خاطرات مستر همفر 👇
#قسمت_دهم ؛
( ازدواج در لندن و اعزام به عراق )
شش ماه در #لندن به سر بردم، در این مدّت با دختر عمویم (ماری شوای) که یک سال از من بزرگ تر بود ازدواج کردم. من در این هنگام بیست ودو سال داشتم و او بیست
وسه ساله بود. او دختری با هوش متوسّط، زیبارو و دارای سطح فکری عادی بود. و من در این زمان بهترین روزهای زندگیم را با وی گذراندم. هنگامی که ما روزها را در انتظار میهمان جدیدمان سپری می کردیم، وزارت به من دستور داد که باید متوجّه #عراق شوم.
این دستور باعث تأسّف من شد آن هم هنگامی که در انتظار تولّد کودکم بودم؛ امّا دل بستگی به میهن و نیز علاقه به مشهور شدن در میان همکارانم بر احساسات همسری و فرزندی چیره شد؛ و برخلاف خواست همسرم که می گفت: این سفر را به بعد از به دنیا آمدن کودکمان موکول کن، آن را پذیرفتم. در روز وداع هر دو به تلخی گریستیم. او به من گفت: حتماً برایم نامه بفرست و من نیز با نامه از آشیانه تازه طلاییمان به تو خبر خواهم داد؛ این سخن طوفانی در من به پا کرد تا آن جا که می خواستم از سفر صرف نظر کنم، ولی احساسات خود را کنترل کردم و با او خداحافظی کردم و به وزارت رفتم تا آخرین رهنمودها را بشنوم.
( نخستین دیدار با #شیعیان و فارسها )
شش ماه بعد در #بصره بودم، عشایری که در آن دو طایفه اسلامی ( #شیعه و #سنّی) زندگی می کنند، چنان که برخی اهالی آن عرب و بعضی دیگر فارس و اندک دیگر مسیحی هستند.
برای نخستین بار در زندگی با #شیعیان و فارس ها دیدار کردم؛ خوب است که در مورد شیعه و سنّی هم چیزی بگویم. شیعیان پیروان علی بن ابی طالب علیه السلام هستند و او داماد پیامبرشان بوده است، شوی دخترش فاطمه و پسر عموی پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم، شیعیان می گویند پیامبرشان محمّدصلی الله علیه وآله وسلم پس از
خود، علی را به خلافت برگزیده و علی و فرزندانش یکی پس از دیگری خلیفه هستند.
به نظر من در مورد خلافت علی، حسن و حسین حقّ با شیعه است، زیرا بر اساس بررسی های من، علی ویژگی های والایی داشته که او را برای رهبری امتیاز می بخشید، و بعید نیست که پیامبر محمّدصلی الله علیه وآله وسلم، حسن و حسین (علیهما السلام) را نیز به عنوان امام معرفی کرده باشد، این را #اهل_سنّت نیز انکار نمی کنند. امّا در مورد این که پیامبر محمّدصلی الله علیه وآله وسلم نُه تن از فرزندان حسین را نیز به جانشینی خود برگزیده باشد تردید دارم، زیرا حضرت محمّدصلی الله علیه وآله وسلم چگونه از آینده خبر داشت؟ هنگامی که او درگذشت حسین کودک بود، او چگونه می دانست که حسین فرزندانی خواهد داشت و آنان نُه تن خواهند شد. آری اگر محمّدصلی الله علیه وآله وسلم واقعاً پیامبر بوده ممکن است این ها را از جانب خدا می دانست، چنان که مسیح نیز از آینده خبر داده است امّا ما #مسیحیان در پیامبری محمّدصلی الله علیه وآله وسلم تردید داریم.
#ادامه_دارد ...
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110
خاطرات مستر همفر 👇
#قسمت_بیست_وسوم
( جلوگیری از سفر عبدالوهاب به استانبول )
به هنگام ترک بصره و سفر به #کربلا و #نجف از سرنوشت شیخ محمد عبدالوهاب بسیار نگران بودم و می ترسیدم راهی را که برایش مشخص کرده بودم رها کند، زیرا او رنگ به رنگ و تندخو بود و من می ترسیدم کاخ آرزوهایم ویران شود.
هنگامی که می خواستم او را ترک کنم در اندیشه سفر به #استانبول بود تا با اوضاع آنجا آشنا شود، امّا من به سختی با این کار مخالفت کردم و گفتم می ترسم در آنجا چیزی بگویی که تو را کافر بشمارند و کشته شوی، این را به او گفتم امّا در دل اندیشه دیگری داشتم.
آری، اگر در آنجا برخی عالمان را می دید ممکن بود کژیهای او را راست کنند و او را به راه #اهل_سنّت بازگردانند و امیدهای من نقش بر آب شود.
شیخ محمد نمی خواست در #بصره بماند بنابراین به او پیشنهاد کردم که به #اصفهان یا شیراز برود؛ مردم این دو شهرِ زیبا #شیعه بودند و #شیعیان نمی توانستند محمد را تحت تأثیر قرار دهند و بدین صورت آرامش یافتم که او راه دیگری نخواهد رفت.
به هنگام وداع با شیخ به او گفتم: آیا به تقیّه اعتقاد داری؟
گفت: آری، یکی از یاران پیامبر تقیّه کرد (شاید مقداد را می گفت) که وقتی مشرکان او را شکنجه می کردند و پدر و مادرش را کشتند او سخنان شرک آمیزی به زبان آورد و پیامبر خداصلی الله علیه وآله وسلم نیز این کار را تأیید کرد.
به او گفتم: از شیعه تقیّه کن و مگو که از اهل سنّتی، شاید در مصیبت بیفتی، از کشور آنها و عالمانشان سود ببر؛ عادتها و آداب و رسومشان را بشناس که برای آینده زندگی تو بسیار مفید خواهد بود.
در وقت خداحافظی مقداری پول به عنوان زکات به شیخ دادم و یک حیوان هم جهت سواری خریدم و به عنوان هدیه به او دادم و آنگاه با او وداع کردم.
از زمانی که از او جدا شدم، نمی دانستم چه بر سرش آمده است. من بسیار نگران بودم، با آنکه قرار گذاشته بودیم که به بصره بازگردیم و اگر یکی برگشت و دیگری را نیافت نامه ای نزد عبدالرضا بگذارد و از حالش خبر دهد.
( پایان فصل پنجم )
#ادامه_دارد ...
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110