های مریم خانم، سر تکان داد و گفت: «حق با شماس! این چند ماهه ما از آقا مجید غیر از سر به زیری و آقایی هیچ چی ندیدیم.» و باز ساکت شد تا مریم خانم ادامه دهد: «از نظر مالی هم شاید وضع آنچنانی نداشته باشه، ولی تا دلتون بخواد اهل کاره. وقتی لیسانسش رو گرفت، تو تهران تو یه شرکت کار می‌کرد که خب کفاف خرج زندگی خودش و عزیز رو می‌داد. بعد از فوت عزیز هم با پولی که جمع کرده بود، تونست یه جایی رو تو تهران اجاره کنه. بعد هم با همون پول اومد اینجا خدمت شما. الان سرمایه چندانی نداره، مگه همین پس‌اندازی که این مدت کنار گذاشته. ولی خُب خدا بزرگه. ان شاء الله به زندگی شون برکت میده.» که مادر لبخندی زد و با فروتنی پاسخ داد: «این حرفا چیه مریم خانم! خدا روزی رسونه! خدا هیچ بنده‌ای رو بدون روزی نمی‌ذاره! ولی... راستش من غافلگیر شدم. اجازه بدید با باباش هم صحبت کنم.» مریم خانم که با شنیدن این جمله، قدری خیالش راحت شده بود، با لبخندی شیرین جواب داد: «خواهش می‌کنم. شما با حاج آقا صحبت کنید. من فردا صبح خدمت می‌رسم ازتون جواب می‌گیرم.» سپس در حالیکه چادرش را مرتب می‌کرد تا بلند شود، رو به مادر کرد و حرف آخرش را با قاطعیت زد: «حاج خانم، این تفاوت مذهبی برای مجید اصلاً مطرح نیس! چیزی که مجیدِ ما رو شیفته دخترِ گلِ شما کرده، خانمی و نجابت الهه جونه!» سپس به رویم خندید و همچنانکه بلند می‌شد، گفت: «که البته حق داره!» هرچند در دریای دلم طوفانی به پا شده و در و دیوار جانم را به هم می‌کوبید، اما در برابر تمجید بی‌ریایش، به زحمت لبخندی زدم و به احترامش از جا بلند شدم. مادر هم همانطور که از روی مبل بلند می‌شد، جواب داد :«خوبی و خانمی از خودتونه!» سپس به چای دست نخورده‌اش اشاره‌ای کرد و گفت: «چیزی هم که نخوردید! لااقل می‌موندید براتون میوه بیارم.» به نشانه احترام دست به سینه گذاشت و با خوشرویی جواب داد: «قربون دستتون! به اندازه کافی دیشب زحمت دادیم!» سپس دست مادر را گرفت و با صدایی لبریز از اشتیاق ادامه داد: «ان شاء الله به زودی خدمت می‌رسیم و حسابی مزاحمتون می‌شیم!» و با بدرقه گرم مادر از اتاق بیرون رفت. 🆔 @basirat_enghelabi110
📸طي عمليات تفحص،در منطقه چيلات، پيكر دوشهيد پيدا شد... يكي از اين شهدا نشسته بود و با لباس و تجهيزات كامل به ديوارتكيه داده بود لباس زمستانی هم تنش بود. شهيد ديگري لاي پتو پيچيده شده بود. معلوم بود كه اين درازكش مجروح شده است اما سر شهيد دوم بر روي دامن اين شهيد بود، يعني شهيد نشسته سر آن شهيد دوم را به دامن گرفته بود. 🔹خوب، پلاك داشتند ، پلاكها را ديدم كه بصورت پشت سرهم است. 555 و 556 ،فهمیدیم که آنها باهم پلاک گرفته اند معمولااینها که باهم خیلی رفیق بودند، باهم می رفتند پلاک می گرفتند. اسامی را مراجعه کردیم درکامپیوتر دیدیم آن شهیدی که نشسته است، پدراست و آن شهیدی که درازکش است، پسر است. پدری سر پسر را به دامن گرفته است. 🔹شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است، اهل روستای باقر تنگه بابلسر./ فارس پلاس #بصیرت_انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
بصیرت انقلابی
📸طي عمليات تفحص،در منطقه چيلات، پيكر دوشهيد پيدا شد... يكي از اين شهدا نشسته بود و با لباس و تجهيزات
🔹 شادی ارواح طیبه شهدا خصوصا سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی🥀یک حمد و سوره و سه صلوات🍂 🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 💕 #امیــرالمــؤمنــیــن_عــلی(ع): 🍃به دنیا آرامش یافتن در حالی که ناپایداری آن را مشاهده می کنی، از جهل و نادانی است و کوتاهی در اعمال نیکو با وجود یقین به پاداش آن، زیانکاری است و قبل از آزمودن اشخاص، اطمینان پیدا کردن از عجز و ناتوانی است.🌾 📚نهج البلاغه، حکمت ۳۸۴🌿 #بصیرت_انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
⛔️بازار سکه را یک بانک بهم ریخته است حسین راغفر، استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا: 🔹 یک بانک در ماه‌های اخیر اقدام به خرید سکه با اختلاف ۷۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان در بازار آتی می‌کرد که امروز باعث شده قیمت سکه به بالای ۸ میلیون تومان برسد. چرا مدیر این بانک برکنار نمی‌شود!؟ 🆔 @basirat_enghelabi110
⛔️ بزك اروپا حتی پس از اقدام ضدايرانی اخير سه كشور اروپايی! 🔹سايت اصلاح‌طلب عصر ايران امروز در گزارشي با عنوان «ابتكار اروپا براي جلوگيري از قدرت‌يابي تندروها در ايران»، بدون توجه به اقدامات ضدايراني اروپا همچون قطعنامه اخير، سعي در بزك اين اتحاديه نموده و با استناد به گزارش يك رسانه انگليسي مدعي شد: اروپا بر اين باور است كه اگر در ماه‌هاي آتي پيشنهادهاي جذاب اقتصادي و ديپلماتيك روي ميز تهران نگذارد ميانه‌روها و برجام هر دو درخطر خواهند بود. 🔹ديپلمات‌هاي اروپايي كم‌كم به اين نتيجه مي‌رسند كه روند سياست داخلي ايران به‌آرامي فروخواهد پاشيد و تندروها دست بالا را خواهند داشت مگر اينكه غرب به‌زودي برخي ابتكارات سياسي تازه در قبال ايران روي ميز بگذارد. 🆔 @basirat_enghelabi110
🔴طبری و حسن روحانی ❗️به گزارش رجانیوز، در اولین جلسه محاکمه اکبر طبری، رسول دانیال‌زاده به عنوان یکی از متهمان پرونده در دادگاه حضور داشت. در ابتدا معلوم نبود اتهامات دانیال‌زاده در پرونده معاون حوزه ریاست آملی لاریجانی چیست اما با برگزاری ادامه جلسات مشخص شد که طبری برای دانیال زاده، همچون بسیاری از افراد دیگر، کارچاق‌کنی انجام می‌داده است. ❌براساس صحبت‌های نماینده دادستان در جلسات دادگاه طبری، یکی از رشوه‌های دریافتی‌ وی از نجفی، مالک کلاک، ملکی در خیابان «کریمخان» بوده است. طبری نیز در مقابل این رشوه‌ی نجفی با اعمال نفوذهای بسیار در پرونده کلاک ، زمینه صدور حکم به نفع مالکان را فراهم می‌کند. طبری بعد از دریافت این ملک ، آن را تحت شرایطی و با هدف رد گم‌کنی ، با واحدی از برج سلطنتی «روما رزیدنس» متعلق به رسول دانیال‌زاده معروف به سلطان فولاد ، معاوضه می‌کند. ❌رسول دانیال‌زاده با بیش از چهار هزار میلیارد تومان بدهی، یکی از بزرگترین بدهکاران بانکی کشور می‌باشد که بعد از دستگیری اکبر طبری، در مهرماه سال گذشته از کشور فرار کرد. 22 آبان ماه بود که سخنگوی قوه ‌قضائیه از دستگیری و انتقال این بدهکار کلان بانکی ، توسط اطلاعات سپاه پاسداران به کشور خبر داد. ❌ملک خیابان کریمخان که نجفی به طبری به عنوان رشوه پرداخت کرده بود ، در سال های 92 و 96 در اختیار ستاد انتخاباتی آقای حسن روحانی قرار می گیرد. ❌دانیال‌زاده علاوه بر اینکه حامی بزرگ ستاد انتخاباتی روحانی در سال 92 و 96 بوده است ، رابطه‌ بسیار نزدیکی با برادر رئیس جمهور داشته است، آنقدر نزدیک که وی هزینه‌ مراسم ختم مادر رئیس‌جمهور را متقبل شد. دانیال‌زاده در یک مورد ۲۵۰ میلیون تومان به حساب حسن نجار همسر خواهر حسین فریدون واریز می‌کند. مروادات مالی فریدون و دانیال‌زاده تنها به همین مورد ختم نمی‌شود. برادر رئیس‌جمهور مجموعاً 34 میلیارد تومان پول تحت عناوین مختلف در ازای کارچاق کنی، از دانیال‌زاده دریافت کرده است. در نهایت دانیال‌زاده در پرونده حسین فریدون نیز به اتهام رشوه محکوم شد. ❌در همان روزها جمعی از نمایندگان مجلس وقت در نامه‌ای به رئیس‌جمهور خواستند که در مورد ارتباط حسین فریدون با برخی از بدهکاران کلان بانکی از جمله رسول دانیال‌زاده توضیحاتی ارائه دهد. به همراه این نامه نیز یک سند که نشان می‌داد یک واحد مسکونی به ‌ارزش 14 میلیارد تومان توسط دانیال‌زاده به اسم همسر حسین فریدون خریداری شده است نیز برای رئیس‌جمهور ارسال شده بود. اما پاسخی از جانب حسن روحانی به این نامه داده نشد. ❌بررسی سوابق دانیال‌زاده و ارتباطات ویژه‌ او با برادر حسن روحانی، خدمات متقابل دانیال‌زاده و طبری به یکدیگر و ارتباطات پیچیده‌ آنها با مفسدین اقتصادی دیگر همچون خانواده‌ نجفی ، نشان از وجود یک ابر شبکه‌ فساد اقتصادی می‌باشد. ابر شبکه‌ای که برساخته‌ اصحاب ثروت و قدرت است و مهمترین اهداف آن ارائه خدمات متقابل به یکدیگر، توسعه‌ نفوذ و افزایش قدرت خود و در یک کلام در دست گرفتن حیات و ممات مردم می‌باشد. 🆔 @basirat_enghelabi110
دکتر مجتبی زارعی: پشت پرده جنگ زرگری بولتون با ترامپ در باره کتابش روحیه دادن به منافقین داخلی است، این سبیلو ی دلقک جوری از حمله به ایران بزرگ حرف می زند مثل این که قصد رفتن به هواخوری و تفریح داشته! بهتر است تفنگداران دریایی اسیر در جزیره فارسی بگویند وقتی که ایرانی ها را دیدند چطور خیس کردند! #بصیرت_انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
⛔️فاضل میبدی، روحانی پرحاشیه‌ی طرفدار روحانی و عضو ارشد مجمع محققین و مدرسین حوزه : گرانی #دلار بخاطر عملکرد مجلس یازدهم است! ✅ نکته : دوستانِ روحانی از یک‌سو با معضلِ #کارنامه در دولت، مجلس دهم، شورای شهر و شهرداری مواجه هستند و از سوی دیگر فرصت کوتاهی تا ۱۴۰۰ مانده؛ ظاهر ماجرا می‌گوید تا سال بعد روی تخریبِ پرحجم مجلس یازدهم حساب ویژه باز کرده‌اند!(مجلسی که هنوز فعالیت اصلی آن آغاز نشده و تازه روسای کمیسیون های آن انتخاب شده اند) #بصیرت_انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
4.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️موسوی لارگانی عضو هیئت رئیسه مجلس به قالیباف در مورد لزوم احضار روحانی به مجلس بابت گرانی ارز تذکر داد. #بصیرت_انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110