eitaa logo
بصیرت انقلابی
1.1هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
3.8هزار ویدیو
24 فایل
﷽ ❀خادم کانال⇦ ❥ @abooheydar110 ❀خادم تبادل⇦ ❥ @yale_jamal ❀خادم تبادل⇦ ❥ @Alivliollah 🍀ڜࢪۅ؏ ڦعأڶيٺ ٩٨/٠١/٣٠🍀
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از اشنایی با ممد حسین پا میداد دزدی هم میکردم😓 بابام میگفت:{ببینم لب به نجسی میزنی از خونه میدازمت بیرون}🤬 توی یزد دست کسی بهم نمیرسید با بچه ها الکل سفید ۹۶ درجه میخریدیم میزدیم بالا😰 به گوشم خورد یه هیئت دانشجویی هست که همه با هم میرن عزاداری و تهشم شام میدن😋توی خوابگاه که بودیم فقط میخواستیم بریم یجایی که غذا بدن تا شیکممون رو سیر کنیم😕 دفعه اول که پامو گذاشتم توی هیئت یکی یکی منو چپوندن تنگ آغوششون و ماچ بارونم کردن😚 و حسابی تحویلم گرفتن و منو فرستادن بالای مجلس! خیلی جالب بود برام خوشم اومده بود. منو با اسم کوچیک صدا میزدن😍 و بهم میگفتن تو از خودمونی...می گفتم:}بابااینجا دیگه کجاس دیگه؟چه جای باحالیه} ممد حسین هم که اومد منو سفت چسبوند توی بغلش. به قاعده خودم فکر کردم ،از این بچه بسیجیا که خیلی گیر میدنِ😕 خیلی لوطی و عشقی پرسید :{بچه کجایی؟؟}😊😍 گفتم:{جوادیه تهران پارس}جفتمون بچه شرق تهران بودیم گفت:{بچه محلم که هستیم}🙃 اون تیپ خودش رو میزد و منم تیپ خودم... وقتی شلوار شیش جیب میپوشید روح و دلمو میبرد؛ ولی یقه اخوندیش تو کتم نمیرفت🙄 ده نفر بهم گفته بودن:{دورو بر هیئت سیگار نکش} سریع دهن به دهن میشد😡 اصلا گوشم بدهکار نبود. یه بار اومدم دم هیئت سیگارمو روشن کنم دم گوشم گفت:{میخوای بکشی بکش ولی غلاف بکش}😉 خلاصه با ممد حسین و رفقای کاردرستش دم خور شدم و پام به هیئت باز شد خدا خیرش بده😍{کتاب عمار حلب} ♥باحکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‌ای‌] که نیکوتر است مجادله نمای♥ 🆔 @basirat_enghelabi110