خاطرات مستر همفر 👇
#قسمت_بیست_وپنجم
( دیگر مهره های وزارت )
به وزارت بازگشتم تا در مورد آینده دستور بگیرم. دبیرکل با چهره ای گشوده، لبی خندان و برخوردی نیکو به من خوش آمد گفت و دستم را به گرمی فشرد، به گونه ای که نشانه همه نوع برادری بود.
او گفت: شخص وزیر و کمیسیون ویژه مستعمرات به من گفته اند که دو راز مهم را برای تو بازگویم، تا در آینده از آن بهره جویی؛ به این دو راز تنها اندکی از افراد مورد اعتماد آگاهی دارند. او سپس دستم را گرفت و به یکی از اتاق های وزارت برد که در آن جا چیزِ شگفتی دیدم. ده نفر دور میزی بودند؛ یکی از آن ها در جامه سلطان عثمانی که به ترکی و انگلیسی سخن می گفت؛ دومی جامه شیخ الإسلام استانبول را به تن کرده بود؛ سومی مانند شاه فارس بود و چهارمی مانند یک عالم درباری شیعه؛ پنجمی چون یک #مرجع_تقلید_شیعه در نجف. این سه تن به دو زبان فارسی و انگلیسی سخن می گفتند. هر یک از این ها نویسنده ای با خود داشتند که آن چه می گفتند او می نگاشت. اطّلاعاتی که مزدوران در مورد آن پنج نفر در استانبول، فارس و نجف جمع آوری می کردند به دست این پنج نفر می رسید.
دبیرکل گفت: این پنج نفر در نقش آن اصیل ها هستند. این ها را ساخته ایم تا چگونگی اندیشه های آنان را دریابیم. همه اطّلاعات گردآوری شده از #استانبول ، #فارس و #نجف را در اختیار این ها می گذاریم.
اینان خود را به جای آن اصلی ها فرض می کنند و به پرسش های ما پاسخ می دهند. نتیجه اندیشه های این افراد 70 درصد با افکار اصلی ها یکسان است.
#ادامه_دارد ...
#بصیرت_انقلابی
🆔 @basirat_enghelabi110