eitaa logo
بصیرت انقلابی
1.1هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ❀خادم کانال⇦ ❥ @abooheydar110 ❀خادم تبادل⇦ ❥ @yale_jamal ❀خادم تبادل⇦ ❥ @Alivliollah 🍀ڜࢪۅ؏ ڦعأڶيٺ ٩٨/٠١/٣٠🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 اگر می‌خواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیز عشق می‌ورزد، کسی که عشقش ماشین است، ارزشش به همان میزان است، اما کسی که عشقش خداست، ارزشش اندازه خداست 🔹 علامه محمدتقی جعفری (ره) @basirat_enghelabi110
4.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎁 هدیه ملکه انگلیس به سید صادق شیرازی چه بود؟ ⁉️ارتباط روباه پیر و شیعه انگلیسی چیست؟! 🎥مشاهده این فیلم کوتاه را به شما پیشنهاد می کنیم. @basirat_enghelabi110
👇شکست راهبردی و تاریخی کاخ سفید رقم خورد ❎تنهایی آمریکا ✅/ دکتر یدالله جوانی رأی نیاوردن قطعنامه آمریکا در شورای امنیت برای تمدید تحریم‌های تسلیحاتی علیه ایران،‌ آثار و پیامدهای کوتاه‌مدت و بلند‌مدتی دارد. آنچه در شورای امنیت رخ داده،‌ در تاریخ 75 ساله این شورا و سازمان ملل بی‌سابقه است. آمریکایی‌ها در چند ماه گذشته، ‌با صرف هزینه‌های زیاد و انجام سفرها و دوره‌گردی‌ها برای اعمال فشار به دیگران به منظور همراه شدن با قطعنامه ضد ایرانی خود،‌ تلاش کردند جایگاه برتر خود در نظام بین‌الملل و شورای امنیت را اثبات کنند؛ اما پدیدآیی یک شکست سنگین و راهبردی در شورای امنیت برای اولین بار با این کیفیت برای آمریکا،‌ نشان داد که جهان چگونه در حال تغییر بوده و موقعیت ایالات متحده نسبت به گذشته تا چه اندازه متفاوت شده است. از پانزده کشور عضو شورای امنیت، ‌فقط یک کشور کوچک به قطعنامه آمریکا رأی مثبت داده و یازده کشور رأی ممتنع و کشورهای چین و روسیه هم رأی مخالف داده‌اند. تأمل در ترکیب آرا، نشان می‌دهد آمریکا تا چه اندازه در جهان منزوی شده است. در این میان، ‌مهم بی‌اعتبار شدن هیاهوها و جنجال‌های آمریکا در نزد افکار عمومی و دولت‌های دیگر است. آمریکایی‌ها برای به تصویب رساندن قطعنامه ضد ایرانی با هدف تمدید نامحدود تحریم‌های تسلیحاتی،‌ مدعی بودند از این طریق به دنبال صلح و امنیت جهانی هستند! این سیاست نخ‌نمای آمریکایی‌ها در دهه‌های گذشته، که همواره قلدری‌ها و زورگویی‌های خودشان را به بهانه تأمین صلح و امنیت جهانی به دیگران تحمیل می‌کردند، اکنون کارآیی خود را از دست داده است. اگر بخواهیم ابعاد و عمق شکست راهبردی و بی‌سابقه آمریکا در شورای امنیت را آن‌گونه که رقم خورده بسنجیم،‌ تأمل در بیانیه «پمپئو» وزیر خارجه آمریکا که بعد از رد قطعنامه صادر شد، کفایت می‌کند که در این بیانیه وزیر خارجه آمریکا، ‌شکست آمریکا را شکست شورای امنیت قلمداد کرده است! به عبارت دقیق‌تر می‌توان گفت، با توجه به روند تحولات جهانی، ‌آمریکا دیگر قادر نیست از شورای امنیت همچون گذشته استفاده ابزاری بکند. این مفهوم راهبردی در تحولات جهانی را می‌توان در بخشی از بیانیه چین ملاحظه کرد که یک‌جانبه‌گرایی از هیچ حمایتی برخوردار نیست و زورگویی شکست می‌خورد. نکته مهم در این میان و بعد از شکست آمریکا در تصویب قطعنامه ضد ایرانی، تهدید نماینده آمریکا به استفاده از مکانیسم ماشه تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران است. «کلی کرانت» نماینده آمریکا در این باره گفت: «در روزهای آتی مکانیسم بازگشت خودکار تحریم‌ها برای احیای تحریم‌ها علیه ایران را پی خواهیم گرفت.»‌ پیش‌بینی می‌شود در صورتی که آمریکایی‌ها بخواهند از مکانیسم ماشه استفاده کنند،‌ با توجه به وضع موجود و فضای حاکم بر شورای امنیت، شکست بزرگ‌تری برای آمریکایی‌ها رقم بخورد. این مطلب را از واکنش چینی‌ها می‌توان حدس زد. که «آمریکا که دیگر جزء طرف‌های مشارکت‌کننده در برجام نیست، از هیچ حقی برای درخواست از شورای امنیت جهت فعال کردن مکانیسم ماشه برخوردار نیست.» با اطمینان می‌توان گفت،‌ آنچه در شورای امنیت برای آمریکا رقم خورد، خود یکی از نشانه‌های افول قدرت آمریکاست. 🆔 @basirat_enghelabi110
@TasnimNewsaudio_2020-08-21_11-50-36.ogg
زمان: حجم: 2.4M
🏴عمو عباس علمت کو عموی خوبم #مداحی_نوستالژیک #محرم #بصیرت_انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
2.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ 📝 انتقاد استاد #رائفی_پور از تصمیمات یک شبه ستاد ملی کرونا در قِبال هَیئات مذهبی و کم کاری برخی ارگانها 🔸حالا کرونا اومده شهر چرا سیاه پوش نشده؟ 🔹ما موظفیم که نگذاریم پرچم این عزاداری ها پایین بیاد، در کمترین حالت یک پرچم مشکی دَر ِخونه بزنیم و شبکه های اجتماعی رو به حسینیه تبدیل کنیم. 📆 بخشی از سخنرانی شب اول محرم ١٣٩٩ 🌐 دانلود با کیفیت های مختلف👇 https://masaf.ir/RaefipourClips/post/58845 #بصیرت_انقلابی 🆔 @basirat_enghelabi110
🔰تفسیر "وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيم" 👌تفسیری از استاد غلامعباس هاشمی همدانی استاد حوزه علمیه قم ؛ 🔸 قال رسول الله صلی الله علیه وآله :"حسینٌ منّی واَنا من حسین " این جمله بسیار بلندی است که رسول خدا هستی حسین را از خویش و هستی خویش را از حسین می داند. بخش اول معنایش روشن است که حسین از پیامبر است و فرزند و سبط عزیز اوست. تفسیر بخش دوم دقیق و لطیف است و با تفسیر قرآن گره خورده است. 💠 وقتی حضرت ابراهیم خلیل مامور به ذبح اسماعیل شد و مقدمات کار را فراهم نمود و کارد در گلوی اسماعیل گذاشت؛ "وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ" ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﺍ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺍﻱ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ !(صافات۱۰۴) قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺭﺍ ﺗﺤﻘﻖ ﺩﺍﺩﻱ ، ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﺎ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻣﻰ ﺩﻫﻴﻢ [ ﻛﻪ ﻧﻴّﺖ ﭘﺎﻙ ﻭ ﺧﺎﻟﺼﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﻋﻤﻞ ﻣﻰ ﭘﺬﻳﺮﻳﻢ . ](صافات۱۰۵) حال مهم این است که خداوند در مقابل ذبح اسماعیل ذبح عظیمی را قرار داد و از ذبح اسماعیل چشم پوشید. "وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيم"ٍ ﻭ ﻣﺎ ﺍﺳﻤﺎﻋﻴﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺑﺰﺭﮔﻲ [ ﺍﺯ ﺫﺑﺢ ﺷﺪﻥ ]ﺭﻫﺎﻧﻴﺪﻳﻢ ،(صافات۱۰۷). این ذبح عظیم چیست؟ خدائی که درباره تمام هستی تعبیر قلیل را بکار می برد چرا درباره یک ذبح، تعبیر عظیم استفاده کرده است؟ آیا قربانی حاجیان در مکه در برابر اسماعیل نبی می تواند ذبح عظیم باشد چنانچه بسیاری از مفسران گفته اند؟ طبق روایات فراوان وارده از طرق فریقین، ونقل مرحوم صدوق در کتاب خصال از حضرت رضا (علیه السلام) ذبح عظیم، امام حسین علیه السلام است. امام رضا می فرمایند وقتی خداوند گوسفندی را نازل کرد تا ابراهیم آن را به جای اسماعیل ذبح کند ابراهیم عرض کرد خدایا من دلم می خواهد اجر و درجه کسی را ببرم که عزیز ترین کس یعنی فرزندش را برای خدا ذبح می کند و دیگر اینکه اجر اهل مصیبت را درک کنم. وحی آمد که محبوب ترین شخص نزد تو کیست؟ عرض کرد خدایا حبیب تو محمد (صلی الله علیه واله) از جانم هم بر من محبوب تر است. خطاب امد که فرزند او حسین بر تو محبوب تر است یا فرزندت اسماعیل؟ عرض کرد حسین! خطاب امد ذبح حسین به دست ظالمان بر تو دردناک تر است یا ذبح اسماعیل به دست تو با امر خودم؟ عرض کرد خدایا ذبح حسین دردناک تر است خطاب امد من در مقابل جزع و بی تابی تو بر قتل حسین از ذبح اسماعیل چشم پوشیدم و بالاترین ثواب اهل مصایب را بر تو واجب کردم. امام رضا به اینجا که رسید فرمود این است معنای "و فدیناه بذبح عظیم" چه خوش گفته حافظ؛ مرید پیرمغانم زمن مرنج ای شیخ که وعده تو کردی و او بجای اورد 👌👌حال رسول خدا از نسل و فرزندان اسماعیل است نه اسحاق و اگر اسماعیل ذبح می شد پیامبر به عالم هستی پانمی گذاشت و اسماعیل را وجود حضرت حسین علیه السلام رهانید و این است معنای" حسین منی و انا من حسین" یعنی نه تنها شخصیت پیامبر که همان دستاورد های او در ۲۳ سال دوران رسالت است مدیون شهادت امام حسین است شخص پیامبر نیز مرهون شهادت امام حسین است. سلام علیه یوم ولد و یوم استشهد و یوم یبعث حیا. 🆔 @basirat_enghelabi110
⭕️ متن کامل بیانیه مشترک تروئیکای اروپا در مخالفت با مکانیسم ماشه 🔹روز ۲۰ آگوست، آمریکا با ارسال نامه‌ای به شورای امنیت خواستار آغاز روند بازگشت خودکار [تحریم‌ها] شده که به طرف‌های برجام اجازه می‌دهد خواستار بازاعمال تحریم‌های چندجانبه‌ای علیه ایران شوند که ذیل مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ علیه ایران رفع شده است. 🔹فرانسه، آلمان و پادشاهی متحده یادآور می‌شوند که آمریکا بعد از خروج خود از توافق هسته‌ای در تاریخ ۸ مه ۲۰۱۸، به مشارکت خود در برجام خاتمه داده است. 🔹موضع ما درباره کارآمدی اطلاعیه آمریکا ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ به صراحت به رئیس شورا و تمامی اعضای شورای امنیت ابراز شده است. 🔹بنابراین، ما نمی‌توانیم از این اقدام که با تلاش‌های فعلی ما برای حمایت از برجام سازگاری ندارد حمایت کنیم. 🔹فرانسه، آلمان و پادشاهی متحده به حراست از فرایندها و نهادهایی که شالوده‌های چندجانبه‌گرایی را تشکیل می‌دهند متعهدند. 🔹ما کماکان بر اساس هدف حفظ مرجعیت و تمامیت شورای امنیت سازمان ملل عمل می‌کنیم. 🔹ما از تمامی اعضای شورای امنیت می‌خواهیم از انجام اقداماتی که تنها اختلافات در شورای امنیت را تعمیق می‌کنند یا بر کار آن اثرات مضر دارند خودداری کنند. 🔹ما علی‌رغم چالش‌های قابل‌توجه ایجادشده در اثر خروج آمریکا از برجام به این توافق پایبند می‌مانیم. 🔹معتقدیم به مسئله فعلی عدم پایبندی ایران به تعهداتش در برجام باید از طریق گفت‌وگو میان طرف‌های برجام به روش‌های مختلف از جمله از طریق "کمیسیون مشترک برجام" و استفاده از "ساز و کار حل و فصل اختلافات" در برجام رسیدگی کرد. 🔹ما از ایران می‌خواهیم به منظور حفظ توافق تمامی اقدامات ناسازگار با تعهدات هسته‌ای خودش را به عقب برگردانده و بدون تأخیر به پایبندی کامل توافق برگردد. 🔹همان‌طور که تا به حال در مقاطع مختلف از جمله در بیانیه مورخه ۱۹ ژوئن اعلام کرده‌ایم ما به ویژه با توجه به اقدامات ثبات‌زدای ایران که بی‌وقفه ادامه دارند از تبعات انقضای تحریم‌های تسلیحاتی علیه ایران نگرانی‌های جدی داریم. 🔹تروئیکای اروپا مصمم به یافتن پاسخ‌های مناسب برای این چالش‌ها است و به همکاری با تمامی اعضای شورای امنیت و طرف‌های ذی‌نفع برای حرکت در مسیر رو به جلو در جهت حفظ فضای دیپلماسی بیشتر ادامه می‌دهد. 🔹تلاش‌های ما در جهت حفظ مرجعیت و تمامیت شورای امنیت سازمان ملل و پیشبرد امنیت و ثبات منطقه خواهد بود./ فارس 🆔 @basirat_enghelabi110
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴ویژه| انتشار برای اولین بار 💠برنامه لشکر فاطمیون افغانستان برای آینده چیست؟ 🔷سخنان فرمانده ارشد لشکر فاطمیون در اولین همایش بین المللی لشکر فاطمیون 🔶مرکز همایشهای جبهه جهانی شباب المقاومة با همکاری لشکر فاطمیون و آستان قدس رضوی @basirat_enghelabi110
هدایت شده از ابوحیدر
📖 🖋 در را بستم و همانطور که جزوه را ورق میزدم، روی مبل نشستم. کنجکاو بودم تا ببینم در این چند برگ چه نوشته شده و با چه منطقی روز شهادت امام حسین (علیهالسلام) را روز جشن و شادی اعلام کرده که دیدم تنها با چند شبهه ناشیانه به مبارزه با خاندان پیامبر (صلی‌الله علیه وآله) برخاسته است. شبهاتی که نه در منطق شیعه که به عقل یک دختر سنی که اطلاعات چندانی هم از تاریخ نداشت، پیدا کردن جوابش چندان سخت و پیچیده نبود. نمیدانستم که او به عقد پدرم در آمده تا برایش همسری کند یا برای کشاندن اهل این خانه به آیین وهابیت، رهبری! از بیم اینکه مجید این جزوه را ببیند، مچاله کرده و جایی گوشه کابینت آشپزخانه، زیر پارچه تور سفید رنگی که کف کابینت پهن کرده بودم، پنهانش کردم که به دلیل تکرار اسم خدا و پیامبر (صلی‌الله علیه وآله) در چند خط، نمیتوانستم پاره کرده یا در سطل زباله بیندازم. با سردردی که از حرفها و حرکات نوریه شدت گرفته بود، به اتاق خوابم بازگشته و روی تخت دراز کشیدم. نگاهم به سقف اتاق بود و به اوضاع خانه مان فکر میکردم که به چه سرعتی تغییر کرد که چه ساده مادرم رفت و همه چیز را با خودش بُرد. دیگر نه از هیاهوی قدیم خانه خبری بود و نه از رفت و آمدهای پُر سر و صدای برادرانم که حتی باید هویت خویشتنِ خویش را هم پنهان میکردیم که به جای مادرم، دختری وهابی با عقایدی افراطی قدم به این خانه گذاشته بود. از خیال اینکه اگر مادر زنده بود، در این ایام بارداریام، با چه شوق و شوری برایم غذایی مخصوص تدارک میدید و نازم را میکشید و حالا باید نیش و کنایه های نوریه را به جان میخریدم، دلم گرفت و پس از روزها، باز شبنم اشک پای چشمانم نَم زد. ساعتی سر به دامان غمِ بیمادری، در حال خودم بودم که سرانجام صدای اذان مسجد محله بلند شد و مرا هم به امید دردِ دل با خدای خودم از روی تخت بلند کرد. ساعت از دوازده ظهر گذشته و بوی غذا حسابی در خانه پیچیده بود، ولی من چشم به راه آمدن مجید، با همه ضعفی که بدنم را گرفته بود، دلم نمیآمد نهار را تنها بخورم که انتظارم به سر رسید و صدای قدمهایش در حیاط پیچید و خدا میداند به همین چند ساعت دوری، چقدر دلتنگش شده بودم که با عجله به سمت در رفته و به اشتیاق استقبالش در چهار چوب در ایستادم. چشمانش همچون دو غنچه گل سرخ از بارش بهاری اشکهایش، طراوت دیگری یافته و لبهایش به پاس پیشنهادی که برای رفتنش داده بودم، به رویم میخندید. سبک و سرِحال وارد خانه شد که به روشنی پیدا بود مراسم عزاداری ظهر عاشورای امامزاده، چقدر برایش لذت بخش بوده که اینچنین سرمست و آسوده به سویم بازگشته است. در دستش ظرف غذای نذری بود که روی اُپن گذاشت و با احساسی آمیخته به حیا و مهربانی توضیح داد: «دلم پیش تو بود! گفتم بیارم با هم بخوریم.» و چقدر لحن کلام و حالت نگاهش شبیه آن روز اربعین سال گذشته بود که به نیت من شله زرد گرفته و پشت در خانه مان مردد مانده بود که میدانست من از اهل سنت هستم و از دادن نذری به دستم اِبا میکرد. حالا امروز هم پس از گذشت چند ماه از فوت مادر، که چیزی را به نام مذهبش به خانه نیاورده بود، دل به دریازده و برای من غذای نذری آورده بود که از اعماق قلب با محبتم لبخندی زدم و پاسخ دادم: «اتفاقاً منم نهار نخوردم تا تو بیای با هم بخوریم!» و سفره نهار کوچکمان با غذایی که هر یک به عشق دیگری از خوردنش دریغ کرده بودیم، پهن شد و به بهانه عطر عشقی که در برنج و قیمه نذری پیچیده و طعم محبتی که در دستپخت من جا مانده بود، نهار را در کنار هم نوش جان کردیم. @basirat_enghelabi110
📖 🖋 نگاهم محو تختخواب‌های کوچک و گهواره‌های نازنینی شده بود که قرار بود تا هفت ماه آینده، بستر نرم خواب کودک عزیزم شود که مجید با صدایی مهربان زیر گوشم زمزمه کرد: «الهه جان! از این خوشت میاد؟» و با انگشتش، تخت کوچک و زیبایی را نشانم داد که بدنه سفید رنگش با نقش و نگارهایی صورتی رنگ، ظاهری ظریف و دخترانه پیدا کرده بود که خندیدم و گفتم: «این که خیلی دخترونه اس!» و با نگاهی شیطنت‌آمیز ادامه دادم: «من که می‌دونم پسره!» هنوز دو ماه تا تشخیص جنسیت کودکم مانده و ما همچنان به همین شوخی عاشقانه خوش بودیم. در برابر سماجت مادرانه‌ام تسلیم شد و پیشنهاد داد: «می‌خوای صبر کنیم هر وقت معلوم شد بعد تخت و کمد بگیریم؟» و من با یک پلک زدن، پیشنهادش را پذیرفتم که این روزها تفریح شیرین‌مان، گشت و گذار در مغازه‌های لوازم نوزاد و تماشای انواع کالاسکه و سرویس خواب کودک بود و هر بار به امید زمانی که دختر یا پسر بودن فرزندمان مشخص شود، بی‌آنکه چیزی بخریم تا خانه پیاده قدم می‌زدیم. هر چند در طول یک خیابان کوتاه، باید چند بار می‌ایستادیم تا درد کمرم آرام شود و مجید مدام مراقب بود تا مبادا از کنار چرخ دستفروش سمبوسه یا از مقابل ویترین پُر از مرغ سوخاری عبور نکنیم که بوی روغن و پودر سوخاری، حالم را به هم می‌زد. البته هوای لطیف و خنک اواخر آذرماه بندرعباس، فضای شهر را حسابی بهاری کرده و در میان ازدحام جمعیت، مشام جانم را خوش می‌کرد. نسیم خیس و خوش رایحه شب‌های پاییزی این شهر ساحلی، زیر نور زرد چراغ‌های خیابان و چراغ‌های کوتاه و بلند مغازه‌های مختلف، حال و هوای پرُ رنگ و لعابی به زندگی مردم داده و کنار شانه‌های مردانه و مهربان مجید، زیباترین لحظات زندگی‌ام بود که چشمم به کاسه‌های هوس‌انگیز تمر و آلوچه افتاد و دلم رفت. مجید که دیگر به بهانه گیری‌های کودک پُر نازِمان عادت کرده بود، خندید و با گفتن «چَشم! آلوچه هم می‌خریم!» نزدیک پیشخوان مغازه ترشی‌فروشی به انتظار سفارش من ایستاد. روی میز فلزی مقابل مغازه، ردیف کاسه‌های لواشک و آلوچه و انواع تمر هندی پیش چشمانم صف کشیده و دهانم را حسابی آب انداخته بودند که بلاخره یک ظرف آلوچه خوش رنگ انتخاب کردم و امانم نبود که به خانه برسیم و در همان پیاده‌روی شلوغ حاشیه بازارچه محلی، با دو انگشتم آلوچه‌های ترش را به دهان می‌گذاشتم و همچنان گوشم به کلام شیرین مجید بود که برایم یک نفس حرف می‌زد؛ از شور و شوقی که به آمدن نوزاد نازنین‌مان در دلش به راه افتاده تا تنور عشقی که این روزها با مادر شدن من، گرمتر هم شده و بیش از گذشته عاشق آرامش مادرانه‌ام شده بود. آنچنان در بستر نرم احساسات پاک و سپیدمان، پلک‌هایمان سنگین شده و رؤیای دل انگیز زندگی را نه در خواب که در بیداری به چشم می‌دیدیم که طول مسیر به نسبت طولانی بازارچه تا خانه را حس نکردیم و در تاریکی ساکت و آرام کوچه همچنان قدم می‌زدیم که ویراژ وحشیانه اتومبیلی در نور تند و تیز چراغ‌های زرد و سفیدش پیچید و مثل اینکه شیشه قفسه سینه‌ام را شکسته باشد، تمام وجودم را در هم فرو ریخت و شاید اگر دستان مجید به حمایت تن لرزانم نمی‌آمد و با چنگی که به بازویم انداخت، مرا به گوشه‌ای نمی‌کشید، از هول اتومبیلی که با سرعتی سرسام‌آور از کنارمان گذشته بود، نقش زمین می‌شدم. هنوز زوزه موتور اتومبیل را در انتهای کوچه می‌شنیدم که تازه به خودم آمدم و دیدم پشت به دیوار سرد و سیمانی کوچه، دستانم در میان دستان گرم مجید از ترس می‌لرزد و قلبم آنچنان به قفسه سینه‌ام می‌کوبید که باور کردم اینهمه بی‌قراری، بی‌تابی کودک دلبندم بود که از خواب نازش پریده و حسابی ترسیده بود که گرچه هنوز وجود قابل عرضی نبود، ولی حضورش را در وجودم به وضوح احساس می‌کردم. @basirat_enghelabi110
السلام علیک یا اباعبدالله 🌑🌑با عرض سلام و تسلیت و تعزیت با آرزوی قبولی عزاداری های شما در شب دوم محرم الحرام این هم مستند داستانی جان شیعه اهل سنت قسمت۱۳۹و ۱۴۰👆👆👆